محمدرضا عسکری ارمندی گفت: امروز که با توجه به قدرت نمایی چین و اینکه تهدیدی بزرگ برای جایگاه ابرقدرتی یا هژمون آمریکا محسوب می شد، حضور بیشتر در کشورهای خاورمیانه یا افغانستان (آسیای میانه) سود زیادی برای سیاست های فعلی آمریکا ندارد.
محمدرضا عسکری ارمندی کارشناس مسائل سیاسی استان چهارمحال و بختیاری در گفتگو با خبرنگار جهانبین نیوز؛درباره تحولات منطقه ای افغانستان و اتفاقات پیش آمده در پنجشیر بیان کرد: تحولات افغانستان مستقیما در اتاق فکر سیاستمداران و استراتژیست های غربی و آمریکایی عملیاتی می شود ، به عبارتی در سه یا چهار دهه اخیر افغانستان تبدیل به آزمایشگاهی برای عملیاتی کردن تئوری های مختلف آمریکا شده است.
وی افزود:ایالت متحده شیطانی آمریکا از سال ۲۰۰۰ در آستانه نظم نوین جهانی که خود طراح آن بود با حمله همه جانبه به افغانستان و سپس عراق در صدد نهادینه و تثبیت نظام هژمونی مدنظر خود در ساختار نظام بین الملل بود، اما با گذشت ۲۰ سال آمریکایی ها به پایان ماموریت خود رسیدند و به هر آنچه که در این سال ها به دنبال آن بودند دست یافتند و امروز که با توجه به قدرت نمایی چین و اینکه تهدیدی بزرگ برای جایگاه ابرقدرتی یا هژمون آمریکا محسوب می شد، حضور بیشتر در کشورهای خاورمیانه یا افغانستان (آسیای میانه) سود زیادی برای سیاست های فعلی آمریکا ندارد.
آمریکا در صدد درگیر کردن قدرت های منطقه ای همچون ایران،ترکیه و عربستان
عسکری ارمندی تصریح کرد: آمریکا از سال ۲۰۱۰ با ایجاد آشوب های مختلف چند بحران بزرگ منطقه ای ایجاد کرد تا با درگیر کردن قدرت های منطقه ای چون ایران، ترکیه و عربستان در جنگ های نیابتی با خیال راحت از عدم شکل گیری اتحاد یا ائتلاف منطقه ای بر علیه منافع خود به ویژه رژیم صهیونیستی، تمام قدرت خود را بر حوزه پاسیفیک و چین متمرکز کند.
وی عنوان کرد:اگر واقع گرا باشیم متوجه اهداف خروج آمریکا از افغانستان می شویم، زمانی که طالبان به یکباره و قارچ گونه بر افغانستان مسلط شدند مشخص شد که همه چیز برنامه ریزی شده بود، نقشه و سیاست آمریکا در این جریانات کاملا قابل مشاهده است.
کارشناس مسائل سیاسی افزود: از نظر سیاستمداران آمریکایی خروج از کشوری ظاهرا دموکراتیک و آرام، تنها به نفع ایران، روسیه و چین است به همین جهت برنامه این بود که با میدان دادن به طالبان فضا برای ناامنی و آشوب در این منطقه فراهم شود تا این سه کشور که هر یک به گونه ای با ناامنی افغانستان تهدید جدی در مرزهای خود احساس خواهند کرد را درگیر اختلافات قبیله ای و مذهبی این کشور کنند اگر چه روسیه مرز مشترکی با افغانستان ندارد اما از جهت ورود تفکر های افراطی یا گروه های تکفیری در آسیای میانه، مرکزی و قفقاز که به گونه ای حیاط خلوت روس ها محسوب می شود به شدت احساس خطر می کند.
وی ابراز کرد:در نهایت آمریکایی ها طالبان را انتخاب کردند که با توجه به گذشته سیاه نمی توانند چهره ای محبوب برای کل افغانستان باشد زیرا بخش بزرگی از افغانستان دل خوشی از طالبان ندارند و هیچ اجماع ملی در حمایت از حاکمیت طالبان وجود ندارد مسئله ای که قطعا با آگاهی آمریکایی ها و با برنامه ریزی جهت تداوم آشوب و جنگ داخلی در این کشور طراحی شده است.
وی همچنین عنوان کرد:ایران، چین، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و حتی پاکستانی که (آشکارا از طالبان حمایت می کند)، از وجود یک افغانستان ناامن احساس خطر و تهدید می کنند ، بنابراین مداخله از طریق ابزارهای دیپلماتیک با مذاکره و برگزاری نشست های بین الافغانی برای تامین امنیت مرزهای خود را طبیعی می دانند، اما از طرفی کشورهای چون روسیه به واسطه تهدیدهایی که در مناطق جنوبی خود احساس می کند، قطر ،عربستان و امارات به واسطه نفوذی که بر طرف های مورد حمایت خود دارند به دنبال سهم خواهی از آینده قدرت سیاسی در افغانستان هستند مسئله ای که به پیچیدگی ها و هرج و مرج در این کشور منجر می شود.
ایران تلاش زیادی برای برقراری روابط مسالمت آمیز با کشورهای همسایه داشته
محمدرضا عسکری ارمندی درباره موضع نا مشخص ایران در تحولات افغانستان افزود: افغانستان با ایران بیش از ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارد و قطعا هر بحران امنیتی در افغانستان می تواند بر ایران و کل منطقه تاثیر گذار باشد، بنابراین جمهوری اسلامی ایران این حق را دارد که در مورد امنیت در مرزهای دو کشور به هر ابزاری اقدام کند اما آنچه مشخص است پس از انقلاب، جمهوری اسلامی ایران تلاش زیادی برای برقراری روابط مسالمت آمیز با کشورهای همسایه داشته و اکثرا در بسیاری از معادلات منطقه ای در برابر تحولات کشورهای همسایه تلاش کرده با احترام و خویشتنداری رفتار کند که این خود یک اصل اساسی در قواعد دیپلماتیک روابط بین الملل است.
وی افزود: ایران به همین جهت با احترام به مردم افغانستان تنها بر تعیین حق سرنوشت سیاسی این کشور توسط مردم آن تاکید کرده، شاید بسیاری از تحلیلگران انتقاداتی مبنی بر چرایی عدم مداخله مستقیم ایران بر علیه طالبان یا حمایت از جبهه مقاومت در پنجشیر داشته باشند اما جمهوری اسلامی ایران به خوبی و کاملا زیرکانه دست اتاق فکر محور غربی، عربی، عبری را خوانده و وارد درگیری های قومی افغانستان که قطعا چیزی جز باتلاق ویتنام به دنبال نخواهد داشت، نشده است،.
کارشناس مسائل سیاسی استان با اشاره به هوشمندی ایران گفت:در شرایط فعلی عدم موضع گیری کاملا هوشمندانه و طبیعی است به خصوص که امروز طالبان با امکانات تماما آمریکایی که در اختیار دارد بهرحال تبدیل به بخشی از آینده سیاسی افغانستان شده است و هر گونه حرکت بر علیه آن ها قطعا طالبان را به دشمنی خطرناک در مرزهای شرقی تبدیل می کند، بنده معتقدم موضع گیری مستقیم چندان صحیح نیست به خصوص که طالبان مدعی است با آنچه در گذشته از طرف این گروه در افغانستان رخ داد متفاوت است.
وی تغییر پرستیژ بین المللی را از اهداف اصلی طالبان دانست و بیان کرد: طالبان دیگر ادعایی بر دشمنی با غربی ها یا ایران و... ندارد، بلکه ظاهرا طالبان آمده که در میدان سیاست بماند و جای پای خود را محکم کند، به همین جهت کاملا هوشمندانه است که تا تثبیت و بهبود اوضاع در افغانستان هر گونه موضع گیری نادرست می باشد.
محمدرضا عسکری ارمندی افزود:تا بحال و به صورت مستقیم و صریح از طرف مقامات ایران هیچگونه موضع گیری در باره ی افغانستان نشده است و هر آنچه از طرف مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی ایران مطرح شده همه در راستای احترام به استقلال و حق تعیین سرنوشت مردم افغانستان در چارچوب یک دولت ملی فراگیر با حضور همه اقوام و با اجماع ملی است.
نوع رابطه ما به دولتها بستگی دارد به نوع رابطه آنها با ما
وی افزود:به فرموده مقام معظم رهبری (مدظله العالی ) نوع رابطه ما به دولتها بستگی دارد به نوع رابطه آنها با ما ، این جمله کوتاه اما سرشار از نکات مهم خط مشی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در قبال تحولات افغانستان و سایر کشورها مشخص کرده است، البته آیت الله رئیسی، رئیس جمهور نیز در دیداری که با وزیر خارجه پاکستان داشت بر حق تعیین سرنوشت افغانستان توسط مردم آن با تشکیل دولتی فراگیر تاکید داشتند.
به گزارش جهانبین نیوز؛ جمهوری اسلامی ایران به واسط مرز مشترک و تاثیری که افغانستان در صورت تبدیل شدن به کانون بحران دارد قطعا تمامی تحولات این کشور را رصد و همه تحرکات را زیر نظر دارد به عبارتی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای و به دلیل همسایگی ،باید حوزه نفوذ و تاثیر گذاری خود در فرآیند صلح و امنیت در افغانستان را گسترش دهد تا از تبدیل شدن این کشور به کانون بحران منطقه ای و بخطر افتادن مرزهای شرقی خود جلوگیری کند.