در ساعات نيمهشب شنبه توافق اوليه بين ايران و 1+5 به يك متن منتهي شد كه به شكل واضح نشان داد امريكا همه كاره آن است و بقيه كارگزار هستند و حداكثر به ايفاي نقش ميپردازند.
به گزارش جهانبین نیوز، به نقل از جوان آنلاین، در ساعات نيمهشب شنبه توافق اوليه بين ايران و ۱+۵ به يك متن منتهي شد كه به شكل واضح نشان داد امريكا همه كاره آن است و بقيه كارگزار هستند و حداكثر به ايفاي نقش ميپردازند. حضور جان كري و اراده حل و فصل اختلافات باقي مانده هم نشان داد كه امريكاييها واقعاً نياز راهبردي به توافق با ايران دارند. البته نه به اين معنا كه امتياز حداكثري بدهند، بلكه با تعديل برخي مواضع قبلي خودشان، به پيشبرد راهبرد مهار و فشار امكان استمرار بدهند. امريكاييها همانگونه كه به مقامات صهيونيست گفتهاند نميتوانند فرصت اين توافق را از دست بدهند، چرا كه يا بايد با ايران جنگ كنند كه نه در اولويت آنهاست و نه امكان تأمين هزينههاي آن را دارند. به ويژه اينكه پيامدهاي جنگ براي آنها غيرقابل محاسبه است و يا اينكه بسياري از برنامهها و محاسبات آنها را به هم ميزند. راه دوم اينكه با ادامه وضعيت فعلي و خشكسري و افزايش تحريمها، در زمان كوتاهي با يك ايران هستهاي تمام عيار روبهرو باشند كه اين هم براي امريكا و خصوصاً اسرائيل كشنده است و پيامدها و هزينههاي جديدي توليد ميكند. لذا آنها نياز به اين توافق با ايران داشتند، به ويژه اينكه بتوانند تا حدودي و تحت عنوان و بهانه رفع نگرانيها، بخشي از توانمنديهاي هستهاي ايران را با عنوان گامهاي اعتمادساز، متوقف كرده و امكان استمرار دادن به آن را در تمديد همين توافق اوليه به دست آورند.
ماهيت اين توافق و جزئيات آن كه با ادبياتي متكبرانه و غيرمتوازن تنظيم شده و تعهدات و وظايف ايران را به تفصيل و نامحدود به لحاظ موضوعي قرار داده و براي خودشان وظايف تعريف شده و فرعي و محدود و محاسبهشده به لحاظ ارزش دلاري تنظيم كردهاند، قابل توجه است.
جوهر و ماهيت توافق در نگاه راهبردي، همان سياست مهار ايران را منتقل ميكند، ولي از سوي مقابل نيز مزيتهايي براي ايران در بردارد. اينكه امريكاييها به شكل بسيار محدودي در كنار تعدادي امتياز كمارزش پذيرفتهاند كه در تحريمهاي نفتي و بانكي هم با تعريف سقف صادرات و دريافت مبالغ مالي، عقبنشيني كنند، يك موفقيت براي تيم مذاكرهكننده ايران است.
نكته مهم در اين توافق كه به عنوان گام اول است اينكه گامهاي دوم و سوم و تعاريف نهايي كه بايد از خلال آن حاصل شود ميتواند براي ايران با ارزيابي و ارزش متفاوتي خود را نشان دهد. چراكه اگر فقط تكيه بر همين گام اول باشد و گامهاي بعدي تعريف نشده باشند، نبايد انتظار همكاري و تمايل امريكا در گامهاي بعدي و توافق جامع داشته باشيم و حتماً با بازي امريكا روبهرو ميشويم كه ارزش گام اول را زير سؤال ميبرد. اگر گامهاي بعدي به طور روشن تعريف شده باشند، ارزش توافق ژنو، متفاوت خواهد بود. خصوصاً اينكه اين گام ايران در كاركرد افكار عمومي داخلي و خارجي و حتي كشورها و قدرتهاي جهان نوعي اتمام حجت است. اگرچه اين معنا در منطق استكباري امريكا تأثير چنداني ندارد و حتي با تمام شدن حجت هم باز ميتواند به بازي و سياست فشار و تحريم ادامه دهد، ولي در اجماع داخلي و راهبردهاي پس از اين دور از مذاكرات كاركردي غيرقابل ترديد دارد. ناگفته پيداست همانطور كه در مذاكرات دورههاي قبل، آنها با تعداد محدودي از سانتريفيوژ و سايتهاي نطنز روبهرو بودند و امروز با ۱۹ هزار سانتريفيوژ و سايتهاي نطنز و فردو و اراك روبهرو هستند، در صورت هرگونه تخلف و به هم زدن توافق، بايد با شرايط جديد و هزينههاي بيشتر روبهرو شوند. در تاكتيكهاي مذاكراتي امريكا، اين روش كاملاً روشن است كه بخواهند با تمديد اين توافق در پايان دوره شش ماهه، راهبردهاي مهار از طريق رفع نگرانيهاي خود را تضمين كنند و ضمن دريافت اطلاعات وسيعتر از برنامه هستهاي و دسترسيهاي بيسابقه در تأسيسات و طراحيهاي هستهاي ايران، براي توافق جامع و پايان دادن به تحريمهاي يكجانبه با بهانههاي موهوم، تمايل از خود نشان ندهند و عملاً محدوديتهاي تصريح شده در توافق فعلي را استمرار بخشند و معادل آن را با مبالغ دلاري تنظيم نمايند. آنچه در ژنو مورد توافق قرار گرفت تقريباً با مفاد و مباحث مذاكرات هستهاي در دوره دكتر جليلي تقريباً مشابه است فقط شرايط جديد و برآوردهاي جديد امريكا از ايران و توان هستهاي تغييركرده كه آنها را مجبور به اصرار براي يك توافق با ايران نموده است. با اينكه يك كميته مشترك بر حسن اجراي توافق نظارت خواهد كرد، ولي بايد سير اجرايي توافق را به عنوان يك مؤلفه در ارزيابي از رويكردهاي امريكا و ۱+۵ در نظر گرفت. آنچه در نگاه كلي بايد مورد تأكيد باشد اين است كه پايداري و پافشاري بر حقوق و تكيه بر مؤلفههاي داخلي و قدرت ملي و منطقهاي قادر به عقب راندن مواضع زيادهخواهانه و متكبرانه امريكا و غرب است. نویسنده : هادي محمدي