به گزارش
جهانبین نیوز؛ سیاست اعمال فشار و تشدید تحریم های آمریکا علیه ایران را پایانی نیست و هر روز کار جدیدی در این زمینه از سوی سیاستمداران آمریکایی انجام می گیرد.
این بار، شماری از سناتورهای آمریکایی، طرحی را آماده کرده اند که محدودیت های جدیدی را در مقابل اقتصاد ایران قرار خواهد داد و دسترسی کشور به منابع مالی بین المللی را محدودتر خواهد کرد.
تصویب این تحریم های جدید، نشان می دهد که رویه افزایش فشارها بر ایران، در میان سیاستمداران آمریکایی به امری روتین تبدیل شده و در حالی که دولت این کشور همواره ایران را به گفت و گو درباره برنامه هسته ای فرامی خواند، لحظه ای از تشدید فشارها علیه ایران غفلت نمی کند.
بر خلاف آنچه بیان میشود که این قانون چیزی ندارد و تنها یک عده را از ورود به آمریکا منع میکند باید گفت که اینگونه نیست این قانون تجمیع تحریمهای قبلی است که به صراحت کل سپاه پاسداران را در لیست گروههای تروریستی قرارمی دهد.
این قانون کل سپاه، تمام افراد، مقامات و عوامل سپاه و نهادهای وابسته و تمام دستگاهها و نهادهایی را که با سپاه مراوده دارند تحت الشعاع خود قرار میدهد و مشمول دستور اجرایی ۱۳۲۲۴ (قانون مربوط به گروههای تروریستی) میکند. با این قانون اضلاع اثرگذاری تحریمها علیه سپاه گستردهتر شده و هر نهادی که با سپاه در تعامل باشد اعم از شرکت ها، کسانی که بخواهند خدمات و یا مشورت بدهند و حتی خود دولت که رابطه مالی در بودجه با سپاه دارد نیز متوجه این تحریمها خواهد شد.
این در حالی است که طرف آمریکایی در حالی از لغو واقعی تحریمها طفره میرود که مطالبات جدیدی ازجمله توقف حمایت ایران از جبهه مقاومت و پایان دادن به قدرت موشکی کشورمان را نیز به شروط برجام افزوده است و در این حال دولت یازدهم به اعتراض شفاهی و ایمیلی نسبت به این بدعهدی اکتفا کرده است!
طرف آمریکایی طی هفتههای پس از اجرای برجام هیچ گاه به نحوی روشن به شرکتها و بانکهای اروپایی و در کل غربی بیان نکرده که کدام قسمت از تعاملات مالی با ایران مربوط به تحریمهای هستهای میشود و مستوجب عقوبت نیست. در واقع آمریکاییها همواره نوعی نگاه مضطرب و همراه با محافظه کاری را در شرکتها و بانکهای اروپایی و غربی به وجود آوردهاند تا از این روزنه آن بانکها و شرکتها ریسک معامله با ایران را بالا دیده و از تعامل اقتصادی و مالی با ایران صرف نظر کنند. معنای گزارش رویترز تأیید این موضوع است که طرف آمریکایی صرفاً بر روی کاغذ تحریمها را لغو کرده و نه در دنیای واقعی.
اظهارات و رفتار دولت آمریکا نشان میدهد که پیش بینیهای مقام معظم رهبری درخصوص نگاه آمریکاییها به مسئله برجام تا چه اندازه درست و موشکافانه است. رهبر معظم انقلاب در بیانات اولین روز سال ۱۳۹۵ در مشهد مقدس، به بدعهدی آمریکا در اجرای تعهدات برجام اشاره کرده و با تأکید بر اینکه یک دیدگاه خاص معتقد است مشکلات اقتصادی کشور تنها در صورتی حل خواهد شد که در موارد مختلف با آمریکا گفتوگو کنیم و از مواضع خود کوتاه بیاییم، خاطرنشان کردند: این افراد میگویند همانطور که توافق هستهای، «برجام» نام گرفت، گفتوگو با آمریکا در موارد دیگر و حتی موضوع قانون اساسی کشور میتواند «برجامهای ۲ و ۳ و ۴» باشند تا با این گفتوگوها و توافقها، مردم راحت زندگی کنند و مشکلات آنان حل شود.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه در چارچوب این تفکر خطرناک، عقبنشینیها گام به گام ادامه خواهد یافت، خاطرنشان کردند: اگر براساس خواست و میل آمریکا عمل شود، جمهوری اسلامی ایران باید از ابزارهای دفاعی خود نیز صرفنظر کند و دائماً در مقابل چراهای مختلف و زیادهخواهانه آمریکا پاسخگو باشد.
ایشان با اشاره به جنجال تبلیغاتی اخیر رسانههای غربی درباره رزمایش موشکی ایران گفتند: درحالیکه آمریکاییها هرچند وقت یکبار در منطقه خلیج فارس که هزاران کیلومتر با آنها فاصله دارد، رزمایشهای مشترک برگزار میکنند، در مورد رزمایش جمهوری اسلامی ایران در خانه و حریم امنیت خود، جنجال به پا میکنند.
در واقع هشدار به حق مقام معظم رهبری باید سرلوحه کار مسئولان دولتی باشد چراکه طرف غربی به سرکردگی آمریکا درصدد این امر است تا با بهانه تراشیهای مکرر پیش شرط اجرای برجام را تغییر رفتار ایران در متوقفسازی حمایت کشورمان از جبهه مقاومت و پایان دادن به توان موشکی ایران معرفی کند و این دو امر هیچ ارتباطی با روح برجام ندارد ولی آمریکاییها قصد دارند تا با زیاده خواهی همیشگی خود این امتیازات را در برابر دادن حق طبیعی و قانونی کشورمان مطالبه کنند. اکنون نقض برجام باید از سوی هیئت نظارت بر اجرای برجام رسما اعلام شود و بعد از آن جمهوری اسلامی ایران میتواند اقدام متقابل را انجام دهد.
تاکنون نقض جسم و روح برجام صراحت نداشته و ایران اقدام عملی و جدی خود را زمانی به عنوان طرف مذاکره کننده در مجموعه برجام میتواند دنبال کند که هیئت ناظر بر اجرای برجام صریحا عنوان نقض را بیان کند.
حاصل کلام آنکه که برجام را باید از حیث سیاست خارجی پایان یافته تلقی کرد، آنچه مهم است تحقق شرایط سیاسی و اجتماعی لازم برای کنارگذاشتن آن است. موضع و رفتار دولت به عنوان مبدع و متولی برجام، در اینجا بسیار حائز اهمیت است: از یکسو تداوم حیات سیاسی دولت و نخبگان سیاسی وابسته به آن، کاملاً با برجام گره خورده است. دولت در چهارسال گذشته موجودیت خود و کشور را به برجام گره زد، و هر چه پیشتر رفت، از عواید برجام کمتر نصیبی یافت. طبیعی است که دولت و نخبگان وابسته به آن میل به تداوم حضور در قدرت داشته باشند، اما بسیار مهم است که دولت، برجام و به عبارت بهتر «پایان برجام» را به امری سیاسی بدل نکند. توجه کنیم که نظام و دولت، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ را پیش رو داد.
الگوی انقلابهای رنگی نشان میدهد که در این قسم از انقلابات، در جریان انتخابات یک شکاف اجتماعی فعال میشود و مردم، در طرفین این شکاف، رو در روی هم قرار میگیرند و دخالت خارجی هم تنها در همین شرایط مؤثر واقع میشود. برجام، و «پایان برجام» کاملاً این قابلیت را دارد.
همانطور که در «آغاز برجام»، دولت از مخالفین و منتقدین برجام میخواست که آن را به مثابه مساله ملی و فراجناحی ببینند، اکنون هم از دولت انتظار میرود که در مورد پایان برجام، نگاه ملی و فراسیاسی داشته، و مسوولیتپذیر باشد.
انتهای پیام/1026ج