به گزارش
جهانبین نیوز به نقل از
اساتيد برتر محسن احمدي مقدم در يادداشتي نوشت:
اساسا در استاني زندگي ميکنيم که خيلي انتخاباتي هستيم. آنقدري که معمولا از چند سال زودتر از زمان خودش وارد کارزار انتخاباتي مي شويم و شکل و شمايل انتخاباتي پيدا مي کنيم. آنقدري که گاه تا تعطيلي همه ي امور زندگانيمان پيش مي رويم و حيات و ممات خود را در اين مقوله بسيار مهم مي بينيم. فرقي هم نمي کند که اهل کدام شهر و شهرستان و روستا و منطقه باشيم ، هر جا هستيم انتخاباتي هستيم.
آنقدر انتخاباتي هستيم که به يکباره آمار اشتغال استانمان را در سال انتخابات تک رقمي ميکنيم و با حضور در کنار تعدد کانديداها و ستادها و اعوان و انصارشان از هر پير و جوان بيکاري يک کاردار خوب و پردرآمد و کم دردسر مي سازيم و وي را روانه بازار سياسي کاري و سياست ورزي مي نماييم.
آنقدر انتخاباتي هستيم که تا همين ديروز يادمان نبود اهل کجاييم و بالکل فراموش کرده بوديم ديار ولادت و موطن مادريمان را ، غرق در هياهوي قدرت و شهرت و ثروت پايتخت بوديم و حتي حاضر به بناي ويلاي تفريحي در روستايمان نبوديم اما امروز احساس تکليف مي کنيم و در روياي صادقه دستور حضور مي گيريم که اي پهلوان برس به داد همشهريهاي ناتوان.
خيلي انتخاباتي هستيم آنقدري که تا در جايگاه فلان مسوليت و سطوح مديريتي کلان ملي و استاني هستيم و مي توانيم دردي از دردهاي بشمار استانمان درمان کنيم و صداي محروميت و مظلوميت هم استانيهامان را به گوش مرکز نشينان برسانيم،صلاح و بقاي خويش را در روزه ي سکوت و تاييد اقدامات دولتهاي همسو و حتي ناديده انگاشتن بسياري از مشکلات و معضلات استان مي بينيم اما به محض آمدن دولت جديد و آغاز دوره گهي پشت زين و گهي زين به پشت ، مطالباتي را که در روزگار خوشي مردمان مظلوم هم استاني انتظار داشتند از خلفاي خود مطالبه مي کنيم که اي داد و اي بيداد چه نشسته ايد که بلاي امروز چهارمحال و بختياري را قوم مغول بر سر ايران و ايراني نياورده بود. بعد هم نردباني نظام و انقلاب و شهدا و ايثارگران براي بالا رفتنمان را از ياد برده و تا ناديده انگاشتن خدمات بسيار نظام و انقلاب اسلامي در شهر و ديارمان پيش مي رويم.
انتخاباتي هستيم و اساسا کمتر دغدغه اي بنام صلاحيت حداقلي براي حمايت از آقايان داريم.شور انتخاباتي مان آنقدر بالاست که اولين نامزد احتمالي که درب خانه مان را مي کوبد بطور حتم روي صندلي سبز بهارستان مي بينيم و حاضريم بدون ذره اي تحقيق و شناخت تا پاي جان از وي حمايت کنيم حالا اگر اين کانديداي اصلح قدري کيسه ماجرا را شل کند که روي چشمانمان جا دارد.
به قدري انتخاباتي هستيم که راست و چپ و بالا و پايين چندان برايمان فرقي نمي کند و در تاريخ حضور موثر در فرايندهاي انتخاباتيمان داريم دوره هايي را که در عرض يک دهه آنقدر چپ و راست را بازي داديم که همچنان مجرب ترين تحليلگران سياسي عالم ميان دوگانه تغيير ايدئولوژي مردم بخاطر شخصيت ها و تغيير شخصيت ها بخاطر ايدئولوژِي مردم مرددند.
آنقدر انتخاباتي هستيم که در دوره يک ماهه قبل از انتخابات تا يک ماهه بعد از انتخابات خط توليد احزاب و گروه ها و جمعيت هاي مختلف با تابلوهاي متفاوت را راه اندازي مي کنيم و هر مجموعه به فراخور حال از چند کانديدا قبل از انتخابات و از کانديداي پيروز بعد از انتخابات حمايت کرده و در راه برقراري منافع شخصي و گروهي در تعويض رنگ و تغيير مسير رکورد مي زنيم و تمامي صراط هاي مستقيم را به سمت خومان کج ميکنيم.
انتخاباتي هستيم و راستش را بخواهي بيش از هرچيز ريا و تزوير در انتخابات است که موجبات شعف و فرح و لذتمان را فراهم مي کند.به ما چه مربوط که فلان آقا در سبقه خويش چه سابقه اي از خود بجاي گذاشته و در گذشته چگونه عملکردي داشته است ، همين که در عبور از خيابان ملت اين ملت مدار ملت دوست را دو بار زيارت مي کنم و جناب حضرتش در هر بار مرا چون رفيق گرمابه و گلستان در آغوش مي کشد و طوري رفتار مي کند که انگار تا پاسي از شب ديشب در بساط قهوه و قليان رفاقت، رفاقت مي کرديم صلاحيت دقيق و کارشناسي اين اصلح امت را اثبات مي کند.
انتخاباتي هستيم و شور و اشتياق و علاقه مان به کانديداي مورد حمايتمان خيلي زود منقضي مي شود. چه آنکه اگر بتواند از اين مسير پر پيچ و خم عبور کند و بهارستان نشين شود از همين فرداي انتخابات منتقد که چه عرض کنم ترور شخصيتي وي را در دستور کار قرار مي دهيم و براي اين کار از نزديکترين بهانه بهره مي بريم و معمولا حضور خود در اردوگاه انتخاباتي ايشان را مزيد بر علت تخريبش مي نماييم و اگر از بد روزگار بازنده ي عرصه بود بعد از تسويه خروار خروار فاکتورهاي تبليغاتي و انتخاباتي و دامداري و سفره هاي خانگي حداقل تا انتخابات بعد از دنياي سياست که هيچ بلکه از عالم وجود نسبت به حذفش اقدام مي کنيم و حالا حالاها بايد در تحير و تعجب تشنگي وصف ناپذير حضرات براي حضور در اين ميدان بيبديل بماني.
انتخاباتي هستيم و البته ندانستيم که چرا اينقدر انتخاباتي هستيم ؟ ما که اساسا از هيچ نماينده اي در هيچ برهه اي از تاريخ رضايت نداشته و نداريم و اين امر از عدم راي آوري متوالي بسياري از مجلس نشينان در دوره دوم اثبات مي شود ، پس اين همه تقلا براي حضور و البته تلاش براي نزول چه علتي دارد؟ انتخاباتي هستيم و البته ندانستيم که چرا حاضريم اين همه تلاش و کوشش و وقت و پول و انرژيمان را صرف انتخابات کنيم اما مقداري از آن را در جاي ديگر و براي اهداف ومقاصد ارزشمند تر ديگر از پيشرفت استان و قطع محروميت گرفته تا ارتقاي فرهنگ و حل انبوه مشکلات و معضلات ديارمان هزينه نکنيم؟
انتهای پیام/1026ج