بررسی منظومه فکری مقام معظم رهبری بیانگر وجود خط سیری هوشمندانه در بیان راهبردهایی است که هرسال متناسب با شرایط جامعه، نیاز کشور و میزان پیشرفت کار، تحت عنوان شعار سالانه مطرح و با ایراد سخنرانیهای طول سال، تشریح و تکمیل میگردد، به عبارت دیگر راهبردهای مذکور همگی از اجزای سیستم (سامانه) جامعی محسوب میشوند که تمام ویژگیهای سامانه (نظام)، از جمله؛ پیوستگی و وابستگی اجزاء بر آنها مترتب است.
همان گونه که اشاره شد، این سامانه جامع که با هوشمندی منحصربفردی تعقیب میشود، اهداف خاصی را دنبال می نماید، که بیشک باید از شکل گرفتن سه ضلع مثلث قدرت ملی یعنی؛ علم، اقتصاد و فرهنگ، به عنوان یکی از مهمترین اهداف آن نام برد، البته مؤلفههای قدرت ملی تنها در این سه شاخصه محدود نمیشود و موارد دیگری را نیز در بر میگیرد که یا مانند قدرت رهبری و حمایت مردمی بر تمام سیستم، محیط است، یا مانند شرایط جغرافیایی و منابع طبیعی (ثروت های خدادادی) در سطحی پایین تر از سایر شاخصهها قرار دارد و یا مانند قدرت نظامی و پیشرفت های صنعتی، محصول سایر مولفهها محسوب میگردد.ظرفیتهای بالقوه اقتصاد ایران نه تنها برای همه اهالی فن و کارشناسان اقتصادی اظهر من الشمس است، بلکه برای یکایک مردم کوچه و بازار نیز به نوعی واضح و نمایان است. اما با کمال تأسف باید این اعتراف تلخ را بازگو کرد که این ظرفیت های بالقوه هرگز نتوانسته اند آن طور که شایسته این کشور است، به صورت بالفعل در آمده و دغدغههای اقتصادی را رفع کنند. که اگر این گونه نبود، این جنگ اقتصادی تمام عیار بر علیه این ملت تدارک دیده نمی شد، چراکه انگشت دشمن بر روی نقطه ضعف ما است.
بله، نقطه ضعف. اقتصادی که با بالا و پایین شدن دلار زیر و رو شود، با افزایش و کاهش نرخ طلا کن فیکون شود، با افزایش قیمت حاملهای انرژی بی ثبات شود، تورم و بیکاری روزافزون آن جلوی هرگونه برنامه ریزی مالی و تجاری را بگیرد، دلالی و واسطهگری پر رونق و تولید و کشاورزی پر دردسر باشد، به بهانه کاهش قیمت دچار رکود و رشد منفی شود، هزینههای بالای تولید امکان رقابت با محصولات خارجی را بگیرد، کیفیت تولیدات داخلی در حد استانداردهای جهانی نباشد، این اقتصاد یک نقطه ضعف بزرگ است و در آینده نه چندان دور برای ما تبدیل به پاشنه آشیل خواهد شد.
اگر نگاهی به سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری در مورد مبارزه با فساد اقتصادی، اصل ۴۴ قانون اساسی و اقتصاد مقاومتی بیندازیم، راه حل را به وضوح مشاهده میکنیم. راه حلهایی که همه آنها با کار و تلاش قابل وصول و دستیابی است. اولویتهای اقتصادی که ریشه در بنیانهای اقتصاد بومی دارد و برای همه مشکلات ذکر شده راه چاره را در اتکاء به تولید و صنعت داخلی دانسته و نیز کوتاه کردن دست چپاول خودی و بیگانه از ذخایر عظیم ثروت ملی.قطعاً بزرگترین راه حل همان جهاد است. تفکر جهادی، ساز و برگ جهادی، عمل جهادی و جهادگران اقتصادی که همان گونه که روزی از شرافت و تمامیت ایران عزیر دفاع کردند، در جهاد اقتصادی نیز در مقابل جنگ اقتصادی علیه ایران مقاومت نموده و در نهایت پیروز و سربلند باشند.
وقت آن است که مسئولین در کارهای اقتصادی و برنامه ریزی و اجرائی ، براساس قوانین و اولویتهای داخلی عمل کنند و نه براساس منافع شخصی و گروهی و حزبی. طرحها و لوایح اقتصادی بر پایه منافع ملی باشد و نه از بهر بده بستانهای سیاسی و جناحی.و هزاران سوال دیگر که قطعاً بخش قابل توجهی از آن ها جواب نا امید کنندهای دارد.
امید است با نامگذاری هوشمندانه و حکیمانه سال 93 به نام سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریّت جهادی»، مردم و به خصوص مسئولین فرهنگی و اقتصادی این مطالبه بر حق مقام عظمای ولایت را در عرصه عمل تحقق بخشند و در پایان امسال، شاهد رضایتمندی ایشان در هر دو عرصه اقتصاد و فرهنگ باشیم دراین مقاله سعی شده محورهای اعلام شده درشعارسال مورد بررسی وواکاوی ومروری مختصر به خصوص فرهنگ ومدیریت جهادی داشته باشیم .
واژگان کلیدی: اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی
مقدمه
ایران اسلامی در مسیر تکاملی خود در دههی حساس و تعیین کنندهی پیشرفت و عدالت قرار دارد. در این مرحله بیش از هر زمان نیاز به همگرایی، همفکری و همکاری در مقیاس ملی داریم. در عرصه خارجی نیز تشکیل جبهه مقاومت علیه هجوم سنگین استکبار جهانی یک الزام و ضرورت اجتناب ناپذیر است
براساس فرمایشات حضرت آیتالله خامنهای، فرهنگ بهمنزلهی هوایی است که تنفس میکنیم و این مسئله یکی از اساسیترین زیرساختهای تحقق سایر اهداف جامعهی اسلامی، از جمله اقتصاد مقاومتی است. به عبارت دیگر، بنمایههای فرهنگی، روح و بال پرواز جامعه در پیمودن مسیر تعالی است؛ چراکه فرهنگ یعنی باورهای مردم، ایمان مردم، عادات مردم و آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سروکار دائمی دارند و الهامبخش آنان در حرکات و اعمالشان است. بنابراین بهروشنی میتوان برتری و اهمیت فرهنگ بر اقتصاد را تصدیق کرد؛ چراکه در صورت فرهنگسازی مناسب، میتوان به اهداف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیز دست یافت، اما رسیدن به این مهم، مستلزم عزمی ملی و مدیریتی جهادی است.
ترکیب نام سال ۹۳ یک چهارضلعی مفهومی را تشکیل داده است. دو ضلع از این مربع موضوعاتی کلان (اقتصاد و فرهنگ) و دو ضلع دیگر موضوعات خردتری (عزم ملی و مدیریت جهادی) است؛ با این توضیح که تحقق دو موضوع اول باید مبتنی بر دو کلیدواژهی بعدی باشد. برای یافت اهمیت و سیر تشکیل این ترکیب که در یک فرایند زمانی چند ماهه از سوی رهبر انقلاب اسلامی پیگیری و منجز شده است. از نکات مطروحهی ایشان در طول یک سال گذشته مواردی احصا شده است که با کنار هم گذاشتن این مباحث ، سیستمی شکل میگیرد که میتواند در تحلیل نام و شعار متفاوت سال ۹۳ مؤثر باشد.
1. فرهنگ
فرهنگ که اصلی ترین دغدغه نظام جمهوری اسلامی است، در همه دولت های پس از جنگ مورد ظلم و بی مهری قرار گرفته است. بی توجهی دولتمردان در شعار های انتخاباتی به فرهنگ، نداشتن منش فرهنگی در چیدن کابینه، فقدان نگرش فرهنگی در برنامه های بودجه باعث شده است تا گذر سال ها تنها به رهاتر شدن امور فرهنگی منجر شود. در این میان اما آنچه واضح است آن است که ذات فرهنگ به گونه ای نیست که اصلاح آن تنها از عهده دولت ها برآید. رسانه ها و مردم نیز نقش مهمی در اصلاح فرهنگ دارند.آنچه موجب شده است تا مقام معظم رهبری در چند ماه گذشته بر مساله فرهنگ تاکید زیادی نمایند و حتی نگرانی خود را نسبت به آن نیز آشکارا بیان نمایند را باید در دو مورد جستجو نمود: نخست رویکرد فرهنگی خاصی که قریب به دو دهه رویکرد اصلی مسئولین و رسانه های کشور بوده است و دوم استراتژی فرهنگی آینده نظام .
بسترهای لازم برای توسعه فرهنگ
در سه دهه گذشته اقتصاد فرهنگ به لحاظ کیفی و کمی از وضعیت مناسبی برخوردار نبوده و نسبت به تخصیص منابع (انسانی، ابزاری و بودجه ای) بخش فرهنگ بی توجهی شده است، اما نباید مشکل اساسی در حوزه فرهنگ را فقط متوجه کمبود منابع مالی در این حوزه دانست، بلکه غفلت و بی توجهی نظام کارشناسی به حوزه فرهنگ به عنوان متغیر اصلی در تنظیم برنامه های توسعه کشور بوده است.
تغییر این نگرش مستلزم فرهنگ سازی، ظرفیت سازی ومفهوم سازی جدید در نظام مدیریت و کلان دستگاه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است، که با همت و پیگیری مقام معظم رهبری با طرح نظریه مهندسی فرهنگی از سال 80 در تمام سطوح تصمیم گیری، تصمیم سازی و عملیاتی کشور به مسئله اصلی تبدیل شده و حرکت پرشتاب به سوی طراحی و مهندسی نقشه جامع علمی، نقشه مهندسی فرهنگی، پیوست فرهنگی، نقشه جامع تعلیم و تربیت و... صورت گرفته و ادامه دارد. لذا اقدام برای توسعه اقتصاد فرهنگ، که درسال های اخیر شاهد آن بودیم به صورت هدفمند و براساس نقشه جامع انجام نشود، نه تنها فرهنگ کشور را درمسیر مطلوب قرار نخواهد داد بلکه تبدیل به ضد فرهنگ نیز خواهد شد.
حاکمیت نگاه هزینه ای و نداشتن الگوی مناسب در اقتصاد فرهنگ در دهه های گذشته خسارت های زیادی به کشور وارد نموده است، مثل کم اثر شدن سازمان های فرهنگی درمحل معضلات فرهنگی، موازی کاری، افزایش و تنوع محصولات فرهنگی کم اثر یا بی اثر ضعف درمواجهه با جنگ نرم دشمن، بی توجهی به اولویت های فرهنگی کشور،مصرف شدن هزینه ها درمسایل رو بنایی و پنهان ماندن مسائل زیربنایی و تغییر رویه اقتصادی از شکل جهادی بسوی اقتصاد مصرفی و سرمایه داری.
الگوی تحول در فرهنگ
این الگو دربرگیرنده چند محور است. بخشی از آن مربوط به مبانی نظری است. با رجوع به نگاه راهبردی رهبران انقلاب اسلامی (امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری) و نیز ظرفیت های قانون اساسی می توان سه بعد جاری درتمامی برنامه های راهبردی و عملیاتی فرهنگی را به شرح ذیل استخراج کرد:
1- ظرفیت:
ظرفیت فرهنگ، ظرفیتی «تعادلی» خواهد بود که ناشی از اسلامیت، ایرانیت و انقلابی بودن جامعه می باشد لذا برای ایجاد توازن و «عدالت فرهنگی»، باید به ارتقاء ظرفیت همت گماشت.
2- جهت:
جهت فرهنگ، ناشی از فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) است. لذا تمامی برنامه های پیشرفت فرهنگی باید حول «فرهنگ اسلامی» باز طراحی شود.
3- کارآمدی:
کار آمدی فرهنگ ناشی از پیوند موثر و تعیین کننده نظام فرهنگی با دیگر نظامات جامعه (شامل ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی) در بیرون و همسویی سطوح فرهنگ (ملی، عمومی، تخصصی و حرفه ای) در درون می باشد.برآیند جریان سه گانه ظرفیت، جهت و کارآمدی، درنظام فرهنگی کشور، راندمان وکارکرد فرهنگ را رقم می زند، به گونه ای که هر نوع تشتت، پس رفت، انحراف و انفعال فرهنگی را می توان دلیلی روشن بر وجود بحران درحداقل یکی از این ابعاد دانست، واقعیتی که سه دهه پس از انقلاب با آن روبه رو بوده وباعث شده است سیاست های شتاب زده و برنامه های نامتناسب درکنار صرف بیت المال و هزینه های انسانی زیاد، جامعه را در برابر تهاجم همه جانبه دشمن، بی دفاع کند.
انتظارات و الگوی فرهنگی
الگوی موجود اقتصاد فرهنگ، با غفلت از جایگاه شاخص های اصلی فرهنگ دینی (همچون فرهنگ خانواده، تعلیم و تربیت، عدالت، وقف، ایثار، انفاق و...) و پررنگ کردن شاخصه های فرهنگی مادی درعرصه امور مهمی چون هنر و گردشگری و رسانه، امور اهمی چون قرآن، مسجد، بقاع متبرکه، اوقاف و... را در حاشیه ای از ردیف های چندگانه برنامه و بودجه و در عرض فرهنگسرا، موسیقی، میراث فرهنگی، اخبار سینما و... قرار می دهد.هرچند نوع نگاه مسئولین به دین، انقلاب و معنویت و مفاهیمی از این دست، قابل قیاس با پیش از انقلاب نیست، اما زمانی که محورهای چهارگانه فرهنگ، پیش و پس از انقلاب، دچار تغییر اساسی نمی شود و نگاه برنامه ریزان همچنان معطوف به امور کم اهمیت، بلکه غیرمهم می گردد، باید طرحی نو در الگوی کلان برنامه و بودجه فرهنگی کشور ترسیم کرد تا با تغییر وزن ، بتوان از فرهنگ اسلامی - ایرانی - انقلابی (آنچنان که شایسته نظام اسلامی است) دفاع کرد.
تأثیرات تغییر الگوی (فرهنگ)
با توجه به چهار نظام «سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی» و ملاحظه «فرهنگ در هر یک و یکی از این نظامات، چهار بعد فرهنگی به شرح ذیل تعریف می شود:
اول: موضوع فرهنگ – فرهنگ
به عنوان لایه زیرین و زیربنای اصلی فرهنگ و به معنای فرهنگ حاکم بر تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان فرهنگی است. به عبارت دیگر فرهنگ، فرهنگ به معنای پذیره های زیربنایی و حاکم، برتنظیم پذیره های اجتماعی است (موضوعاتی مانند پژوهش، آموزش، تبلیغ، پرورش، هنر و...)
دوم: فرهنگ – سیاست
به عنوان فرهنگ حاکم بر بخش سیاست شامل پذیرفته شده ها در باورها، اندیشه ها و رفتارهای این بخش است. در واقع براساس این فرهنگ، تصمیم سازی و تصمیم گیری سیاسی صورت می گیرد. (موضوعاتی مانند رفتار سیاسی حاکمان و مردم، وحدت فرهنگی ملی و جهانی اسلام، دیپلماسی فرهنگی و...)
سوم: فرهنگ – اقتصاد
به عنوان فرهنگ حاکم بر بخش اقتصاد شامل پذیرفته شده ها، در باورها و اندیشه ها و رفتارهای این بخش است. در واقع براساس این فرهنگ، تصمیم سازی و تصمیم گیری و درنهایت اخلاق، افکار و رفتار اقتصادی شکل می گیرد. (موضوعاتی مانند رفتار اقتصادی حاکمان و مردم، خدمات فرهنگی همچون چاپ و نشر، مهندسی و مدیریت فرهنگی، دستگاه های فرهنگی و...)
چهارم: فرهنگ – اجتماع
به عنوان فرهنگ حاکم بر بخش اجتماع (بعد چهارم جامعه نزد برخی از صاحبنظران) شامل اخلاق، افکار و رفتار عمومی جامعه و الگوهای مربوط به این حوزه هاست. (موضوعاتی مانند ارتباطات اجتماعی، محیط زیست، جمعیت، بهداشت، ورزش، خانواده، جوانان، زنان، رسانه ها، تبلیغات قانون، گردشگری و جهانگردی و...)
.
2- اقتصاد:
مولفه های اقتصادی در فضای بعد از جنگ تحمیلی و روند بازسازی اقتصادی مورد توجه سیاستگذاران کشور بود. بازسازی اقتصادی کشور اولویت مولفه اقتصاد را ایجاب می کرد. با ورود به دهه 1390، مولفه اقتصادی معنایی متفاوت با بازسازی اقتصادی پیدا کرد. محرک های بازسازی اقتصادی با اولویت های اقتصادی 1390 هم متفاوت بود. در حالی که عامل جنگ ایران و عراق علل وجودی اولویت بازسازی اقتصادی بود، تحریم های ظالمانه شورای امنیت، اتحادیه اروپا و کنگره آمریکا، عامل اصلی اولویت اقتصاد در دهه 1390 است.نکته مهمتر در مولفه های اقتصادی نیز، توجه جدی مقام معظم رهبری به بسترهای اقتصاد مقاومتی است، که این بسترها در نامگذاری سال های اصلاح الگوی مصرف، حمایت از کار و سرمایه ایرانی، همت مضاعف و حماسه اقتصادی فراهم شده است.همچنان که گفته شد، مقام معظم رهبری در دهه 1370 با تاکید بر اقتصاد چند محصولی و گذر از اقتصاد تک محصولی، هشدارهای لازم را مجدانه دنبال نموده است؛ اما واقعیت امر این بود که دستگاههای اجرایی در راستای تحقق این استراتژی گام چندان جدی برنداشته اند.
در اینجاست که مساله تهدید یا فرصت بودن تحریم، وارد ادبیات سیاسی- اقتصادی ایرانیان شد. نگاهی به روندهای گذشته بیانگر این موضوع است که ایرانیان دست بالایی در مبارزات تحریمی نفت دارند و اقتصاد مقاومتی نمونه ای بارز از این مبارزات تحریمی است.اقتصاد مقاومتی راهبردی برای گذر از اقتصاد تک محصولی است. اقتصاد مقاومتی یک راهبرد است که در عین تحلیل مسائل اقتصادی، بر تحلیل های فرهنگی هم استوار است. راهبرد اقتصاد مقاومتی متفاوت از نمونه های اقتصاد آزاد اسمیت و اقتصاد دولتی مارکسیستی می باشد.این اقتصاد بر مقاوم سازی نقش مردم در چرخه اقتصاد استوار است. در این چرخه مردم به خودی خود یک عنصر تاثیرگذار محسوب می شوند که فعالیت آنان در چارچوب اقتصاد ملی قابل تحلیل است.اقتصاد مقاومتی با توجه به جمعیت 75 میلیونی ایران، قابلیت تاثیرگذاری مثبت بر روند معادلات قدرت را دارد. این قابلیت با توجه به حضور خیل عظیمی از ایرانیان سرمایه دار در فراسوی مرزهای ایران، ظرفیت های سرمایه سازی را بهتر از هر اقتصاد دیگری فراهم می نماید.
اعمال تحریم ها با توجه به این زمینه سرمایه سازی، خود نوعی فرصت سازی است.با توجه به اینکه جمعیت جوان ایران عمدتا تحصیلکرده و یک جمعیت نخبه گرا است؛ تحقق اقتصاد مقاومتی با شتاب بیشتری پیش خواهد رفت. اقتصاد مقاومتی در چنین روندی با افزایش مثبت شاخص های اقتصادی در میان مدت مواجه خواهد شد. افزایش رشد اقتصادی، موازنه مثبت تجاری، بهره وری بخش تولید، افزایش نقش مردم و کاهش بخش دولتی در میان مدت، از خروجی های این اقتصاد محسوب می شود.
اقتصاد مقاومتی همچنان که گفته شد، آمیزه ای از فرهنگ و اقتصاد است. در این سنتز، نوعی همسویی بین اقتصاد و فرهنگ وجود دارد. دو عنصر کلیدی مد نظر مقام معظم رهبری در سال جدید یعنی «عزم ملی» و «مدیریت جهادی» می تواند در شتاب گرفتن اقتصاد مقاومتی نقشی تسریعی داشته باشند. این دو عنصر با توجه به اهمیت و کارایی آن در اقتصاد سیاسی ایران قابل توجه اند.
الزامات اقتصاد مقاومتی
در بخش الزامات سختافزاری اقتصاد مقاومتی، بیتردید ایران یکی از قویترین کشورهای جهان به شمار میرود. ظرفیت عظیم نیروی انسانی تحصیلکرده، متخصص و متعهد، حجم عظیم جمعیت مولد و جوانان 15 تا 30 سال در کشور، به همراه منابع طبیعی غنی، از نفت و گاز گرفته تا فلزات کمیاب و سنگهای قیمتی، در کنار موقعیت جغرافیایی مناسب و همسایگان جغرافیایی و جمعیت 76 میلیون نفری کشورمان، به همراه تدوین اسناد بالادستی ارزشمندی همچون سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی یا سند چشمانداز بیستساله و پیشرفتهای قابل توجه علمی، همه از جمله ظرفیتهای مهمی به شمار میآید که بهنوعی الزامات سختافزاری تحقق اقتصاد مقاومتی را شکل میدهد.اما دستیابی به این مهم پیش و بیش از الزامات و زیرساختهای سختافزاری نیازمند تغییر در باور و ارزشهای مردم و در واقع الزاماتی فرهنگی است که اگر این الزامات فراهم نشود، بستر مناسب برای بهرهگیری از تمامی ظرفیتهایی که برشمردیم فراهم نخواهد شد و اینگونه اقتصاد مقاومتی به رویایی دستنیافتنی بدل میشود
استفاده بهینه از منابع دراقتصاد
همان گونه که اشاره شد کشور ایران یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان در زمینه منابع طبیعی است و شاید همین دسترسی آسان به منابع مورد اشاره سبب شده تا گاهی در استفاده از نعماتی که از سوی خدای منان در این سرزمین به ودیعه گذاشته شده، دچار افراط و تفریط شویم، به همین دلیل مجموعه کشور، بویژه مردم و بخش خصوصی باید ضمن رعایت اصل بهرهوری و جلوگیری از اسراف در استفاده از منابع طبیعی و سایر ابزار و امکانات، در حفظ و نگهداری سهم نسلهای آینده از سرمایه ملی کوشا باشند.
البته همانگونه که بارها مورد تأکید قرار گرفته، صرفهجویی در استفاده از منابع، به مفهوم کم مصرف کردن و ریاضت اقتصادی نیست، بلکه هدف صرفاً استفاده بهینه و بجا از منابع و امکانات است، به عنوان مثال؛ دسترسی به منابع نفتی نباید باعث شود که در تولید آسفالت، استانداردهای لازم را نادیده بگیریم و یا دسترسی نسبتاً آسان به مواد غذایی، نباید باعث غفلت از رعایت اصول و استانداردهای فرآیند کاشت، داشت، برداشت،نگهداری ، حمل و نقل، تولید و توزیع و مصرف محصولات کشاورزی و هدر رفتن آنها شود و این مهم وظیفهای است که مسئولیت بخش عمدهای از آن بر عهده مردم قرار دارد.
حمایت ازتولید ملی دراقتصاد ملی
توصیههای مکرر رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر ضرورت استفاده از کالا و خدمات ایرانی وظیفه عمومی دیگری است که تمام اقشار جامعه در مورد اجرای آن نقش دارند، اما قطعاً مسئولیت اصلی در این زمینه متوجه تولید کنندگان زحمتکشی است که باید شرایط لازم برای ایجاد برتریهای کمی و کیفی در محصولات خود را فراهم نمایند.به عبارت دیگر تحقق این توصیه مستلزم آن است که محصولات ایرانی در رقابت با محصولات خارجی، هر روز از مزیتهای برتریساز بیشتری برخوردار شوند تا انگیزه برای جلب مشتریان داخلی بیش از پیش فراهم گردد و این مفهوم نیز بدان معنا است که تولیدکنندگان محترم نباید منافع درازمدت مجموعه خود را قربانی کسب درآمدهای مقطعی و کوتاهمدت ناشی از کاهش کیفیت و کمیت نمایند.علاوه برآن پیوند علم و صنعت و ایجاد تنوع، خلاقیت و نوآوری در تولید محصولات و خدمات جدید، موضوع دیگری است که باید به طور جدی در دستور کار بخش تولید کالا و خدمات کشور قرار گیرد و این نیز نکتهای است که بدون همکاری متقابل بخش صنعت و دانشگاه ممکن نیست.تولید ملی حلقهی اساسی پیشرفت اقتصاد است، اما حمایت از آن امری کاملاً فرهنگی است.
به عبارت دیگر، مردم و مسئولان باید خود را به این حمایت متعهد بدانند و مهمترین گام در حمایت از تولید ملی، شکستن اسطورهی برتری کالاهای خارجی و جا انداختن فرهنگ مصرف کالاهای داخلی در میان مردم است. در این زمینه، مسئولان وظیفهای بسیار سنگین دارند؛ چراکه اگر یک مسئول یا مدیری کالای خارجی استفاده کند، در واقع به مردم جامعه الگو میدهد و فرهنگ حمایت از تولیدات ملی و کالاهای داخلی با شکست مواجه خواهد شد.
3-عزم ملی:
عزم ملی در چارچوب مفهوم وسیع تری تحت عنوان منافع ملی قابل ارزیابی است. منافع ملی هم گرچه مفهومی دشوار و پیچیده است، اما بر جنبه های ذهنی و عینی استوار است که جنبه ذهنی آن بر ارزش ها و پیشینه تاریخی یک ملت در برداشت از مفهوم ملی است و جنبه عینی آن بر افزایش قدرت ملی با معیارهای کمی استوار است.مولفه عزم ملی کلیدی ترین مفهوم در اقتصاد مقاومتی است چرا که بدون عزم ملی اقتصاد مقاومتی معنایی ندارد.
عزم ملی مشتمل بر ارداه ملی برای یک هدف ملی است. گفته شد که نقش مردم در فرآیند اقتصاد مقاومتی بر بهره وری استوار است.عزم ملی مجموعه ای از اراده هاست که درصدد تثبیت و ارائه یک هدف، که استقلال اقتصادی است، باشد. این اراده برحسب توان هر شهروند و از متن تا حاشیه را در برمی گیرد. عزم ملی در راستای منافع ملی و عمومی، و مقدم بر منافع شخصی است.
خود باوری وعزم ملی
بررسی شرایط کشور نشان میدهد که ایران یکی از برخوردارترین کشورهای دارای منابع تولید علم و ثروت در بخشها و موضوعات مختلف مادی و معنوی مانند؛ نیروی انسانی نخبه و متخصص، فرهنگ ریشهدار و غنی، منابع طبیعی فراوان مثل نفت و گاز و دیگر مواد معدنی، ظرفیتهای مختلف کشاورزی، فرصتهای متعدد صنعتی، شرایط فوقالعاده گردشگری، موقعیتهای متنوع ترانزیتی و سایر منابع و امکانات درونزایی است که با این تنوع و جامعیت در کمتر کشوری وجود دارد و این نکته واقعیتی است که توجه به آن می تواند، تحولی اساسی در مسیر پیشرفت کشور ایجاد نماید.بنابراین برای موفقیت در این مسیرعزم ملی باید، اصل خودباوری که برای اولین بار از سوی بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) در قالب راهبرد معروف «ما میتوانیم» مطرح و رهبر معظم انقلاب نیز بارها به اَشکال مختلف از جمله؛ ضرورت اتکاء به نیروها و امکانات درونزا، بر اهمیت آن تأکید نمودهاند، به یک باور عمومی وعزم ملی تبدیل شود.انجام کارهای بزرگ اراده و عزم قوی میخواهد و این ارادهی قوی زمانی در افراد ایجاد میشود که به عظمت و الزام چنین امری باور داشته باشند. باور از جنس فکر و فرهنگ است و میتوان این باور را در جامعه ایجاد کرد. برای به سرانجام رساندن اهداف اقتصادی، علمی و اجتماعی نیز نیازمند ایجاد باور و بهتبع آن، نیازمند عزمی ملی در جامعه هستیم. این عزم شاخصهایی دارد که با ترویج این شاخصها میتوان عزم ملی را در جامعه پرورش داد.
4- مدیریت جهادی
مفهوم مدیریت جهادی نیز مانند مفهوم فرهنگ جهادی، چنانچه درخور این کلیدواژه باشد، در مجامع علمی مطرح نشده است و در منابع دانشگاهی، تعریف جامع و معینی بین اندیشمندان ندارد، لیکن در اینجا آنچه بهعنوان مضمونی کلی مورد توافق فعالین این عرصه است، بیان میشود و در ادامه، مؤلفههای متمایزکنندهی این نوع مدیریت از سایر انواع مدیریت، شرح داده میشود تا بدین ترتیب، این مفهوم مشخص گردد.مدیریت جهادی مقولهای است همزاد انقلاب اسلامی که آثار مبارک آن در فرازهایی از دوران دفاع مقدس و خصوصاً نهاد جهاد سازندگی ظهور و بروز پیدا کرده است؛ فرآیندی که از ویژگیهای برجستهی آن، ادای تکلیف و همراستایی با ارادهی الهی در جهت تشکیل، حفظ و تحکیم پایههای حکومتی برآمده از اسلام ناب محمدی (ص) بوده است.
مدیریت جهادی، یادگاری است گرانسنگ از دوران دفاع و حماسه که در آن، تهیه و تجهیز سرمایههای انسانی و مادی و برنامهریزی فعالیتها و انجام اقدامات، همه در فضایی برگرفته از آموزههای اصیل دینی صورت میگرفته است و مهمترین ویژگی آن، ذوب ارادهی انسان در ارادهی الهی بوده و البته نماد این امتزاج عاشقانه، فرمانبری آگاهانه از ولی امر یا ولی فقیه زمان است. لذا از مؤلفههای کلیدی مدیریت جهادی، عقل و عشق است. بهزعم کارشناسان، مدیریت جهادی غیر از آن مدیریت علمی نیست که براساس فرمولها و قوانین مطرح در دانش مدیریت پایهریزی شده است.
فرق این نوع مدیریت، که از ترکیب اضافی (جهادی یا اسلامی) برخوردار است، با مدیریت مطلق در این است که مبنای آن را نظام ارزشی در واقع مدیریت جهادی مصداق مدیریتی است که در آن، فرهنگ سازمانی در راستای تحقق اهداف سازمان شکل پیدا کرده است و اهداف سازمان نیز در جهت نیازها و ارزشهای محیطی قرار دارند. فلذا ارزشهای محیطی بهعنوان تقویتکنندهی اصلی ارزشهای سازمانی عمل میکنند که آن هم به نوبهی خود، مجدداً به تحقق اهداف سازمانی کمک میکند. در یک جمله میتوان عنوان داشت: مدیریت جهادی، مدیریت مبتنی بر فرهنگ جهادی است.بر این مبنا، مؤلفههای اصلی مدیریت جهادی را میتوان ارزشمداری، مردمگرایی، پویایی، خودباوری، نوآوری، استمرار، انعطافپذیری، ولایتمحوری، دینمحوری و فرهنگ خاص سازمانی عنوان داشت.
ویژگیهای مدیریت جهادی
برای تبیین ویژگیهای مدیریت جهادی، سعی میشود از مدل خاصی استفاده گردد. در این مدل، سه حوزهی ادراکی شناختهشده، که بهترتیب اولویت، بر یکدیگر اثر گذاشته و نهایتاً رفتار فرد را شکل میدهند، معرفی میگردد:
الف) حوزهی تمایلات و گرایشها:
ایمان و اعتقاد به آخرت، تقوا، عدالت، نوعدوستی، آیندهنگری، تکاملگرایی، تمایل به علم و پژوهش، اعتقاد به مشارکت، اعتقاد به ولایت فقیه، گرایش به نظم و قانون و...
ب) حوزهی افکار و ذهنیات:
هوش بالا، جامعنگری و نگرش سیستمی، وجود نظام فکری، ژرفنگری و عمیقبینی امور، عرضهی افکار، همفکری و مشورت و...
ج) حوزهی رفتار و عینیات:
تواضع و فروتنی متعادل، اعتمادبهنفس، سرعت عمل، عیبپوشی، پایبندی به ضوابط به جای روابط، عمل به وعدههای خود، سعهی صدر، نظم در کارها، خلاقیت و ابتکار، ارتباط ساده و صریح، خوشرویی، وقار و متانت، پیشگامی در خودشناسی، توان ادارهی امور سازمانی.مدیریت جهادی واجد خصوصیات و ویژگیهایی است که میتواند در موفقیت سازمانها نقش اساسی ایفا نماید. این ویژگیها در بطن دستورها، توصیهها، نظرها و شیوههای به کار گرفتهشده توسط پیشوایان دین حضور و وجود عینی داشته است، ولی برای استفاده از آن در سطوح سازمانی و کاربردی کردن آنها در سازمانها، نیاز به کار پیشگامانه و دور از هراس و خودکمبینی صاحبنظران و عالمان مدیریت و همچنین پژوهش مستمر در این جهت دارد.بهعنوان مثال، ساختار تشکیلاتی گستردهی جهاد و دامنهی وسیع فعالیتها و برنامههای این نهاد، سبک مدیریتی خاصی را به نام «مدیریت جهادی» در این مجموعه ایجاد نموده است. این نهاد به لحاظ معیارهای علمی مدیریت و نیز ویژگیهای دینی و ارزشی ممتاز، از تواناییهای خاصی برخوردار است که عبارتاند از:
1. تصمیمگیری مشارکتی توسط افرادی که به موضوع تصمیم ارتباط دارند.
2. سبک خاص رهبری بهطور عمده جنبهی هدایتی و تفویضی دارد و نه دستوری و تحکم.
3. انعطافپذیری سازمانی بهنحوی که همواره ساختار و نیروی انسانی، متناسب با وظایف و مأموریتهای جدید متحول شوند.
4. برخورداری از نیروی انسانی متعهد، متخصص و باانگیزه که همواره در یک فرآیند رشد و ارتقای علمی و تجربی قرار گرفتهاند.
5. فضای باز سازمانی برای ابراز نظرات و دیدگاهها و برخورد آرا، زمینهی بروز خلاقیتها و ابتکارات را در جهاد فراهم ساخته است.
بنا بر آنچه در سه بخش قبل بیان شد حوزهای فرهنگ ، اقتصاد وعزم ملی امروزه عرصه تقابل نظام اسلامی با دشمن است از همین رو نمی توان با روندهای مدیریتی عادی به آن پرداخت. عرصه فرهنگ و اقتصاد به گونه ای در حال حاضر فوریت پیدا کرده است که غفلت در آن و بی توجهی به آن موجب شکست از دشمن است، از همین رو تنها با مدیریت جهادی است که می توان این حوزه ها را به پیش برد. هرچند که مدیریت جهادی همواره مورد تاکید بوده است اما برخی رفتارهای ومدیریت های باسبک غربی سبب شده است تا نگرانی در این حوزه به وجود آید و در شعار سال 93 نیز قرار گیرد.
مديريت جهادي در مقابل مديريت اداري و مديريت سنتي كه گرفتار بروكراسي زايد و درگير امور دست و پاگير شده است به كار برده مي شد، مديريت جهادي، يعني مديريت پويا، مديريت كارآمد، مديريت خلاق ونوآور، مديريت متعهد و دلسوز وسالم، مديريت صادقانه، مديريت اثربخش، مديريت مشاركت پذير، مديريت مبتني بر اعتماد، مديريت ريسك پذير، مديريت همراه با ايثار و فداكاري، مديريت بر مبناي اخلاص و به دور از هر گونه تشريفات، مديريت جهادي يعني مديريت انتقادپذير و ديگر ويژگي ها و ارزش هايي در همين راستا در مقابل مديريت براي خود، مديريت براي حقوق و مقام، مديريت متمركز، مديريت مستبدانه، مديريت مبتني بر تزوير، تملق و فريب، مديريت تعلل و محتاط، مديريت تشريفاتي، مديريت دچار كاغذبازي، مديريت مبتني بر سوءاستفاده و آميخته به فساد، مديريت مدرك ساز، مديريت مبتني بر سياسي كاري، مكر و حيله... مديريت مبتني بر دروغ و ارائه عملكردهاي نادرست. حال سوال اين است كه مديريت جهادي با اين شاخص ها نيازمند چه فضايي، چه بستري يا چه پيش نيازها و الزاماتي است؟ آيا با سخنراني و مصاحبه و حرف هاي زيبا و تريبوني مي توان مديريت جهادي را در جامعه گسترش داد، ايا در فضاي فرصت طلبي و نان به نرخ روزخوري، گرايش به مال اندوزي در حوزه هاي مديران دولتي و وابسته به دولت، مديريت آلوده به فساد و رشوه و تخلف، مديريت مبتني بر روش هاي غيراخلاقي و استبدادي و فرصت طلب مي توان از مديريت جهادي سخن گفت؟ قطعا جواب يا منفي است يا اينكه بسيار سخت و دشوار است.
آنچه در سال هاي اوليه جهاد كه جو ايثار و ازخودگذشتگي و فداكاري ناشي از آثار معنوي انقلاب و دفاع مقدس و توجه به روحيات انقلابي حاكم بود و شاهد بوديم اين بود كه در فضاي مديريت جهادي:
ویژگیهای ذیل را نیز بهعنوان مبنای اصالت فعالیت در نظر گرفته می شد:
1. ارائهی خدمات بیمنت و عاشقانه.
2. توجه به مشارکت مردمی در انجام امور (سازماندهی نیروهای مردمی).
3. بهرهگیری حداکثری از امکانات موجود تحت اختیار در جهت انجام مأموریتهای محوله بدون گله و شکایت.
4. اعتماد متقابل به اعضاء و نیروهای مردمی.
5. گسستن قیدوبندهای اداری و تشریفات مربوط به نظام اداری.
6. بیتوجهی به زمان در انجام مأموریتهای محوله (کار شبانهروزی).
7. انجام امور بهعنوان تکلیف و تلقی کار بهعنوان عبادت.
8. تقویت بنیانهای فرهنگی و توجه به این امور در انجام مأموریتها.
9. الهام و اتصال به ولایت از طریق نمایندهی محترم ولی فقیه و انجام وظایف متناسب با تأمین نظر معظمله و هدایت امور در مسیر صحیح و صواب.
10. تصمیمسازی و تصمیمگیری در مدیریت جهادی با رویکرد «همه با هم» شکل گرفت.
11. جهاد مظهر تفکر «کار نشد ندارد» است.
12. جهاد مصداق تلاش برای رسیدن به هدف است.
13. در قاموس جهاد مشکلات و تنگناها جایگاهی ندارد.
14- كسي براي كسب پست تلاش نمي كرد، پست رياست نبود، مسووليت جديدي براي خدمت بود. كسي كه حكم مسووليتي را مي گرفت فرصت طلبي دورش جمع نمي شد. ده ها پيام تبريك و تهنيت به نامش چاپ نمي شد. ده ها هديه و گل و گلدان برايش فرستاده نمي شد. اگر مديري عزيزي را از دست مي داد در مجلس ختمش ده ها تاج گل هاي بزرگ و كوچك به نمايش درنمي آمد يا تعداد پيام هاي تبريك يا تسليت با دسته گل ها، ملاكي براي سنجش اعتبار مدير نبود، در فضاي جهاد و مديريت جهادي اصل بر كار بود و تلاش و زحمت، در چنين فضايي اگر مديري دچار سوءاستفاده يا تخلف مي شد بدون اغماض عذرش خواسته مي شد و متعاقبا به مديران صادق ميدان تجربه اندوزي و ريسك پذيري داده مي شد.
-15 در مديريت جهادي همه در خدمت مدير نبودند. مدير در خدمت همه بود و مديران به راحتي در دسترس همكاران خود بودند. در اتاق شان باز بود.
16- در دوراني كه مديريت جهادي از توفيق برخوردار بود جامعه دچار اين همه خط و خط بازي، جناح گرايي، قدرت طلبي نبود، مديران از اقتدار و موقعيت خود براي راي آوردن خود از طرفداران بهره نمي گرفتند. از امكانات دولتي براي منافع شخصي و گروهي استفاده نمي شد.
نتیجه گیری و پیشنهادات :
دراستراتژی جمهوری اسلامی، ایستادگی و مقاومت مهمترین راهبرد دفاع از سنگر انقلاب اسلامی است. در وضعیت نزاع بين جمهوري اسلامي ايران و استكبارجهاني به رهبري آمریكا ملتي پيروز است كه مقاومت بيشتري از خود نشان بدهد. ، برنده كسی است كه مقاومت بیشتر كند ، اگرچه ممكن است ضربات حریف بیشتر باشد ولي ثمرهی ایستادگی و پایداری ، همواره پیروزی خواهد بود.اکنون اتخاذ راهبرد جدید شعارسال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریّت جهادی به عنوان پاتک اقدامات هجومی دشمن در عرصه اقتصاد وفرهنگ می تواند خط بطلانی بر تلاش های بدخواهان در عرصه یاد شده باشد. اگر مسئولان با همدلی ملزومات قانونی را با شتاب بیشتری تدوین نمایند می توان در مدت زمان کوتاهی آثار و دستاوردهای مثبت آن را به مردم معرفی نمود .امید است در فضایی که بیگانگان سعی در منزوی کردن جمهوری اسلامی ایران، تیره و تار کردن فضای فرهنگی ومدیریتی واقتصادی، سرمایه گذاری و کسب و کار کشور را دارند مردم و مسئولان در داخل مرزهای ملی با اتخاذ تدابیر لازم ،علاوه بر خنثی کردن توطئه بیگانگان در خصوص تحقق توسعه اقتصادی و نیل به اهداف سند چشم انداز 1404 که مهمترین هدف آن دستیابی به مقام نخست اقتصاد منطقه است نائل آییم.
در پایان باید گفت با تکیه برشعار سال و اقتصاد مقاومتی می توان به اهدافی همچون :رهايي از اقتصاد تک محصولي ، اجتناب از خام فروشي نفت ،قطع وابستگي بودجه جاري به منابع حاصل از صادرت نفت و گاز ،تقويت و مصرف توليد داخلي ،افزايش مرغوبيت و کيفيت توليد(کالاي ايراني محکم،مطلوب زيبا و بادوام) ،دانش بنيان کردن توليد ،جلوگيري از واردات بي رويه ،اصلاح الگوي مصرف ،صرفه جويي در مصرف انرژي ،غلبه بر بسیاری از مشکلات کنوني اقتصادي کشور ( مصرف گرایی،تورم ، بيکاري، پائين بودن نرخ بهره وري و ...) ،خنثي شدن تحريم ها، خودکفايي در توليد محصولات استراتژيک وکشاورزی وصنعتی و ... به راحتی دست پیدا کرد.همچنانکه تاكنون تحريم ها نتيجه عكس داده و در بیشتر موارد به حركت در مسير خودكفايي و خوداتكايي سرعت بخشيده است. در شرايط كنوني هم با توجه به تشديد تحريم ها و قصد دشمنان در راه اندازی جنگ اقتصادي، همگان از مسئولان و دولتمردان در تمامي سطوح گرفته، تا آحاد مردم، بايد به الزامات و پيامدهاي آن پايبند بوده و هر كس بايد به وظيفه خود در اين شرايط جنگي عمل كند.
فرازهایی از بیانات مقام معظم رهبری که وظیفه خطیر آحاد مردم در این برهه حساس مشخص می کننند به عنوان حسن ختام ذکر می گردد:
- ما بايد هر كدام نقش خودمان را بشناسيم و آن را ايفاء كنيم. يكي از بخشهاي ما، اقتصاد است و خاصيت اقتصاد در يك چنين شرائطي، اقتصاد مقاومتي است؛ يعني اقتصادي كه همراه باشد با مقاومت در مقابل كارشكني دشمن، خباثت دشمن؛ دشمناني كه ما داريم. به نظر من يكي از بخشهاي مهمي كه ميتواند اين اقتصاد مقاومتي را پايدار كند، همين كار شماست؛ همين شركتهاي دانشبنيان است؛ اين يكي از بهترين مظاهر و يكي از مؤثرترين مؤلفههاي اقتصاد مقاومتي است؛ اين را بايد دنبال كرد.
- هم دانشگاهها، هم دستگاههاي دولتي، هم آحاد مردمي كه خوشبختانه توانائي و استعداد اين كار را دارند، چه از لحاظ علمي، چه از لحاظ توانائيهاي مالي، بايد تلاش كنند مسئوليت زمان خود و مقطع تاريخي حساس خود را بشناسند و به آن عمل كنند.
بیشک بین شعار تا عمل فاصله زیادی وجود دارد و سخنرانی و مقاله و حتی تهیه طرحهای مختلف و متنوع در حمایت از رهنمودهای رهبری، به تنهایی نمیتواند منجر به تحقق اهداف مورد نظر شود و لذا رهایی از شعارزدگی و ورود عملی به مرحله اجرا، مستلزم وجود اراده و عزم ملی در هر دو بخش مردمی و دولتی است. البته این کلید واژه زمانی کارایی بیشتری خواهد داشت که هر دو رکن دولت و جامعه به طور همزمان از این مزیت برخوردار باشند، بنابراین عزم ملی را میتوان حاصل جمع اراده و عزم مردم و مسئولین در دو بخش دولتی و اجتماعی معرفی کرد.
در بخش دولتی اقداماتی مانند؛ آموزش و فرهنگسازی، کنترل و نظارت، شایسته سالاری، اصلاح ساختار و نظام اداری و آموزشی، بهینهسازی الگوی مدیریت و در نهایت، تطبیق نظام حکومتی با فرآیند پنجگانه تحقق اهداف انقلاب اسلامی که از سالها پیش از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی(دامه برکاته) مطرح شده، از جمله مواردی بهشمار میروند که اصلاح آنها نیازمند عزم ملی است، در جامعه نیز موارد مختلفی وجود دارد که در ادامه به مهمترین آنها اشاره خواهد شد.
تجربيات گذشته ميهن اسلامي در عبور از بحرانهاي بزرگ نشان داده است كه چنانچه اعتقاد مسوولان قوا بر امري راسخ شود و تصميمات حول موضوع عقلانيت تمركز يابد ،مردم با همه توان به ياري خواهند شتافت. ملتي كه توانسته است با ياري خداوند متعال و با همدلي و با داشتن استراتژي صحيح از بحرانهاي بزرگ عبور كند، اين قدرت و پتانسيل را دارد كه بتواند از تهديدات موجود فرصتي براي ترقي و پيشرفت فراهم كند.وبرای رسیدن به این موفقیت بایدمهمترین وظایف ونقش های اجتمائی مردم برای تحقق راهبد های مطرح شده از سوی مقام معظم رهبری :
خود باوری
بررسی شرایط کشور نشان میدهد که ایران یکی از برخوردارترین کشورهای دارای منابع تولید علم و ثروت در بخشها و موضوعات مختلف مادی و معنوی مانند؛ نیروی انسانی نخبه و متخصص، فرهنگ ریشهدار و غنی، منابع طبیعی فراوان مثل نفت و گاز و دیگر مواد معدنی، ظرفیتهای مختلف کشاورزی، فرصتهای متعدد صنعتی، شرایط فوقالعاده گردشگری، موقعیتهای متنوع ترانزیتی و سایر منابع و امکانات درونزایی است که با این تنوع و جامعیت در کمتر کشوری وجود دارد و این نکته واقعیتی است که توجه به آن می تواند، تحولی اساسی در مسیر پیشرفت کشور ایجاد نماید.بنابراین برای موفقیت در این مسیر باید، اصل خودباوری که برای اولین بار از سوی بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) در قالب راهبرد معروف «ما میتوانیم» مطرح و رهبر معظم انقلاب نیز بارها به اَشکال مختلف از جمله؛ ضرورت اتکاء به نیروها و امکانات درونزا، بر اهمیت آن تأکید نمودهاند، به یک باور عمومی تبدیل شود.
مطالبه گری
بی تفاوتی نسبت به ناهنجاریهای اجتماعی از جمله؛ فساد اداری و اخلاقی در جامعه و همچنین عدم احساس مسئولیت برای مشارکت منطقی و معقول در پیشرفت و اداره امور کشور، همان بلای خانمانسوزی است که بسیاری از کشورهای جهان را با چالشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی مواجه نموده و به خصوص جامعهی غربی را در سیطره نظام سرمایهداری قرار داده است و فریضه امربه معروف و نهی از منکر، راهبرد فراگیری است، که اسلام برای جلوگیری از گرفتار شدن در این دام پیشبینی نموده است.بدیهی است که امر به معروف و نهی از منکرِ متقابل مردم و مسئولین و مطالبه عمومی شرایطِ زندگی بهتر، که عمدتاً در قالب رهنمودهای رهبری و مسئولین کشوری مطرح میگردد، میتواند نقش مؤثری در تحقق اهداف والای انقلاب اسلامی و ایجاد تمدن نوین اسلامی داشته باشد.
دین باوری
متأسفانه در حال حاضر برخی از افراد جامعه، دینداری و دینباوری را فقط در عزاداریهای ماه محرم و روزهداری ماه رمضان خلاصه کرده و متقابلاً گروهی نیز تحت تأثیر رسانههای غربی و بدون توجه به نقش خود در بروز ناهنجاریهای مورد اشاره، رفتارهای غلط یکدیگر را ناشی از ناکارآمدی و یا حتی نقص مبانی اسلامی اعلام نموده و این موضوع را بهانه دین گریزی خود معرفی میکنند.
این قضاوت نادرست در حالیست که دین اسلام به عنوان آخرین و کاملترین دین آسمانی، نیازهای مادی و معنوی انسان را به طور جامع و همزمان مورد توجه قرار داده و به هیچ وجه نافی ضرورت توجه به نیازهای مادی جامعه نیست، به همین دلیل باید دین باوری و درک و فهم دقیق و عمیق مبانی اسلامی و ارائه الگوهای برتر مبتنی بر ارزشهای اسلامی، برای ایجاد جامعه آرمانی، به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود.
الگوسازی بومی
انحراف در الگوسازی بومی هنگامی شکل میگیرد که صاحبنظران و متخصصین کشور تلاش میکنند تا به جای طراحی و ارائه الگوهای جدید، الگوهای غربی و شرقی را با مبانی اسلامی تطبیق داده و به اصطلاح مدلهای غیر ایرانی را بومیسازی کنند و این در حالیستکه اولاً مدلهای غربی و شرقی عمدتاً در جهت کسب منافع صاحبان قدرت و ثروت طراحی شده و ناکارآمدی آنها حداقل در مورد کشوری مانند ایران به اثبات رسیدهاست، ثانیاً شرایط کشورهای مذکور با شرایط ایران کاملاً متفاوت است و ثالثاً مبانی علمی و نظری دین اسلام و داشتههای علمی و فرهنگی نخبگان و دانشمندان ایرانی از ظرفیتهای لازم برای طراحی الگوهای کاملاً بومی مبتنی بر ارزشهای اسلامی برخوردار است و لذا توجه به این نکته یکی از وظایف اصلی قشر فرهیخته و نخبه کشور محسوب میشود.
خلاقیت و نوآوری
برای درک بهتر این موضوع نباید فراموش کنیم که علوم مختلف بهتدریج و به مرور زمان و در شرایطی گسترش یافته که در دوران گذشته طراحی و تولید برخی از علوم، ابزار و امکانات عصر حاضر، حتی قابل تصور نبوده است و این عرصه دریای بیکرانی است که انتهایی برای آن وجود ندارد.نکته قابل تأمل دیگر در این رابطه آن است که هیچ کشوری به یکباره به شرایط مطلوب دست نیافته و هر آنچه که تابحال اتفاق افتاده، نقطه شروعی مشخص داشته و لذا باید باور کنیم که از این پس، با اتکاء به عزم و اراده ملی، نقطه آغازین هر دستاورد جدید (در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی و ...) میتواند منشاء درونی داشته باشد و از داخل این سرزمین به سایر کشورها سرایت نماید.
همدلی و اتحاد
راز استمرار در کسب موفقیت را باید در این دو واژه جستجو نمود، چرا که رقابتِ سازنده در عرصه بین المللی، مستلزم بازی تیمی و ترجیح منافع ملی و اجتماعی بر منافع شخصی و حزبی است، بنابراین کسب منافع شخصی و حزبی در دولت اسلامی هنگامی از مقبولیت و مشروعیت لازم برخوردار است که اتحاد و انسجام ملی و منافع و مصالح کشور بر منافع و خواستههای شخصی و جناحی ارجحیت داشته باشد و به همدلی و اتحاد جامعه آسیبی وارد نسازد و لذا در تمام شرایط، توجه به این موضوع یک وظیفه عمومی و همگانی تلقی میشود.بیتردید حضور مردم در صحنههای مختلف دفاع از دستاوردهای انقلاب و حمایت از ارکان نظام اسلامی و بیتوجهی به شایعات اختلاف برانگیز و ناامید کننده، مصادیق بارز همدلی و اتحاد ملی به شمار میروند و تحکیم و گسترش وحدت متقابل بین مردم و مسئولین میتواند همانند دو لبه یک قیچی، هرگونه مانعی در مسیر حرکت کشور به سمت پیشرفت و آبادانی را بر طرف نماید.
منابع و ماخذ :
-1فهیمی ، مهدی ـ فرهنگ نامه جبهه انقلاب اسلامی ایران در جنگ تحمیلی تهران 1381 ـ نشر پایدار
-2 خبرنامه فرهنگ و مدیریت جهادی ـ پیاپی 15 ـ دی ماه 1389
-3 لش ، اسکات (1383 ) ـ جامعه شناسی شصت مدرنیسم ـ چاپ اول تهران نشر ققنوس
-4مکارم شیرازی ، ناصر (( مدیریت و فرماندهی در اسلام )) قم انتشارات هدف ، 1367
-5عظیمی ، حسین ، فرهنگ و توسعه ، مجله ایران فردا شما ، اول خرداد و تیرماه 1371 تهران
-6خامنه ای ، سید علی ( مقام معظم رهبری ) ( فرهنگ و تهاجم فرهنگی ) تهران انتشارات سازمان و مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی 1374
-7خرامین ـ علیرضا خاطرات سنگر سازان گردان امام حسن مجتبی (ع) استان کرمانشاه
-8رضائی خیرآبادی ـ حسن ـ ستاد دزلی ـ انتشارات آصف تابستان 1389
-9 بخشی از شعار جهاد سازندگی كه برگرفته از پیام امام خمینی رحمتالله علیه برای دستور تأسیس آن بود. پشتیبانی مهندسی جنگ جهاد سازندگی
-10 ر.ک: تهاجم فرهنگی، چاپ موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی رحمه الله از همین قلم
-11 ر.ک: راه تربیت سال اول شماره اول پاییز 85 مقاله هدف غایی در تربیت اخلاقی
-12 برای توضیح بیشتر درباره مهندسی و مدیریت فرهنگی کشور ، رجوع کنید به جزوه مهندسی فرهنگی و مدیریت فرهنگی کشور؛ تحلیلی برفرمایشات مقام معظم رهبری با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال های 1384-1381 نوشته دکتر مهدی ناظمی اردکانی
-13. ابراهیمی فر. عبدالجوادنویسنده: مبانی اعتقادی فرهنگ و مدیریت جهادی
14- رضایی: عبدالعلی رابطه رفتار جهادی در اقتصاد با فرهنگ اقتصاد و اقتصاد فرهنگ
تحقیق و پژوهش : طهمورث فتاحی نائب رئیس شورای عالی بسیج رسانه استان چهارمحال وبختیاری