به گزارش
جهانبین نیوز؛ به نقل از
مشکات برين کيومرث محمودي برام کارشناس ارشد روزنامهنگاري در يادداشتي نوشت:
عکاسي خبري يا فتوژورناليسم از شاخههاي روزنامهنگاري و خبررساني است که در نوع خود جا پاي محکمي در ميان رسانهها مخصوصاً رسانههاي چاپي و تصويري بازکرده است. عکاسي خبري پديدهاي جهاني است که از محدوديتهاي زماني، مکاني و فرهنگي عبور ميکند و ديگران را به قضاوت ميکشاند گزارشگري القائي نميکند بلکه با روايت و بيان داستان، ديگران را در جريان رويداد قرار ميدهد. درواقع فقط يک فرم نيست که روايت ميشود بلکه داستاني در عکس حکايت ميشود.
همچون خبر، عکاسي خبري نيز در خود ارزشهايي را دنبال ميکند با صرف داشتن حداقل يکي از ارزشهاي خبري مانند: دربرگيري، کشمکش، شهرت، مجاورت، تازگي و ساير ارزشهايي است که يک عکاس خبري در اثر خود در نظر دارد درواقع با اين ارزشها و با تصوير خود به رويداد قدر و قيمت ميدهد. بعلاوه اين فن رسانهاي را اگر يکي از پرمخاطرهترين بخشهاي تهيه خبر بناميم گزاف نگفته ايم. چراکه به تصوير کشيدن لحظهها و صحنهاي که هيچگاه به قلمي و يا حتي بر زباني جاري نميشود با زباني گوياتر از دريچه دوربين ثبت و ضبط ميگردد؛ و زمان را در آن لحظه متوقف و روايت ميکند.
عکاس خبري بالقوه ماجراجوست علاوه بر اينکه روايت و گزارش از رويداد است در دل خود مخاطرات و حوادثي در کمين دارد از لحظه درگيري مسلحانه و شورشهاي خياباني و مواردي ديگري که در طبيعت وحيات وحش و انواع گوناگون آن به اين خاطر است که اين حرفه ازنظر نوع خطري که ميپذيرد از همانندهاي خود مجزا شود. شايد بتوان درصحنهاي از وقوع رويداد حضور داشت ولي به کنار ايستاد و از خطرات احتمالي مصون ماند؛ اما ذات عکاسي خبري بودن در دل حادثه است بنابراين در اين جاي هيچ شکي نيست که داشتن سري نترس و دلي پرجرأت و البته حس مسئوليت قوي و علاقه شديد اگر در ميان نباشد شاتر دوربيني براي ثبت لحظهاي فشرده نخواهد شد. شايد با نبودن هرکدام از اين چند عامل آن اتفاقها ثبت و ضبط نگردد. با توجه به سه خصيصه مورداشاره براي فتوژورناليسم که صحنههاي غيرعادي و پرمخاطره حاضر ميشود بتوان آن را به فرمانده گروهي از سربازان يا به سرگروه کوهنوردهايي تشبيه کرد که نداشتن هرکدام از آن خصوصيات بعلاوه داشتن مهارتهاي تکنيکي و فني موردنياز عامل بازماندن از رسيدن به هدف ميشود.
مشاهده تصاويري که غيرعادي به نظر ميآيد و قابليت انعکاس و انتشار آن براي ديده شدن توسط ديگران دارد، گاه چنان رنجي بر جان عکاس ميريزد که تا پايان عمر او همراهش خواهد ماند.
شايد بينندگان و تماشاگران آن تصوير به عمق ماجرا پي نبرند مشاهده رنجها و مشقات ديگران و به تصوير کشيدن فجايع و حوادث و پديدههايي که تکرار آن بندرت و يا حتي امکانپذير نيست . شايد يک نمونه بارز اين مورد مربوط به عکاس امريکاي لاتين باشد که پس از گرفتن تصوير کودک آفريقايي قحطيزده و گرسنه که در حال دستوپنجه نرم کردن با مرگ است و آنسويش لاشخوري منتظر به سر آمدن زندگياش. اين عکاس چنان تحت تأثير غمانگيز بودن اين اتفاق قرار گرفت که تا مدتها دچار بيماري افسردگي شد و بعد از انتشار اين عکس در رسانههاي ارتباطجمعي فشار انتقاد اطرافيان بر وي به ستوه آمد و درنهايت به زندگي خود پايان داد. در نامهاي که از وي بجاي ماند علت آن را عدم تحمل رنج عذاب وجدان و فشار اطرافيان ذکر کرده بود.
مصداق روشن جان را بر سر حرفه خود نهادن اما به نحوي ديگر و متفاوت از مثال ذکرشده مربوط به گروه مستندساز روايت فتح به سرپرستي سيد مرتضي آويني است که خود و چند تن از همکارانش بر سر اين ماجرا جان باختند.
نمونههاي فراواني ميتوان نام برد براي خاتمه بحث جا دارد ياد خبرنگاران و عکاسان واحد مرکز خبر کشورمان که چند سال قبل در کشور افغانستان به طرز بيرحمانه توسط نيروهاي طالبان به قتل رسيدند گرامي بداريم...
انتهاي پيام1026ج /1020ج