به گزارش
جهانبین نیوز؛ یکی از راههای سنجش توفیق یا عدم توفیق یک مجموعه در راه رسیدن به هدف خود شناخت راه و موقعیت خود است علاوهبر این در راه رسیدن به هدف خود نیاز به محکی برای سنجش عملکرد مجموعه وجود دارد تا نسبت خود را با آرمانهای آن مجموعه بسنجند.
در روز شهادت شهید چمران یکی از سوالاتی که باید از جامعه دانشگاهیان پرسید نسبت اهداف جامعه علمی کشور با آرمانهای نظام است که آیا دانشگاهیان توانستهاند آنچه را تاکنون از آنان انتظار میرود محقق کنند یا در رسیدن به هدف خود تا چه مقدار موفق بودهاند شاید نقشه راهی که رهبر انقلاب برای حرکت دانشگاه و جامعه علمی کشور ترسیم کردند بهترین پاسخ به این سوال باشد ایشان در بيانات خود در ديدار با اعضاى بسيجى هيئت علمى دانشگاهها در تاریخ ۲/۴/۸۹ فرمودند: "خب، حالا توقعى كه ما داريم و اين توقع، توقع زيادى هم نيست، يعنى آن زمينهاى كه انسان مشاهده ميكند - اين روحيههاى پرنشاط شما، اين دلهاى پاك و صاف، اين ذهنهاى روشن، اين جوّال بودن فكرهاى شما كه انسان در عرصههاى مختلف از نزديك شاهد است - اين اميد را و اين توقع را به انسان ميبخشد، اين است كه فرآورده دانشگاه جمهورى اسلامى - نه به نحو استثنا بلكه به نحو قاعده - چمرانها باشند؛ نه اينكه چمرانها يك استثنا باشند. اين اميد، اميد بىجائى نيست."
حالا سوالی که در اینجا مطرح است این است که تا چه حد خروجی دانشگاهها به چمرانها نزدیک بوده است؟ آیا با تفکری که اکنون بر وزارت علوم حاکم شده است میتوان تحقق چنین مطالبهای را انتظار داشت. آیا کسانی که هیچ سنخیتی با تفکر چمران ندارند و یا اصلا با این تفکر بیگانهاند میتوانند امثال چمرانها را تربیت و تحویل جامعه دهند؟
چگونه با وجود اندیشهای که صرفا دنبال پیگیری مطالبات جریان سیاسی خود است و در این راه از قلع و قمع کردن نیروهای انقلابی و کارآمد هم دریغ نمیکنند باید انتظار چنین مطالبهای را داشت.
اگر وزارت علوم و فناوری و تحقیقات که عالیترین جایگاه تصمیمگیری برای جامعه دانشگاهیان است و روح حاکم بر دانشگاهها از این وزارتخانه بر میآید دچار سیاستزدگی و سیاستبازی شود چه انتظاری از دانشگاهها میرود که دچار این آفات نشوند چگونه از استادی که خود را در برابر جامعه علمی پاسخگو نمیداند و گاها بیشتر دچار حاشیهها است به جای متن، انتظار تربیت امثال چمرانها میرود؟ استادی که بعضا حداقلهای موجود چه از لحاظ شخصیتی و چه از لحاظ علمی را برای حضور در دانشگاه ندارد، چگونه استادی که آرمانهایش با آرمانهای چمران نهتنها همسو نیست که گاها تناقض هم دارد حاصل دست رنجش چمران تحویل باشد؟
علاوهبر این چگونه از دانشگاهی که مسئولین آن به کار جهادی اعتقاد ندارند میتوان انتظار داشت فضا را برای تربیت چمرانها آماده کنند و یا آیا مسئولین فرهنگی دانشگاهها شناختی از فرهنگ لازم برای تربیت چمرانگونه دارند و یا آیا اصلا دغدغهای از طرف مسئولین برای تبدیل دانشجویان به چمرانها وجود دارد؟
گاها دیده میشود دانشجوئی که معتقد به اصول اولیه اسلام و انقلاب است پس از چندین سال حضور در فضای دانشگاه از لحاظ تفکری استحاله شده و نسبت به اعتقادات و آرمانهای خود بیتفاوت میشود اینجاست که باید به مسئولین گفت که ما از طلا گشتن به شدت پشیمان گشتهایم مرحمت فرمائید بگذارید ما همان مس باقی بمانیم.
آنچه اکنون از فضای دانشگاهها برمیآید این است که در بهترین حالت دانشجو با کمترین انحراف از تفکراتی که هنگام ورود به دانشگاه داشته فارغالتحصیل شود یعنی اکنون انتظار از مسئولین دانشگاه این است که در عوض تربیت چمرانها، جلوی هجوم فکری و استحاله تفکرات دانشجویان را بگیرند، فضای دانشگاه و دانشجو را چنان درگیر حاشیهها میکند و یا چنان که وظیفه اصلی و هدف خود را از حضور در دانشگاه که همان پیشتازی در عرصههای مختلف جامعه علیالخصوص تحصیل علم است را فراموش میکنند.
حاصل کلام اینکه آنچه امروز در تحقق جامعهای دانشگاهی در تراز انقلاب اسلامی به آن نیاز است باز تعریف اهداف، اصول، مبانی و حتی مسیرهای ترسیم شده پیش روی سیستم آموزشی کشور است علاوهبر آنکه امروز سیستم علمی غالب دانشگاههای کشور فشل و ناکارآمد است خروجی دانشگاهها اکنون چمرانها نیستند که بتوانند در هر کجای سیستم قرار گیرند و مشکلگشا شوند اکنون خروجی سیستم آموزشی کشور تولید حجم زیادی از فارغالتحصیلانی است که تنها داشته آنان مدرکی است که علمی به همراه ندارد. شرایط موجود گواه آن است که سیستم آموزشی کشور به انقلاب فرهنگی دیگر محتاج است تا بتواند چمرانها را نه به استثنا که به قاعده تحویل جامعه دهد.
انتهای پیام/1028ج