۰
plusresetminus
تاریخ انتشاردوشنبه ۲۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۵
کد مطلب : ۵۷۱۳۹
شهید سید ساعد مرتضوی بنی:

لیاقت سربازی امام زمان (عج) رادارم و شهید خواهم شد

دلم از این دنیا کنده‌شده؛ سراسر وجودم و تمام سلول‌های بدنم را عشق به اسلام و شهادت درراه اسلام فراگرفته است. فقط تنها چیزی که به فکر آن هستم، اسلام است. اسلام ای مکتب عزیزم، درود بر تو که چنین شور و عشقی در من نهاده‌ای. این چند کلام را نوشتم تا عشق درون خود را بیان کرده باشم و حال که دیگر مرا نمی‌بینید این رابطی باشد بین من و شما، زیرا که فکر کردم لیاقت سربازی امام زمان (عج) رادارم و شهید خواهم شد.
لیاقت سربازی امام زمان (عج) رادارم و شهید خواهم شد
به گزارش «جهانبین نیوز»، شهید سید ساعد مرتضوی بنی فرزند نصرالله، بیستم مهر،1343 در شهر بن به دنیا آمد. سرنوشت، آن بود که در کودکی از داشتن پدری دلسوز، محروم ماند ولی مادر زینب صفتش با مشکلات جنگید و او را مانند شیر دلاوری تربیت کرد. تا دوم راهنمایی درس خواند. آهنگر و جوشکار بود. عاشق امام خمینی (ره) بود و در سحرگاهان، صدایش به گوش می‌رسید که با توسل به اهل‌بیت (ع) از آنان طلب شفاعت می‌کرد. سی‌ام َآذر 1360، در محور دزفول شوش براثر اصابت ترکش خمپاره، به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. در ادامه شمارا به مطالعه وصیت‌نامه این شهید گران‌قدر دعوت می‌کنیم. او در وصیت‌نامه خود می‌نگارد:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء وَلَکِن لاَّ تَشْعُرُونَ

 ما زنده به آنیم که آرام نگیریم       موجیم که آسودگی ما عدم ماست

 بنام الله پاسدار خون شهیدان و درود فراوان بر مرد حق رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام امت خمینی کبیر.
دیگر این زندگی پررنج و مشقت را نمی‌خواهم. دیگر در کنجی نشستن و به آینده خود فکر کردن را نمی‌خواهم. دیگر به فکر تجملات و مادیات نیستم. از این زندگی فانی سیرشده‌ام. دیگر نمی‌خواهم زنده باشم و شاهد و ناظر تجاوزات به اسلام عزیزم که شرف و حیثیتم است، باشم.

دلم از این دنیا کنده‌شده؛ سراسر وجودم و تمام سلول‌های بدنم را عشق به اسلام و شهادت درراه اسلام فراگرفته است. فقط تنها چیزی که به فکر آن هستم، اسلام است. اسلام ای مکتب عزیزم درود بر تو که چنین شور و عشقی در من نهاده‌ای.

توصیه به دوستان
ای دوستانم، ای خانواده عزیزم من یکی از هزاران نو گل هستم که پرپر می‌شوم، اما حال که خدای یکتا این حقیر را لایق شهادت دانسته، مبادا بخواهید برای من عجز و ناله کنید، چراکه من به آرزوی دیرینه خود رسیدم.

توصیه به مادر
درود بر توای مادر عزیزم که برای بزرگ شدن من چه زحماتی را متحمل شدی. من نزد خدای مهربان شفاعت شمارا خواهم کرد. ای مادر عزیزم خیلی باید ببخشید که پسر خوبی برای شما نبودم و بعضی مواقع از دستورات شما سرپیچی می‌کردم.

بگذارید خون ما جوان‌ها بریزد،
بگذارید خون ما جوان‌ها بریزد تا دیگران عبرت بگیرند و بهتر بتوانند اسلام را درک کنند. اگر با شهادت من فقط یک نفر به اسلام ایمان آورد و عشق به اسلام در وی مولود شود همین برای من کافی است و من توانسته‌ام رسالت خود را انجام دهم.

اگر می‌خواهید روح من شاد باشد خواهش می‌کنم برای من گریه نکنید. اگر هزار جان هم داشتم درراه الله و اسلام فدا می‌کردم. حال که همه به‌سوی فروغ ابدیت رفتنی هستیم، پس چرا باافتخار و عاری از گناه نرویم.

شهید خواهم شد
من چندان سال از عمرم نمی‌گذرد که احتیاج به نوشتن وصیت‌نامه داشته باشم، لذا این چند کلام را نوشتم تا عشق درون خود را بیان کرده باشم و حال که دیگر مرا نمی‌بینید این رابطی باشد بین من و شما، زیرا که فکر کردم لیاقت سربازی امام زمان (عج) رادارم و شهید خواهم شد.

مادرم شاید آرزوی دیدن شب دامادی مرا داشتی اما باور کن شهادت بالاترین خوشی و دامادی برای من بود.
دیگر چیز تازه‌ای به نظرم نمی‌رسد که ضمیمه وصیت‌نامه کنم. در پایان برای همگی شما دعا می‌کنم که خداوند صبر جمیل به شما عنایت کند؛ و امیدوارم که شما از این امتحان خداوند پیروز بدر آیید و آرزوی توفیق در زندگی را برای شما دارم.

 خداحافظ
(والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته)
سید ساعد مرتضوی بنی

انتهای پیام/1030ج

 
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

دوشنبه ۲۰ فروردين ۱۴۰۳

ساعت:

۰۱:۰۰:۳۴

8 Apr 2024