به گزارش
جهانبین نیوز، علی قربانی طی یادداشتی پیرامون ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی نوشت:
قاسم سلیمانی در یک کلام، نخ تسبیح بود! او نخی بود که دانه های تسبیح آنچه را که بعدها به محور مقاومت معروف شد بهم متصل کرده و همه آنها را برای رسیدن به هدف مطلوب، به خط نموده و از نیروی هم افزای قابل توجهی که از این راه در اختیار نظام جمهوری اسلامی قرار میگرفت؛ برای دستیابی به اهداف و آرمان های آن به بهترين نحو ممكن استفاده كرد. سلیمانی در عمل نشان داد که ایده مقاومت به طرز چشمگیری جواب میدهد و عملاً تفکرات حاکم بر تمام دول جهان، مبنی بر شکست ناپذیری آمریکا را با برنامه ریزی دقیق و قابل تحسین خود، به چالش کشيد.
چالشی که علاوه بر رو نمودن دست آمریکا بعنوان مدعی ابرقدرتی جهان، افقی امیدوار کننده را در برابر دیدگان سایر دولت های رقیب امریکا برای پایان بخشیدن به تقریباً یک قرن زورگویی یکی از شرورترین قدرتهای به ظهور نشسته در سرتاسر تاریخ زمین قرار داد.
قاسم سلیمانی، نه تنها یک فرمانده لایق نظامی؛ بلکه یک استراتژیست قهار و یک مدیر قابل احترام اقتصادی (در بحبوحه تحریم های همه جانبه اقتصادی امریکا علیه ایران) بود که توانایی های چشمگیر خود را در برقراری روابط صمیمی کم نظیر و حتی می توان گفت بی نظیر بین چند ملت، دولت و گروه نظامی در یکی از پر چالشترین نقاط جهان یعنی غرب آسیا، برای سالهاي سال به رخ کشید و همین توانایی های چندگانهي کم نظیر او بود که توجه دشمنانش را به سرعت به او و کارهایش معطوف کرد.
- توسعه ميدان نبرد:
بررسي زندگي سليماني نشان ميدهد كه جنگ او، پس از پایان یافتن جنگ عراق و ایران، هرگز تمام نشد و او که پس از پایان جنگ، توانمندی های خود را در قالب یک فرمانده كارآمد نظامی نشان داده بود، اکنون میدان را برای گسترش اهداف جمهوری اسلامی در ابعادي بيش از جنگ سخت (با عاملین اصلی ایجاد جنگ میان ایران و عراق) فراهم و لازم الاجرا میدید.
بر همین اساس و بنابر تشخیص صحیح مسئولین ارشد نظام، او صحنه نبرد را به مرزهای در معرض تهدید جهان اسلام کشانید و سالهاي متعددي در فلسطینی اشغالی، سوریه و ... ، با کسانی چون رژیم غاصب صهیونیستی (بعنوان توله ژاندارم امریکا در منطقه و هموار کننده اهداف امریکا در سراسر منطقه غرب آسیا) جنگید و کوشید تا با ایجاد زیرساخت های لازم، زمینه را برای اتحاد همه گروه ها و احزاب همفکر، فراهم نماید.
- مرور زمان و شناخته شدن قاسم سلیمانی توسط مردم ملل منطقه:
در خلال سالیان سال کوشش بی وقفه، اعجاب برانگیز و دقيق، و بنابر ملزوماتی که به تدریج رخ می نمایاند؛ او به معدنی از تجربیات گرانبها در حوزه اقتصادی (برای رتق و فتق امورات، هماهنگی و نیازهای مالی و لجستیکی این گروههای همفکر) نيز تبديل شد. و همزمان به چهره ای شناخته شده، قابل اعتماد و اتکا برای احزاب و گروه هایی بدل گرديد که حتی بعضی از آنها را خود او پایه ریزی کرد و اکنون به قدرت هایی غیر قابل انکار تبدیل شده اند.
با گذشت زمان و علیرغم تلاش او برای پنهان ماندن عملیات شاخه برون مرزی (قدس) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تاثیرات فعاليت هاي هیبریدي او علیه اهداف غرب و بخصوص امریکا در منطقه، و تلاش گسترده سیستمهای اطلاعاتی آنان، باعث شد تا نیروی قدس سپاه و فرمانده آن قاسم سلیمانی به چهرهای شناخته شده برای ملت های خسته از ظلم منطقه تبدیل شود و همین امر موجی از محبوبیت و شهرت ناخواسته را برای او به ارمغان آورد که احتمالاً تا مدت های مدیدی فراموش نشده و بلكه به الگویی برای سایر کسانی که در این راه قدم میگذارند، مبدل خواهد شد.
بر اساس مدیریت دقیق و پیگیرانه او در كنار عنصر زمان، او به همه امکانات (اعم از مادی، معنوی و اعتبار) که برای هر چه بهتر شدن پیاده سازی اهداف جمهوری اسلامی نياز بود؛ دست يافت و توانست با تشکیل یک جبهه متحد سیاسی، نظامی، اهداف جاه طلبانه و استعماری آمریکا و متحدانش را عملا متوقف نموده و در بعضی جهات همچون اجبار رژیم خونخوار صهیونیستی به کرنش و محاسبه نمودن عواقب هرگونه اقدام نظامی علیه حزب الله لبنان، برخلاف رویه معمول گذشته، به نتايج بسيار مثبتي دست يافته و آنان را وادار به عقب نشینی و محاسبه مجدد نماید.
- تصمیم برای حذف قاسم سلیمانی:
شکست توطئه امریکایی- صهیونیستی داعش توسط محور مقاومت به فرماندهی ژنرال قاسم سلیمانی (علیرغم تلاش های این دو محور شرارت و همپیمانان کوتاه قامت منطقه ای آنان) که عملاً حضور فیزیکی ارتش امریکا در منطقه را زیر سوال جدی اذهان عمومی مردم امریکا و منطقه میبرد؛ مجموعه محور شرارت را وادار به اتخاذ تصمیمی جدی برای محور مقاومت به فرماندهی سردار سلیمانی نمود. بررسی سیستم های اطلاعاتی امریکا، اسراییل و دیگران در خصوص اقدامات غیر قابل انکار ژنرال سلیمانی، به آنان نشان داد که بسرعت چنین فردي باید حذف شود. هر چند که ملاحظات سیاسی و نظامی، نیل به این هدف را مدتی به تعویق انداخت اما اصل آن یعنی حذف فیزیکی سردار سلیمانی بعنوان نخ تسبیحِ گرد هم آورنده همه گروه های مقاومت (اعم از سیاسی، اجتماعی و نظامی)، براي آنان هدفی غیرقابل چشم پوشي مینمود که سرانجام رژیم تروریست امریکا با همکاری سایر شرکاء، آن را علناً عملی نمود.
اشتباه ما چه بود و چه کار هایی برای رفع آن بايد انجام دهيم؟
بنابر اعتراف بسیاری از تحلیلگران سياسي و حتی دشمنانش و فارغ از هر دیدگاه سیاسی، قاسم سلیمانی کسی بود که برای دوست و دشمن مورد احترام بود. سیل عظیم مردم حاضر در تشییع جنازه او که متشکل از همه اقشار جامعه با دیدگاه های مختلف سیاسی بود و نیز اظهار نظرهای تحلیل گران و سیاستمداران جهان (حتی امریکا) پس از ترور او، روشن ترین دلیل بر این مدعاست.
او فرد لایق و متواضعي بود که ما همه کارها را در عمل فقط به او واگذار کرده بودیم. و همین اشتباه ما بود! و شاید این اشتباه او هم بود که همه بار را بر دوش خود نهاد و ما غافل از همه ضرباتی که او شبانه روز بجای ما متحمل ميشد، راحت و آسوده به خواب میرفتیم و یکی از همین شب ها بود که ما در خواب بودیم که او رفت!
اکنون این نخ تسبیح پاره شده است. دلسوزان نظام جمهوری اسلامی پس از، از دست دادن قاسم سلیمانی، باید درس های سختی آموخته باشند. درس هایی به بهای خون قاسم.
درس اول، ما نباید همه کارها را یک تنه به او واگذار میکردیم. ما نباید او را به نخ تسبیح تبدیل میکردیم که اکنون با پاره شدنش، دلهرهی از دست رفتن يا حداقل سرگردان شدن دانه های تسبیح را داشته باشیم.
درس دوم، ما نبايد او را تا اين حد در كانون توجهات قرار مي داديم و آماج حملات ميكرديم.
درس سوم، شايد ما در حفاظت از چنين شخصيتي، بايد فعالانه تر عمل ميكرديم.
ما باید قبل از آنکه پیکر سردارمان (به قول فرمانده کمیته جستوجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح) به پنج تکه تقسیم شود، وظایف او را به پنج قسمت استراتژيك، نظامی، اقتصادی، لجستیکی و اجتماعی تقسیم میکردیم که اکنون رهبر معظم انقلاب پس از چهار دهه از شروع انقلاب اسلامی، مجبور نباشد در نامه انتصاب سردار عزیزمان اسماعیل قاآنی بوضوح اعلام کند که نوع تعاملات و رفتار همه گروههای محور مقاومت با سردار قاآنی باید همانی باشد که با قاسم سلیمانی بود.
اکنون زمان جبران اشتباهات گرانقیمت گذشته است.
از آنجا که رسالت ما در نبرد با جبهه شرارت براي برقراري عدالت، لحظه و ثانیه ای تا ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) توقف پذير نيست، لذا تصمیم گیران دلسوز نظام جمهوری اسلامی برای جلوگیری از بروز مجدد فاجعه ای به این سنگینی که عواقب آن تا مدت ها دامن گیر جمهوری اسلامی خواهد بود، باید این نخ تسبیح را به قسمت های مختلفی، به مدیریت و فرماندهی نیروهایی لایق که بحمدلله تعداد قابل توجهی از آنان در دامان جمهوری اسلامی پرورانده شده اند؛ تقسیم کنند و برای هر یک از آنان جانشینانی لایق تعیین کنند که پس از هر رخداد احتمالي ناگوار، سرداری دیگر کاملا آماده و مسلط جای او را بگیرد.
قطعاً این اقدام دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی را به استیصال کشانده و به آنان خواهد فهماند که ترور دیگر گزینه مناسبی برای تغییر راهبرد جمهوری اسلامی ایران نیست.
و نیز به همپیمانان ما این آرامش و اطمینان را خواهد داد که با از دست رفتن یک فرمانده و مدیر ، شاکله کارها دچار اعوجاج نخواهد شد که اين امر موجب پيشرفت بدون وقفه اهداف نظام و ناامیدی مستکبرانی خواهد شد که اکنون از شدت سرمستی، در حال قهقهه سردادن های احمقانه خویش اند. قدر مسلم آنکه، این فرآیند زمان بر است ولی به حول و قوه الهی، آینده آن کاملا امیدوار کننده خواهد بود و در به ثمر رسیدن اهداف فرمانده رشید ایران، سردار قاسم سلیمانی در حراست از امنيت و پيشرفت ملت ايران و جلوگیری از هدر رفت تلاش های او نتایج پربرکت و مبارکی را به همراه خواهد داشت.
انتهای پیام/1022ج