به گزارش
جهانبین نیوز، با نگاهي به فراز و فرودهاي عرصه سياست داخلي بايد گفت «بازگشت رسمي و قانوني به قدرت» مهمترين هدف جريان دومخرداد در طول سالهاي پس از دولت اصلاحات بوده و با نتيجه انتخابات يازدهم رياست جمهوري اين هدف به شكلي بارزتر دنبال شده است چراكه از يكسو برخي از مهرههاي اين طيف توانستهاند خود را به حلقه تصميمگيري و تصميمسازي مديران عاليرتبه دولتي نزديك كنند و از سوي ديگر با برنامههاي ويژه چهره جديدي از جريان متبوع خويش نزد افكار عمومي به نمايش بگذارند. به عبارت بهتر، پس از مسجل شدن نتيجه انتخابات خردادماه گذشته، بسياري از افراد و شخصيتهاي برجسته سياسي كه به واسطه عملكرد گذشته خود با ريزش اجتماعي در جامعه مواجه شدند، تلاش كردند با روشهاي مختلف خود را احيا و اعتماد عمومي از دست رفته را با هدف كسب مشروعيت سياسي، بازتوليد كنند. به موازات فعاليتهاي گسترده اين افراد، از تلاشهاي منسجم و گسترده جريانهايي كه راهبرد اصليشان در طول سالهاي گذشته «براندازي نظام» بوده هم نبايد غافل شد؛ دستههايي كه تصميم دارند با ترميم نقاط ضعف و بهبود تشكيلات سياسي خود به قدرت برسند.
راههايي مقطعي براي بازگشت رسمي به قدرت۱- دومخرداديها سه روز مانده به برگزاري انتخابات خرداد ۹۲ كانديداي اختصاصي خود را – با توجه به آراي ناچيز وي- مجبور به كنارهگيري كردند تاهم از شكست ديگر در آوردگاه انتخابات جلوگيري كنند و هم بتوانند از دولت آينده سهمخواهي كنند.
۲- مؤلفه ديگري كه به زعم دومخرداديها ميتواند در بازگشت تجديدنظرطلبان به اريكه قدرت بسيار مؤثر باشد «مواضع معتدل، پرتعداد و همسو با گفتمان انقلاب» از سوي پدرخواندههاي اين جريان است، آن هم به شكلي كه براي جامعه باورپذير شود كه هواخواهان ليبراليسم در داخل به فكر نظام، دستاوردهاي آن و آينده مردم هم هستند، البته رويكرد مورد اشاره از تيرماه سال ۸۹ و با بيانيه مجمع روحانيون در محكوم كردن سياستهاي غربي در مقابل منافقين رسماً آغاز به كار كرد و با روي كار آمدن دولت يازدهم شكل پردامنه و فزايندهاي به خود گرفته است.
خاتمي پيشقراول سناريوي «تطهير اصلاحات»يكي از افرادي كه به شدت در طول ماههاي اخير تلاش داشته چهرهاي نو از خود به نمايش بگذارد، محمدخاتمي است؛ فردي كه يكي از رهبران فتنه سال ۸۸ بود و در كنار ساير همفكرانش هزينههاي زيادي را به نظام و مردم تحميل كرد.
رئيس دولت اصلاحات در حالي هيچگاه از ملت براي تصميم و اجرايي كردن «راهبرد براندازي نظام» عذرخواهي نكرده كه به صراحت در نشستي با برخي از جوانان اصلاحطلب در سال ۹۱ اعلام ميكند: «در انتخابات سال ۸۸ تقلبي صورت نگرفته است.»
وي كه با روي كار آمدن دولت يازدهم فعاليتهاي سياسي- رسانهاي خود را گسترده نموده، با سخنرانيهاي پرتعداد و حجيم درصدد «تطهير و ترميم چهره اصلاحات» و به تبع آن «زمينهسازي براي بازگشت رسمي اين طيف به حاكميت» است. خاتمي اواخر فروردين امسال در هفتادوپنجمين نشست ماهانه بنياد باران اظهارات جالب و قابل توجهي را بيان ميكند كه نشاندهنده حركت گامبهگام تجديدنظرطلبان براي بازگشت بدون هزينه به قدرت است.
وي در سخنراني خود با اشاره به ديدگاه حضرت امام درباره جمهوريت بيان ميكند: «جمهوريت يك اصل بود و بنده عرض ميكنم ما بهعنوان كساني كه دلبسته به اين انقلاب و اسلام هستيم با همه وجود از جمهوريت نظام دفاع ميكنيم...» رئيس بنياد باران در بخش ديگري از سخنان خود بدون اشاره به اقدامات براندازانه جريان دوم خرداد در سال ۷۸ و ۸۸ اظهار ميكند: «اگر خداينكرده جمهوري اسلامي را از دست دهيم، وضعيت خيلي سياهي خواهيم داشت و بايد بدانيم كه ما نميتوانيم اين انقلاب با آن عظمتش را فراموش كنيم، زيرا مبدأ هويت تاريخي ماست.» در ادامه خاتمي پا را فراتر از تطهير خود و جريان دومخرداد گذاشته و با جمله عجيب عنوان ميكند: «ما انقلابي هستيم، مهم نيست ديگران ما را چه مينامند. انقلابي كه ما ميگوييم و ميفهميم منجر به نظام جمهوري اسلامي شد و امروز هم بايد از آن دفاع كنيم.»
بايد به خاتمي و دوستان او گفت اين سخنان هيچگاه به عنوان «توبه و بازگشت» از شما پذيرفته نخواهد شد و اگر در بيان حرفهاي تازه صادق هستيد بايد در رفتار نيز تغيير خود را نشان دهيد.
خاتمي مدافع رهبري !رئيس دولت اصلاحات در ادامه تحركات پرحجم خود هفته گذشته در جمع خانواده شهداي شهر اردكان يزد با ادبيات تعجببرانگيز كه ۱۸۰ درجه مخالف عملكرد وي در غائله سال ۸۸ است، بيان ميكند: «انقلاب كه قبل از ۱۵ خرداد آغاز شد، ۱۵ خرداد يكي از اوجهاي بزرگش را طي كرد و مردم حضور همهجانبه خودشان را با نثار جان نشان دادند و رهبري حضرت امام با خون مردم همراه با عشق آنان تثبيت شد.»
وي تأكيد كرد: «اين رهبري برخاسته از جان ملت است، رهبري قراردادي نيست كه تصميم بگيريم فلاني رئيسجمهور باشد يا مثلاً مسئول باشد. در آن زمان كه پذيرش رهبري امام هزينههاي سنگيني داشت و بسياري از شخصيتهاي ما در تبعيد و زندان بودند و هر كس كه از انقلاب و امام دفاع ميكرد هزينه سنگيني ميپرداخت، مردم ما رهبري امام را پذيرفتند.»
سخنان حيرتآور خاتمي سؤالات و ابهامات بسياري را در اذهان عمومي شكل ميدهد؛ سؤالاتي نظير آنكه چرا خاتمي و همفكرانش به تغيير ادبيات دست زده و مواضع متفاوتي را نسبت به انقلاب و رهبري اتخاذ ميكنند؟آيا آنها از گذشته خود پشيمان شدهاند، رويكرد كنوني آنها تاكتيكي است براي فريب افكار عمومي و بازگشت به قدرت؟ چطور ميتوان افرادي را كه عليه انقلاب و دستاوردهايش هشت ماه فتنه به پا كردهاند انقلابي ناميد؟
چگونه ميتوان آشوبگران و همپيمانان، سلطنتطلبان، بهائيان، منافقان و وابستگان به نظام سلطه را كه اتهام تقلب و دستاندازي به آراي مردم را به نظام اسلامي نسبت دادند، انقلابي بدانيم؟
نكند كه مفهوم انقلابيگري و دلبسته بودن نسبت به آن اين است كه جماعتي به قانون اساسي پشت كرده، حكم حكومتي رهبري را درباره صحت نتيجه انتخابات ناديده گرفته، به مباني و اصول ديني در رسانهها و تريبونهاي خود حملهور شوند، با امريكاييها و صهيونيستها براي براندازي نظام همقسم شده، براي تشديد تحريمهاي بينالمللي با فتنهگري مقدمهسازي كرده و اخيراً براي صدور قطعنامههاي سازمانهاي بينالمللي با محوريت حقوق بشر سندسازي كنند؟
هدف از تغيير ادبيات چيست؟زماني پاسخ سؤالات آمده و معناي تحركات فزاينده و پرحجم خاتمي و دوستانش را ميتوان بهتر فهميد كه برخي از مواضع آنها- در طول۱۰ماه اخير- را به درستي مورد ارزيابي قرار داده و آن را با تلاش گستردهشان براي انسجامبخشي دوباره به تشكيلات سازماني و انتخاباتي اين جريان جمع ببنديم.
حسين مرعشي يكي از چهرههاي نزديك به طيف تجديدنظرطلب روز گذشته در مصاحبهاي هدف نهايي پدرخواندههاي اين جريان از گردش گفتاري- رفتاري را اينگونه عنوان ميكند: {در انتخابات سال گذشته... } يك بسيج ملي به رهبري آقاي هاشمي و اصلاحطلبان اتفاق افتاد و مردم موقعيت خوبي پيدا كردند تا كشور را از مسير غلطي كه در آن قرار گرفته بود، دور كنند.
وي همچنين در پاسخ به سؤالي درخصوص ديدار اصلاحطلبان با رئيسجمهور، گفت: من خودم در اين جلسه حضور داشتم و اين ديدارها حتماً ادامه پيدا ميكند و دفتر رئيسجمهور اگر صلاح دانستند خبر آن ديدار را منتشر خواهند كرد.
وي همچنين در پاسخ به سؤالي مبني بر اينكه زمان برگزاري همايش كارگزاران چه زماني خواهد بود، اظهار داشت: همايش بزرگ كارگزاران انتخابات مجلس دهم است و بنده نيز كانديدا خواهم شد.
محمدعلي نجفي هم در گفتوگوي ديگري با يكي از روزنامههاي زنجيرهاي عنوان ميكند: من مطمئنم كه وزن اصلاحطلبان و اعتدالگرايان در مجلس آينده قطعاً سنگينتر خواهد شد... اگر انتخاباتي رقابتي برگزار شود، اصلاحطلبان برنده حتمي اين انتخابات هستند... دوم خرداد۷۶ و ۲۴ خرداد ۹۲ حاكي از توانمندي گفتمان اصلاحطلبي است.»
دومخرداد همچنان در انديشه استحالههمانطور كه اشاره شد - و براي اكثريت جامعه باورپذير شده است - هدف اصلي جريان دومخرداد در شرايط كنوني «بازگشت آرام و خزنده آن هم بدون هزينه به قدرت» است كه در ذيل آن بايد به مؤلفههايي نظير «خودتطهيري سران دومخردادي»، «اتخاذ مواضع همسو با گفتمان انقلاب اسلامي»، «ترميم تشكيلات ساختاري»، «دميدن روحيه اميد و خودباوري در بدنه اجتماعيشان» و «معرفي كردن خود به عنوان انقلابيون طرفدار نظام و اسلام» هم توجه داشت اما آنچه بايد در اينجا يادآور شد اين است كه براي پدرخواندههاي دوم خرداد رسيدن به قدرت و بازگشت به حاكميت آنچنان مهم و بنيادين است كه آنها حاضرند با ادبيات متناقض نسبت به رفتارهاي سياسي كه در كارنامهشان درج شده خود را طرفدار نظام اسلامي معرفي كرده و در سياستي نو حتي نام «انقلابيگري» و «مدافع رهبري» را هم روي خود بگذارند تا آنكه هم افكار عمومي را با كمك قاعده عمليات رواني، فريب داده و هم از زير بار مفاهيمي مانند «فتنهگري» كه با آن عجين شدهاند، خلاصي يابند.
نویسنده : محمد اسماعيلي
انتهای پیام/خ ز/