نجاتعلی عظیمی جانباز و آزاده هشت سال دفاع مقدس در گفتوگو با
جهانبین نیوز اظهار کرد: در سال ۱۳۶۱ با ۳۳ سال سن و چهار فرزند راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل شدم.
وی با بیان اینکه مدت یک ماه که در جبهه و در عملیات آزادسازی خرمشهر حضور داشتم در ۱۰ اردیبهشت سال ۶۱ اسیر شدم افزود: هشت سال و چهار ماه در اسارت به سر بردم و جانباز ۵۰ درصد هستم.
عظیمی ادامه داد: در آن زمان که بنده در جبهه حضور داشتم تمام هم و غم ایرانیان برای آزادسازی خرمشهر بود و متاسفانه برای پیشروی و آزادسازی خرمشهر مجبور بودیم از روی جنازه شهدا عبور کنیم و این برای ما بسیار سخت و غیرقابل تحمل بود.
معنویات مهمترین سرمایه رزمندگان در جبههها بوداین جانباز هشت سال دفاع مقدس افزود: در جبههها ما شاهد معنویات زیادی بودیم و درحالی که در یک طرف از جبهه لشکر تا دندان مسلح عراق بود و در سمت دیگر بچههای ما بدون حتی سنگر و سلاحهای ابتدایی و تنها ایمان به خدا ایستادگی و مقاومت کردند.
عظیمی بهزاد نوروز را که در آن دوران بیش ار ۱۶ سال سن نداشت به عنوان یکی از همرزمان آن دوران خود معرفی و ادامه داد: این نوجوان در جبههها و سنگرهای مخوفی که از رژیم عراق باز پس گرفته بودیم و زیر باران گلوله و بمب هرگز نماز شبش را ترک نکرد و راز و نیاز خود را به نحو احسنت انجام میداد و در همان روزها به ضرب گلوله بعثیها به شهادت رسید.
وی با اشاره به دلیری و ازخودگذشتگی رزمندگان در آن روزها ادامه داد: با آنکه زیر رگبار دشمن قرار داشتیم و روزهای رعب انگیزی بود اما هرگز رزمندگان ترس و هراسی به خود راه نمیدادند و با یاری خدا به پیشروی خود ادامه داده از وطن و ناموس خود دفاع میکردند.
عظیمی خاطرنشان کرد: در عملیات بیتالمقدس بود که تعداد زیادی از رزمندگان جانباز شده بودند اما با همان حال در زمان طلوع خورشید و در هنگام اذان صبح همه سراغ قبله را میگرفتند و نماز خود را در آن روزها در خاک و خون خواندند و با آن حال و روز تنها ذکری را به نشانه نماز به جا آورند و همین معنویت در جبههها بود که ما را به عزت و آقایی رساند.
خرمشهر با خون شهدا آزاد شداین جانباز و آزاده دفاع مقدس یادآور شد: ما در جبههها دست خدا را دیدیم و این جنگ هشت ساله باعث شد کشور ایران در جهان به آقایی و شرافت دست پیدا کند چون تا قبل از آن حتی کشورهای کوچک نیز ایران را به رسمیت نمیشناختند ولی امروز و به برکت دفاع هشت ساله رزمندگان اسلام کشورهای ابرقدرت جهان با ایران به مذاکره مینشینند.
وی تاکید کرد: ما خاک خرمشهر را در جبهههای جنوب با خون آزاد کردیم چون در جنگ هشت ساله در مقابل دنیا ایستادیم و با دست خالی دفاع کردیم.
پیامی برای جوانانعظیمی خطاب به جوانان گفت: بعد از قرآن و عترت، خون شهدا را فراموش نکنید و با مطالعه در دوران قبل از انقلاب و بعد از انقلاب آگاه باشند که ایران از کجا به کجا رسیده است.
دوران اسارتعظیمی با بیان اینکه همه دوران اسارت برای ما خاطره بود افزود: اسارت یعنی غم، غمی که با دوری از خانواده دوچندان شده است.
وی افزود: مقاومت بچهها در روزهای اسارت و راز و نیاز با خدا تنهای چیزی بود که در آن روزها باعث تحمل سختیهای اسارت شد و همین ارتباط با خدا بود که سربلندی افراد را در دروان دفاع مقدس و اسارت به همراه داشت.
عظیمی با اشاره به شکنجهها و کتکهایی که در دوران اسارت با آن مواجه بودند ادامه داد: در چهارم رمضان سال ۶۶ که مصادف با ۱۳ اردیبهشت بود عراقیها از تمام اردوگاههای دیدار کرده و افرادی را که رهبری اسرا را برعهده داشتند شناسایی و همه این افراد را در اردوگاه ۱۵۰ نفره در تکریت جمع کردند.
وی اضافه کرد: در مسیر دست همه بچهها را با طناب به قدری محکم بستند که تحمل طنابها برای بچهها دشوار بود و بعد از رسیدن به اردوگاه مجبور شدند طناب را با چاقو ببرند.
این آزاده دفاع مقدس ادامه داد: در لحظه ورود به این اردوگاه سربازان کابل به دست تونلی که بیشتر شباهت به تونل مرگ داشت درست کرده و افرادی که از این توبل عبور میکردند را به شدت مورد اصابت کابل قرار میداند.
وی اضافه کرد: بعد از ورود به اردوگاه همه اسرا را نگهبانی که آنجا بود و ضابط جمال نام داشت شکنجه داد، یکی از اسرا که در بین ما بود و سال گذشته به شهادت رسید در آن دوران تعداد زیادی ترکش در بدنش بود و با ضرباتی که از سوی ضابط جمال به بدنش وارد میشد ترکشها بیشتر وارد بدنش شده باعث میشد فریاد بزند و عذاب کشیدن این رزمنده برای ما عذاب آورتر بود و درد شکنجه ها را دوچندان می کرد.
عظیمی تاکید کرد: اما همه این شکنجهها اثری در مقاومت اسرا نداشت و باعث نمیشد که روحیه ایستادگی خود را از دست بدهند چون بچهها به ندای امام خود گوش سپرده بودند و تا آخر پای عهد و پیمان خود ایستاده قصد عقبنشینی نداشتند.
انتهای پیام/۱۰۲۶ج