۰
plusresetminus
تاریخ انتشارچهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۲
کد مطلب : ۵۰۸۷۷

مروری بر زندگی طلبه شـھید صفرعلی یعقوبی از شهدای عشایری استان چهارمحال و بختیاری

شهید صفرعلی یعقوبی فرزند غلامعلی در سال ۱۳۴۷ در روستای دهنو از توابع استان چهار محال و بختیاری در یک خانواده مذهبی و پا به عرصه وجود نهاد.
مروری بر زندگی طلبه شـھید صفرعلی یعقوبی از شهدای عشایری استان چهارمحال و بختیاری
به گزارش جهانبین نیوز؛ شهید صفرعلی یعقوبی فرزند غلامعلی در سال ۱۳۴۷ در روستای دهنو از توابع استان چهار محال و بختیاری در یک خانواده مذهبی و پا به عرصه وجود نهاد و در دامان پدر و مادری متدین دوران طفولیت را گذراند و همچون پدرش از همان اوان کودکی با زحمات طاقت فرسایی دوشادوش پدرش در کار کشاورزی مشغول فعالیت شد.

در سن هفت سالگی در یکی از مدارس روستای خود نام‌نویسی کرد و مشغول خواندن دروس ابتدایی شد، همچنین دوره راهنمایی را هم در زادگاهش بدون تأخیر و تعلل با پیشرفتی سریع به پایان رسانید و یک سال هم در هنرستان شهرستان بروجن ثبت‌نام کرد و درس صنعت را فرا گرفت و در این مدت ایام تعطیلات را با فراق بال روزها را در مزارع کشاورزی به کمک پدرش سعی بی‌نهایت داشت و عاشقانه کار ‌می‌کرد و شب‌ها به مطالعه کتب مذهبی و یا اینکه به عبادت می‌پرداخت.

او فردی متقی و زاهد بود و اکثر نمازهای یومیه را در مسجد محل به جا می‌آورد و به برادران و اهل خانه تذکر می‌داد که نمازشان را در مسجد به جماعت بخوانند، این جوان مبلغ امام بود و پیروی سخت‌کوش در اوامر حضرت امام (ره) بود، وی در سال ۱۳۶۰ که برادرش علی اکبر یعقوبی به شهادت رسید و سایر بستگانش را به صبر و استقامت دعوت می‌کرد و آن‌ها را با تلاوت آیاتی چند از قرآن مجید تسکین می‌داد و به پدر و مادرش می‌گفت: خداوند خواسته بدینوسیله شما را آزمایش کند او با علاقه شایانی که به روحانیت و علوم دینی داشت برای کسب فیوضات بیشتری قدم به حوزه علمیه گذاشت و در شهرستان بروجن به فراگرفتن علوم پرداخت و چنان علاقه به یادگیری علوم که پس از یک سال به راهنمایی استادان راهی قم مرکز علوم فقه و اصول شد و چنان با فعالیت و بحث ادامه داد که در اندک مدت با اصرار استادان ملبس به لباس روحانیت شد.

پس از چندی که در آنجا ماند برای فراگیری با آموزش رزم بسیج شد و قدم بر عرصه پیکار نهاد و در عملیات والفجر هشت شرکت کرد و در این حمله از ناحیه ران پای راست مجروح شد، پس از چند روزی که بهبودی حاصل شد مجددا رهسپار حوزه علمیه قم شد و ار آنجا هم دوباره برای فراگیری رزم به تهران رفت و دوباره به اصفهان برگشت و دوره غواصی را آموزش دید و برای مرتبه دیگر عازم جبهه جنگ شد و در عملیات‌های کربلای چهار  و پنج شرکت کرد و به عنوان رزمنده و مبلغ و روحیه‌ساز فعالیت خود را ادامه داد و اگر کسی از هم‌رزمان او به شهادت می‌رسید سخت غبطه می‌خورد و اظهار می‌داشت: "ما این سعادت را نداریم که به فیض شهادت نائل و موفق گردیم" ولی باز هم می‌گفت: نه، ما باید تا بارگاه مقدس حسینی پیش رویم او بارها و بارها چنین می‌گفت: آیا می‌شود روزی در حرم مطهر حضرتش به سوگ نشست و مشغول نوحه‌خوانی و مصیبت‌سرایی شد.

انتهای پیام/1026ج

چه خوش روزیست آن روز، تا اینکه این طلبه مجاهد امام زمان (عج) در حال تبلیغ و رزم در روز بیست و سوم دی ماه ۱۳۶۵ بر اثر اصابت ترکش خمپاره در منطقه شلمچه به فیض شهادت نائل و به آرزوی دیرینه خود رسید و سپس پیکر مطهرش در گلزار شهدای بروجن در کنار سایر شهدا به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/1026ج
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

يکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳

ساعت:

۱۹:۲۱:۱۲

3 Nov 2024