هذَا البَيْتُ بُقْعَةٌ شُرِّفَتْ بِآلِ النّبِىّ صلى الله عليه و آله و سلم وَ بِنْتُ الحُسَيْنِ الشَّهيد، رُقَيَّة عليهاالسلام
اين خانه مكانى است كه به ورود آل پيامبر صلى الله عليه و آله سلم و دختر امام حسين عليه السلام ، حضرت رقيّه عليهاالسلام شرافت يافته است
به گواه تاریخ نگاران و مقتل نویسان رحلت شهادت گونه حضرت رقیه (سلام الله علیها) اندكی پس از واقعه خونین كربلا در سال شصت و یكم هجری رخ داده است و در این هنگام وی سه یا چهار ساله بوده است و نخستین نكته شگفت درباره حضرت رقیه (سلام الله علیها)، شاید همین باشد كه با چنین عمر كوتاهی، از مرزهای تاریخ عبور كرد و به جاودانگی رسید، آن گونه كه برادر شیرخوارش علی اصغر (علیه السّلام) به چنین مرتبهای نایل شد.
به عبارت دیگر یكی از جلوه های رویداد بزرگ عاشورا تنوع سنی شخصیتهای آن میباشد كه از پایینترین سن آغاز و به بالاترین سنین (حضرت حبیب بن مظاهر) ختم میگردد. نكته قابل تأمل دیگر در بررسی این مهم آن است كه در پدید آوردن این حماسه بی بدیل و شكوهمند تنها یك جنسیت سهیم نبوده، بلكه در كنار اسامی مردان و پسران جانباز و ایثارگر این واقعه، نام زنان و دختران نیز حضوری پررنگ و تابناك دارد حضرت رقيه بعد از شهادت امام حسين(ع) و يارانش در عصر عاشورا به همراه ديگر زنان بنيهاشم توسط سپاه يزيد به اسيري رفت. از درون خرابههاي شام، صداي كودكي به گوش ميرسيد. همه آنهايي كه در ميان اسرا بودند، خوب ميدانستند كه اين صداي رقيه، دختر كوچك امام حسين (ع) است. او حالا از خواب بيدار شده بود و سراغ پدرش را ميگرفت. انگار كه خواب پدرش را ديده بود. يزيد دستور داد سر امام حسين (ع) را به دختر كوچك نشان دهند و او را ساكت كنند، اما وقتي حضرت رقيه (ع) و امام حسين ع باز هم به هم رسيدند، اتفاق جانسوزي افتاد. اين بار، پدر در سوگ رقيه نشست: چقدر بيتابي دخترم! اين همه دلشكستگي چرا؟ مگر دستهاي كوچكت در امتداد نيايش عمه، تنها از خدا آمدن بابا را طلب نكرد؟ اينك آمدهام در ضيافت شبانهات و در آرامش خرابهات. كوچك دلشكستهام! پيشتر نيز با تو بودم و ميديدمت. شعله بر دامان و سوختهتر از خيمه آه ميكشيدي و در آميزه خار و تاول، آبله و اشك، صحراي گردان را به اميد سر پناهي ميسپردي. مهربان دلشكستهام! صبور صميمي! مسافر غريب و كوچك من! مگر نگفتي كه بابا كه آمد، آرام ميگيرم. اين همه ناآرامي چرا؟ مگر نگفتي بابا كه آمد سر بر دامانش ميگذارم و ميخوابم؟ نه ...، نه دختركم نخواب! ميدانم اگر بخوابي، ديگر عمه نميخوابد. ميدانم خواب تو، خواب همه را آشفته ميكند. نه ... نخواب دخترم! دخترم! بگذار لبهاي چوب خوردهام امشب ميهمان بوسهاي باشد از پيشاني سنگ خوردهات؛ از گيسوي پريشان چنگ خوردهات؛ از شانههاي معصوم تازيانه ديدهات؛ از صورت رنگ پريده سيلي خوردهات. بگذار امشب، مثل شب آرامش تنور بر زانوان زهرا آسوده بخوابم. نه دخترم! نخواب! بگذار بابا بخوابد. و چنين شد كه رقيه (س)، هنگامي كه سر پدر در آغوشش بود، جان سپرد. آرامگاه ملكوتی دخت سه سـالـه امـام سـوم شیعیان در شام كنـار بـاب "الفـرادیـس " مابین كوچه های تاریخی و پر ازدحام دمشـق است كه هر ساله بسیاری از شیفتگان اهل بیت (علیهم السّلام) را از مناطق مختلف جهان به سوی خود جلب می كند.پروردگارا حرم این فاطمه صغیره در سوریه را از شر دشمنان اسلام و شیعیان رهایی بخش.
![](http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/12-11/18/14280-53159.jpg)