به گزارش
جهانبین نیوز؛ 14 خرداد سالروز رحلت بزرگمردی است که نهضتی عظیم را در تاریخ ایران و جهان به ثبت رساند، مردی که تمام قد در مقابل استبداد و ظلم ظالمان ایستاد و با دست خالی و کمک جوانانی که ظلم را بر نمیتابیدند بساط عیش و نوش نظام شاهنشاهی را بعد از چند صد سال برچید و تا همیشه ریشه حکومتهای ارباب و رعیتی را از بُن کند.
چهاردهم خرداماه ملت ایران مقتدا و پیشوای خود را از دست دادند و تا همیشه این غم در دلشان ماند، اما لحظه پر غم از دست دادن امام خمینی (ره) برای هر کس بهگونهای به ثبت رسیده که تا ابد از یادش نخواهد رفت و در این گزارش سعی شده تا خاطره مردم از این زمان بیان شود:
خبر رحلت امام خمینی سخت و جانسوز بود
مریم حسین نژاد در گفتوگو با
جهانبین نیوز؛ بیان میدارد: زمانی که آقای حیاتی خبر رحلت امام خمینی (ره) را در تلویزیون میخواندند من در آشپزخانه بودم.
وی میگوید وقتی پسرم گفت مامان چرا این آقاها گریه میکنند خودم را به تلویزیون رساندم و خبر را از زبان آقای حیاتی شنیدم، توصیف حس و حالم در آن شرایط سخت است، فقط از چشمانم اشک میآمد و حتی نمیتوانستم جواب پسرم را که مدام میپرسید چرا گریه میکنی را بدهم.
وی در ادامه میگوید: این خبر آنقدر سخت و جانسوز بود که تا هیمشه در دلم باقی ماند و هیچگاه نمیتوانم سختی لحظه شنیدن آن را از یاد ببرم.
با شنیدن خبر رحلت امام خمینی از هوش رفتم
امین علیپور یکی دیگر از شهروندان شهرکردی در گفتوگو با
جهانبین نیوز؛ از حال و هوای روز رحلت امام خمینی (ره) میگوید: شغل من در آن زمان رانندگی بود و چون تاکسی داشتم همیشه رادیو ماشینم روشن بود.
وی ادامه میدهد: روز چهاردهم وقتی سوار ماشینم شدم و خواستم رادیو را روشن کنم متوجه شدم که خراب است و روشن نمیشود، حول و هوش ساعت هفت و 45 دقیقه بود که دیدم مردم به خیابانها آمده و عزاداری میکنند، با وجود اینکه میدانستم امام در بستر بیماری به سر میبرند اما یک لحظه هم نخواستم به این فکر کنم که شاید برای ایشان اتفاقی افتاده است، همش در دلم خدا خدا میکردم و ترس و اظطراب در وجودم بود.
علی پور درحالی که اشک در چشمانش حلقه زده میفزاید: با همه نگرانی که داشتم خواستم از ماشین پیاده شوم ولی پاهایم سست شده بود و فقط توانستم در ماشین را باز کنم، از جوانی که آنجا ایستاده بود پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ چرا مردم بر سر و صورتشان میزنند؟ شنیدن این خبر که امام دار فانی را وداع گفتند برایم به قدری تلخ بود که هنوز در خاطرم باقی مانده است، احساس کردم سرم گیج میرود و دیگر چیزی نفهمیدم، چون دیابت داشتم دچار افت قند شده بودم و فقط یادم است که در بیمارستان چشمهایم را که باز کردم دیدم که همه سیاهپوش هستند و خودم هم فقط گریه میکردم.
امام را که از بین ما رفت انگار دوباره پدرم را از دست دادم
حسنی یکی از فرزندان شهدا در شهرکرد در گفتوگو با
جهانبین نیوز خبر رحلت امام را تلخترین خبر زندگیش میداند و میگوید: من فرزند شهید هستم و امام خمینی (ره) مانند پدرم بود جای خالی پدرم را حضور امام پر میکرد و برایم دلگرمکننده بود.
وی اضافه میکند: روزی که امام از میان ما رفتند مانند روزی بود که خبر شهادت پدرم را شنیدم همانقدر سخت و ناراحتکننده، نمیدانستم چه کنم از ته قلب دلم میخواست خودم را به مراسم تشییع برسانم اما نتوانستم و این موضوع بیشتر ناراحتم میکرد.
حسنی میگوید: همه مراسمهای امام خمینی (ره) را از تلویزیون دنبال میکردم و در لحظه به لحظه آن اشک ریختم.
به گزارش
جهانبین نیوز؛ خبر سنگین بود و همه را شوکه کرد، مردم نمیدانستند بعد از امامشان که انقلاب را تا اینجا همراهی کرده بود چگونه باید ادامه مسیر را طی کنند، تصور اینکه دیگر رهبرشان در کنارشان نیست غمی وسیع را در دلشان میآورد و هر کس این مصیبت را بهگونهای تحمل و پشت سر گذاشت، اما رهبری مقام معظم رهبری التیامی بود بر این غم عظیم که ادامه راه را ممکن ساخت.
انتهای پیام/1026ج