به گزارش
جهانبین نیوز؛ به نقل از
منطقه آزاد؛ احمد راستينه کارشناس مسائل داخلي و بينالملل در يادداشتي نوشت: با ولنگاري فرهنگي اقتصاد مقاومتي محقق نميشود.
وقتي در عرصه فرهنگي کار به جايي ميرسد که ديدهبان نظام از اصطلاح ولنگاري در عرصه فرهنگي استفاده ميکنند اين وظيفه نخبگان است تا با تعمق در اين مفهوم و رسيدن به اين باور با احساس خطر جدي وارد عرصه کارزار شوند و طرحي نو دراندازند.
سالهاي متمادي است که مقام معظم رهبري دغدغههاي جدي خود در عرصه فرهنگي را طرح موضوع کردهاند بگونهاي که دغدغه خود را به حدي جدي دانستهاند که از تضرعها و نالههاي خود به درگاه خداوند متعال براي رفع اين دغدغه سخن گفتهاند. احساس نگراني عميق ايشان تا به امروز به قوت خود باقي است و بلکه امروز بيشتر شده است، به گونهاي که ايشان عرصه فرهنگ را با يک ولنگاري رو به رو ميبينند، حال هرگاه به دغدغه ديگر حضرت آقا در سالهاي نزديک ميپردازيم يعني مسئله اقتصاد، يک بهم پيوستگي جدي ميان اين دو دغدغه مهم ديده ميشود به نحوي که شايد بتوان به جرأت گفت اگر امروز در عرصه اقتصادي با مشکلات جدي رو به رو هستيم بخش بسيار زيادي از آن معطوف به مقوله فرهنگي است، ما فرهنگ را بسيار دستکم گرفتهايم.
فرهنگ به عنوان يک عامل اصلي و تعيينکننده در رفتارهاي فردي و اجتماعي کشور ظهور و بروز ميکند؛ تا باور نکنيم که فرهنگ چه تأثيري در سرنوشت کشور دارد، مسئله اقتصاد و ديگر مسائل حل نميشود.
در تعريفي از فرهنگ، مقام معظم رهبري اشاره دارند که؛ "اساس و ريشه فرهنگ، عبارت است از عقيده و برداشت و تلقي هر انساني از واقعيات و حقايق عالم و نيز خلقيات فردي و خلقيات اجتماعي و ملي".
چرا در عرصه اقتصادي موفق نيستيم؟
همه ميدانيم که زماني چرخهاي اقتصادي از انجماد رکود خارج ميشود که "مولد" محترم شمرده شود و اولويت اول جامعه با هدفگذاري صحيح و اصولي متوجه توليد گردد. حال چرا مسئولين با اشراف بر اين مهم باز هم در حمايت از بخش توليد مردد هستند؟
با واکاوي فرهنگ حاکم بر رفتار مسئولين و تعريف مورد اشاره بايد بگوييم مشکل به خلقيات اجتماعي و ملي ما بر ميگردد! وقتي با واردات ميتوان بازار را کنترل کرد و به عبارتي تورم را در مقطعي از زمان کنترل کرد و وقتي شاخصههاي اقتصادي براي بهرهبرداري سياسي بايد زودهنگام محقق شود و منِ مسئول براي گزارش کار خود و ماندن در قدرت بايد از اين مؤلفه حداکثر بهرهبرداري را بکنم، چگونه ممکن است چنين خلقي مسئولين را به سمت سرمايهگذاري بلندمدت، پذيرش سختي مديريت توليد و ... هدايت کند، وقتي تلقي مديران از واقعيات و حقايق عالم اينست که ما الزاماً بايد راه رفته غرب در عرصه اقتصاد را بپذيريم آنگاه در تعريف اقتصاد مقاومتي به يک ولنگاري در تعريف ميرسيم!
وقتي ميگوييم اقتصاد مقاومتي اقتصادي درونزا است و بروننگر آنگاه با برداشت غلط ما از واقعيات عالم افزايش صادرات نفت را در راستاي اقتصاد مقاومتي تعريف ميکنيم، خريد ايرباس را تقويت اقتصاد مقاومتي و ورود ماشينهاي آمريکايي را در راستاي تسريع در امر اقتصاد مقاومتي ميدانيم...
وقتي اساس و ريشه فرهنگ عبارت است از عقيده و برداشت و تلقي هر انساني از واقعيات و حقايق عالم، اگر ميخواهيم اقتصاد مقاومتي محقق شود الزاماً بايد اول به سراغ اصلاح عقيده و برداشت و تلقي مسئولان و البته مردم از واقعيات و حقايق اقتصادي جهان امروز برويم، وقتي اقتصاد کاپيتاليسم نهايت آمال گرديد ولي واقعيات و حقايق اين اقتصاد را نشناختيم چگونه ممکن است به اقتصاد مقاومتي باور پيدا کنيم؟
اگر توليد داخل چون ناموس محترم شمرده نشود و غيرت ملي بگونهاي برانگيخته نشود که نه کالاي خارجي که نمونه داخلي دارد بفروشند يا بخرند و تا عزت ملي خود را در گرو تحريم کالاهاي لوکس و قاچاق تعريف نکنيم و تا بيکاري فرزندان و جوانان خود را محصول رفتارهاي مسئولين و رفتارهاي خود ندانيم گره اقتصادي گشوده نميشود.
قبل از آنکه از بيکاري جوان خود فرياد بزنيم و از مسئولين مطالبه کنيم که بايد مطالبه کنيم! به سراغ فرهنگ حاکم بر رفتار مصرف خود برويم، به سراغ خلقيات غلط حاکم بر مناسبات اجتماعي خود برويم در يک کلام به واکاوي سبک زندگي خود بپردازيم.
ملت بزرگ ايران که بحرانهاي بزرگ را پشت سر گذاشته و نشان داده که هرچه را خواسته به آن رسيده امروز هم مي تواند فعل خواستن را در اقتصاد صرف کند.
با فرهنگ ناب ايراني اسلامي ميتوانيم اقتصاد مقاومتي را محقق کنيم اگر:
۱) از مسئولين بخواهيم، حاضريم مشکلات را بپذيريم آنگونه که تا اکنون تحمل کردهايم اما شما هم از کارهاي مقطعي سياسي که به دنبال بازدهي زودهنگام است بپرهيزيد.
۲) از مسئولين بخواهيم با هدايت سرمايهها به بخش توليد، به توليد جان دوبارهاي ببخشند و البته ملت هم قول ميدهد با خريد توليد داخل از اين اقدام ويژه حمايت نمايند.
۳) از مسئولين بخواهيم با جلوگيري از واردات بيرويه کالا سرمايههاي ملي را در جيب توليدکننده خارجي نريزند، ما هم قول ميدهيم به آنچه داريم قناعت کنيم و خريد کالاي وارداتي را تحريم نماييم.
۴) از مسئولين بخواهيم با تغيير در خلقيات خود و تحريم فيشهاي حقوق آنچناني مبارزه جدي با اشرافيگري را از خود شروع کنند ما هم قول ميدهيم با اين حقوق و مزاياي ناچيز همه توان خود را در افزايش بهرهوري کار به کار گيريم.
۵) از مسئولين بخواهيم با ترويج فرهنگ کار و اصلاح نظام آموزشي فرهنگ ميزنشيني را به حضور در ميدان کار تبديل کنند ما هم قول ميدهيم آماده حضور در ميدان کار باشيم.
۶) از مسئولين بخواهيم با تضمين به توليدکننده و طراحي شبکه منسجم خريد، توزيع، صادرات و ... توليدکننده را دلگرم و مطمئن سازد، ما هم قول ميدهيم با همه توان سرمايههاي خود را به سمت توليد هدايت کنيم.
۷) از مسئولين بخواهيم جلوي قاچاق کالا را بگيرند ما هم قول ميدهيم به دنبال خريد کالاي قاچاق نباشيم.
۸) از مسئولين بخواهيم با اقدام انقلابي شبکه بانکي را از بنگاه داري به قلب تپنده و تزريقکننده سرمايه و تسهيلات به بخشهاي توليدي تبديل کنند و ما هم قول ميدهيم سرمايههاي خود را به اين سمت هدايت کنيم.
.
.
.
ادامه دارد...
انتهای پیام/1026ج