هر سال صحبت هایی در مورد پخش دوباره ی صدای شجریان و مخصوصاً ربنای او از صدا وسیما می شد اما همیشه این صحبت ها در حد زمزمه باقی می ماند اما امسال با توجه به انتخاب ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی و نام بردن ایشان از شجریان در مستند تبلیغاتیشان و در مناظره های تلویزیونی این صحبت ها کمی جدی تر شده است.
اکنون حتی در شبکه های ضد اسلام و ضد انقلابی چون گاردین و بی بی سی نیز این بحث مطرح می شود.
شبکه های دروغ پراکنی آمریکایی،انگلیسی واسرائیلی که کار هر روز آن ها تخریب چهره ی اسلام ومسلمین است دلسوز مردم مسلمان ایران و سفره های افطار آن ها شده اند و ربنای شجریان را آوای گمشده ی سفره های افطار ایرانیان خوانده اند شبکه هایی که معلوم است بیشتر به دنبال مرگ بر دیکتاتور شجریان هستند تا ربنای او.
شجریان به خاطر مذهبی و انقلابی نشان دادن خویش در اوج انقلاب پس از پیروزی انقلاب و فرار موسیقیدانان درباری و مستهجن تبدیل به یکه تاز عرصه ی موسیقی ایران شد،وضعیت شجریان نسبت به همه ی خوانندگان سنتی بهتر بود،بهترین مکان ها همیشه به کنسرت های او داده می شود و کنسرت هایش هم همیشه مجوز می گرفت طوری که توانست بیشترین حجم ترانه های سنتی را تولید کند اما او همیشه نسبت به وضعیتش اعتراض می کرد،در اکثر کنسرت هایش مرغ سحر را باز خوانی می کرد،مرغ سحری که برای نا خوش آمد گویی به رضا شاه پهلوی سروده شده بود و حالا شجریان گویا آن را برای ناخوش امد گویی به انقلاب اسلامی می خواند همان انقلابی که به برکت آن توانسته بود از صد تمام رقبایش به سادگی بگذرد.
همیشه به بهانه ی دوری از سیاست به سینه ی کسانی که از او در خواست خواندن برای شهدا را کرده بودند دست رد می زد اما در حوادث سال 88 موج خون را برای فتنه گران خواند.
او بارها در رسانه های بیگانه گفته بود که ترسی از زندانی شدن ندارد اما وقتی به ایران آمد کسی تحویلش هم نگرفت چه برسد به زندانی کردنش.
اینها همه گوشه ی کوچکی از پرونده ی سیاه کسی است که امروز عده ای درخواست پخش صدای به اصطلاح ملکوتی اش را از صداوسیمای جمهوری اسلامی دارند.
و البته بر خلاف تصور همه این خود شجریان بود که اجازه ی پخش آثارش را از صداوسیما گرفت و در واقع اجازه ی شنیدن آن را از اکثریت مردم کشورش گرفت اما همین شجریان پس از خارج نشین شدنش مجوز پخش ربنایش را به صورت مکتوب به شبکه ی ماهواره ای مستهجن وضد دین فارسی وان داد.
براستی صدایی که از یک شبکه ی ضد دین پخش می شود شایسته ی پخش شدن از صداوسیمای یک کشور اسلامی هست؟
همه ی کسانی که اصرار به پخش صدای شجریان دارند به زیبایی های ظاهری و ملکوتی بودن صدای او اشاره می کنند اما همه ی این افراد گویا فراموش کرده اند که روح حاکم بر موسیقی هم مهم است.
بیاد بیاوریم نیمه شبی را که علی(ع) و کمیل از کوچه ای می گذشتند که کمیل صوت زیبای قرآنی را شنید و به شدت مجذوب آن صوت شد اما بعد ها علی در نهروان جسد همان قاری قرآن را در بین کشته های خوارج به کمیل نشان داد.
از همه ی این ها که بگذریم شاید خالی از لطف نباشد نظر ولی امرمان را هم در مورد مناجات ربنای شجریان بدانیم.
آقا در این مورد می گوید:
"آن «ربّنا»هایى که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب مىگذارند، یک کار هنرى است؛ یک کار حالى نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسى بخواهد آنطور چیزى را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم مىرسد که همین صداى معمولىِ مسجدىِ ما بهتر و مناسبتر باشد."
خوب است نگاهی هم به محتوای این مناجات مشهور بیندازیم:
ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا
و هب لنا من لدنک رحمه
انک انت الوهاب
ربنا افرغ علینا صبراً
و ثبت اقدامنا
وانصرنا علی قوم الکافرین
چطور می شود چنین مفاهیم والای الاهی را از کسی پذیرفت که اکنون قلبش زیغ پیدا کرده و گام هایش لغزیده و افتخار امروزش همنشینی با کافران است و شاید چندان حرف نا صوابی هم نباشد اگر بگوییم حالا خودش هم جزو همین قوم الکافرین شده است.
کسی که بارها دشمنی اش را با اسلام نشان داده است،کسی که گفته است اسلام 1400 سال با هنر کنار نیامده است،چنین کسی آیا مناجاتش می تواند شایسته ی افراد روزه دار باشد.
اینها را گفتم برای کسانی که تا دیروز با صدای شجریان به ملکوت اعلی می رفتند غافل از اینکه این ملکوت ملکوت آمریکایی است نه اسلامی.
در نهایت یک توصیه ی دوستانه از زبان حافظ به شجریان:
حافظا می خور ورندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
رضاطهماسبی قرابی