به گزارش جهانبین نیوز، با شروع فصل نقل و انتقالات باز هم شاهد تغییرات در میان تیم ها چه در زمین و چه روی نیمکت بودیم و علاقمندان به تیمهای مختلف انتظار میکشیدند تا ببینند کدام بازیکن جذب تیم محبوب شان میشوند و حالا با پایان این دوره، همه چیز مشخص شده به جز یک چیز؛ مبلغ قراردادها!
هر چند که سازمان لیگ به باشگاهها اعلام کرده بود که باید رقم قرارداد بازیکنان و مربیان قابل انتشار باشد اما خوب است که همین مسئولان پاسخ دهند آیا با این نوع انتشار رقم قراردادها موافقند؟! آیا این نوع شفاف سازی ( البته اگر بتوان نام آن را شفاف سازی گذاشت!) همان چیزی است که مدنظر مسئولان ورزشی کشورمان بوده است؟! اگر جواب مثبت باشد پس باید دانست کلاه به بزرگی همه تاریخ بر سر خودمان گذاشتهایم و اگر هم پاسخ منفی است مشخص نمیشود چرا یک بار برای همیشه مقابل تزویر حاکم بر فوتبال گرفته نمیشود؟!
قدم اول شفاف سازی (!) در فوتبال در پایان لیگ سیزدهم برداشته شد؛ آن جایی که یکی از رسانهها مبلغ قرارداد بازیکنان پرسپولیس را منتشر کرد و مشخص شد بازیکنانی که فقط برای تعصب در این تیم بازی میکردند چقدر صفر مقابل رقم قراردادشان ثبت شده است! این انتشار شوک بزرگی به فوتبال و فوتبالیستها بود. بعد از این تیم اما نوبت به تیمهای دیگر هم رسید تا کم و بیش رقم قرارداد بازیکنانشان را رسانهای کنند و همین موضوع شکاف بیشتری را میام مردم و فوتبال انداخت. مردمی که خیلیهای شان برای تهیه مایحتاج زندگی روزمرهشان هم مشکل دارند وقتی میبینند فلان بازیکن بالای یک میلیاردتومان برای هر فصل قرارداد میبنند چرا باید برای او حنجرهاش را پاره کند؟! چرا باید برای دیدن بازیهای کسل کننده این بازیکنان رنج سفر به استادیوم را به جان بخرد و در سرما و گرما برای تیمش فریاد بزند؟!
***
البته از آنجایی که ما معمولا در فوتبال و حتی ورزش خیلی بلد نیستیبم کارها را درست و اصولی پیش ببریم حالا شاهد اتفاق جدیدی در فوتبال کشورمان هم هستیم که پایه کج آن با قانون سقف قرارداد و از چند سال پیش بنا نهاده شد؛ همان زمانی که قانون کذایی سقف قرارداد 350 میلیون تومانی اعلام شد که همان زمان هم مشخص گردید این سقف در واقع تبدیل به کف قرارداد شده است. شاید بتوان گفت پایه دروغ در فوتبال از همان زمان بنا شد به طوری که بازیکنان مبالغ آنچنانی بستند اما 20 میلیون یا کمی بیشتر ثبت میکردند.
این شیوه کاری ماست که همیشه دوست داریم خلاف جهت آب شنا کنیم. سال 1379 که مهدی هاشمینسب در انتقادی جنجالی از پرسپولیس راهی استقلال شد رقم قراردادش نزدیک به 150 میلیون تومان اعلام گشت که آن زمان مبلغ نجومی به شمار میآمد اما چون قانونی برای دریافت بازیکنان وجود نداشت طبیعتا کسی هم دروغ نگفت و رقمش 5 میلیون تومان اعلام نشد!
زمانی که سازمان لیگ جدیتش برای شفافسازی در انتشار رقم قرارداد بازیکنان را به همه نشان داد خیلیها فکر کردند که بازیکنان یا نمیتواند مبالغ نجومی ببندند و یا با انتشار صحیح این رقم بازیکنان از نظارت مالیاتی نمیتوانند فرار کنند اما از آنجایی که ما معمولا راه فرارها را خوب بلد هستیم (!) خیلی راحت این قانون را هم دور زدیم و با انتشار مبالغی کذایی رسما به شعور فوتبال و فوتبالیها توهین کردند. چطور بازیکنی که سال گذشته در حدود 2 میلیارد و 500 میلیون تومان با باشگاهش قرارداد داشته امسال حاضر شده تا با یک میلیارد تومان در همان تیم باقی بماند؟! چطور بازیکنی که در جام جهانی حتی یک ثانیه هم بازی نکرده به عنوان گرانترین بازیکن لیگ برتر معرفی میشود اما باید بپذیریم که بازیکنی که ستون اصلی تیم ملی در جام جهانی بوده 400 میلیون تومان کمتر از این بازیکن قرارداد بسته است؟! چطور رقم منتشر شده بازیکنان با رقم توافق شده میلیونها تومان فاصله دارد آن هم درست زمانی که قیمت پفک، چیپس و پاستیل بیشتر از دو برابر شده است؟! آیا نباید ریشه دروغ در فوتبال یکبار برای همیشه خشکانده شود تا اینقدر راحت با شعور مردم بازی نشود؟!
در فوتبال روز دنیا رقم قرارداد بازیکنان خیلی راحت و بدون دغدغه و دروغ منتشر می شود اما جالب اینجاست که بازیکنان، مربیان و مدیران فوتبالی کشورمان در پاسخ به این سوال که چرا رقم قرارداد بازیکنانتان را منتشر نمیکنید جواب را حواله به اروپا میدهند و میگویند مگر در فوتبال روز دنیا این اتفاق میافتد که ما این کار را انجام دهیم؟!
***
بازیکنان با حضور در تیمهای جدیدشان ناگهان عرق و علاقهای چندین ساله به آن تیم پیدا میکنند و خیلی واضح میگویند با عشق و علاقه و قرارداد قلبی به این تیم پیوستهاند اما کیست که نداند این علاقه قلبی حداقل یک میلیارد تومان آب میخورد! مشکل همین جاست؛ همه مردم برای ارتزاق روزی و چرخاندن چرخ زندگیشان نیاز به پول دارند و کسی هم به فوتبالیستها برای بستن مبالغ قراردادشان ایرادی نمیگیرد اما چرا دروغ؟! چرا شفاف با این قضیه برخورد نمیکنند؟! چرا در کشوری که عدهای از مردمانش برای گذران زندگی سختترین شرایط را تجربه میکنند باید فوتبالیستها میلیاردی قرارداد ببندند، روزی نهایتا دو ساعت تمرین کنند، در زمین راه بروند و ببازند و در نهایت از مردم طلبکار هم باشند؟! مگر نه اینکه همین اهالی فوتبال در مواقع لزوم هواداران را صاحب اصلی فوتبال میدانند پس چرا در موقعی که باید روراست باشند دروغ را پیشه میکنند و شعور مخاطبانشان را به بازی میگیرند؟!
مشخص نیست این واژه قرارداد قلبی از کجا وارد فوتبال ما شده اما قطع به یقین فوتبالیستهای ما بلد نیستند از این کلمه در جای صحیح استفاده کنند و با کارهایی که انجام میدهند مشخص میشود که یا معنی قرارداد قلبی را نمیدانند و یا هواداران فوتبال از این کلمه اطلاع درستی در دست ندارند. جالب اینجاست که بازیکنان، مربیان و حتی مدیران فوتبالی با افتخار صحبت از تخفیف بازیکنان میکنند آن هم در حالی که فوتبال ما سابقه رو شدن دادن زمین، ماشینهای گرانقیمت، میلگرد، باغ، ویلا، سهام و ... را به بازیکنان در خودش دیده است. حالا با این عقبه عجیب چرا باید باور کنیم که بازیکنان به تیمهایشان تخفیف دادند؟!
در این بین خود فوتبالیستها هم ضرر میکنند چرا که سازمان لیگ رقم اصلی را همان رقمی میداند که در قرارداد ثبت شده و بازیکن در صورتی که بخواهد در این باره شکایتی کند دستش به جایی بند نیست و کسی نمیتواند به او برای رسیدن به مبلغ توافق شده نه مبلغ ثبت شده کمک کند مگر اینکه بازیکن زرنگ باشد و مبلغ خارج از قرارداد را در همان اول کار بگیرد که اگر بتواند این کار را انجام دهد در تیمش میتواند و اگر نتواند راهی تیمی میشود که بتواند این کار را آنجا انجام دهد! نمونه از این دست هم کم نداریم...
***
در این میان به خود سازمان لیگ هم ایراد وارد است. وقتی اعلام شد که باید قرارداد بازیکنان به گونهای ثبت شود که قابل انتشار باشد باید رویه انتشار قراردادها به گونهای دیگر میشد نه اینکه ارقامی اعلام شود که هیچ سندی دال بر صحت آن وجود ندارد. به نظر می رسد باید تصویر قرارداد بازیکنان منتشر میشد نه تنها یک رقم صرف که مشخص نیست پایه درستی دارد یا نه. جالب اینجاست که قرار بود تیمهای آسیایی تا سقف 18 میلیارد و تیمهای غیرآسیایی تا سقف 15 میلیارد هزینه کنند اما با یک حساب و کتاب سرانگشتی مشاهده میکنیم بعضی از تیمها تا نزدیک به سقف بودجهشان (که همانطور که در بالا اشاره شد در صحت آن تردید وجود دارد) بازیکن جذب کردند آن هم در حالی که این سقف بودجه شامل هزینههای جذب بازیکن و هزینههای جاری یک فصل باشگاه بود نه فقط در اختیار گرفتن بازیکن و مربی.
البته همین انتشار رقم قراردادها هم در نوع خودش جالب توجه است به طوری که بعضی از تیمها قرارداد کادر فنی و بازیکنانشان را منتشر کردند، بعضی دیگر از باشگاهها فقط رقم بازیکنانشان را منتشر کردند و بعضی دیگر عدهای از بازیکنانشان را! شاید باید برای یک بار هم که شده وزارت ورزش و متولی فوتبال که همان فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ است در این زمینه ضربتی و با قدرت عمل کند و به هیچ نامی توجه نکند تا نص صریح قانون در فوتبال هم جاری شود چرا که با ادامه این روند ترویج دروغ، تزلزل فوتبال و بیاعتمادی مردم به اهالی فوتبال بیش از قبل ادامه خواهد داشت و شاید با ادامه این رویه همین دو هزار نفری هم که برای دیدن بازیهای لیگ به استادیوم میآیند دیگر این کار را انجام ندهند و فوتبال ما که روزگاری به داشتن هواداران زیاد مشهور بود تنها با دیدن عکس و فیلمهای قدیمی بتواند به این موضوع افتخار کند.
***
شاید بتوان قبول کرد که فوتبالیستها در همه جای دنیا درآمد خوبی دارند و ایران هم به طبع آن، بازیکنان پولداری را در خود می بیند اما آیا فوتبالیستهای پر ادعای امروزی به اندازهای که درآمد دارند مفید هستند؟ آیا به همان اندازه که در اروپا از بازیکنان درآمدزایی میشود در ایران هم وضع به همین گونه است و یا بازیکنان فقط بار مالی را برای تیمهای شان به همراه دارند؟ بگذارید شفاف تر در این باره حرف بزنیم؛ به طور مثال و به طور متوسط اگر بازیکنی در فوتبال ایران سالی یک میلیارد تومان واقعی (!) دریافتی داشته باشد او را باید صاحب درآمدی روزانه در حدود 2 میلیون و 739 هزار و 726 تومان دانست. این رقم ساعتی 114 هزار و 155 تومان خواهد شد یعنی این که این بازیکن ساعتی این مبلغ درآمد دارد! این رقم برای هر دقیقه 1900 و ثانیهای 31 تومان خواهد بود. تازه باید این رقم را در صورتی درست بدانید که در همه 365 روز سال این بازیکن میلیاردی در خدمت تیمش باشد اما وقتی می بینیم که فوتبال ایران در 12 ماه حدود 5 ماه تعطیلی دارد، بازیکن مصدوم یا محروم می شود و به دلایل مختلف بازی نمیکند این مبلغ قطعا بالاتر هم خواهد رفت.
انتهای پیام/ی