به گزارش جهان بین نیوز ، مظاهر توفیقی ، فعال رسانه ای در یادداشتی نوشت :


جنگ جهانی دوم با منطق زورگو واستکباری آلمان شروع و با استدلال زورگویی دیگر پایان یافت .در آغاز جنگ جهانی دوم ، سیستم تبلیغاتی آلمان نازی با بهره گیری از تکنیک" دروغ بزرگ" و به بهانه حمله عده ای از سربازان لهستانی به خاک این کشور جنک را برپا کردند . همین تکنیک با گذشت چند سال در پایان جنگ جهانی هم تکرار شد البته این بار از سوی آمریکا . آمریکا با طرح این دورغ بزرگ که در صوت ادامه جنگ تعداد بیشتری کشته می شدند نه تنها بر سر اقدام هسته ای خود علیه ژاپن پوشش گذاشت بلکه توانست آنرا به خدمتی به جامعه بشریت تبدیل کند .

واقعیت این است که آمریکایی ها با اهدافی دیگر به آزمایش اولین بمب هسته ای مبادرت کردند. تبدیل شدن به قدرت اول جهان یکی از این دلایل بود وگرنه جنگ چندماه قبل از این انفجار پایان یافته بود . اگرچه ژاپنی ها به طرز سرسختانه ای به مقاومت ادامه می دادند اما این بدان معنی نبود که جنگ پایانی نخواهد داشت . طرفی طبق اسناد تاریخی، ژاپن به دنبال ساخت بمب اتمی بود ، انفجار این بمب می توانست هم مقاومت این کشور را در هم بشکند و هم ژاپن را در رسیدن به این تکنولوژی ناکام گذارد . از سویی دیگر رقیب اصلی ایالات متحده یعنی شوروی می باید طعم قدرت این کشور را می چشید چرا که از مدتها قبل به فکر هجوم به ژاپن بود و اقداماتی نیز در شهر منچوری انجام داده بود شاید بر همین اساس بود که پس از اینكه هری ترومن رییس جمهور امریكا تصمیم به بمباران اتمی هیروشیما گرفت دستور داد بمباران این شهر متوقف شود تا آثار مخرب بمب اتمی كاملا مشهود باشد.

شکست ژاپن از طریق استفاده از بمب هسته ای تنها یک چالش می توانست برای آمریکا داشته باشد و آن نحوه برخورد با افکار عمومی بود . بار سنگین این مساله را سیستم تبلیغاتی آمریکا و رسانه های آن بر عهده گرفتند .دروغ بزرگ ! راه برون رفت از این ماجرا بود.

تکنیک تبلیغاتی دروغ بزرگ را آدولف هیتلر و یوزف گوبلز( وزیر تبلیغات هیتلر) طراحی کردند. بر اساس این شیوه تبلیغاتی ، دروغ باید آنقدر بزرگ باشد که هیچ کس باور نکند که حقیقت تحریف شده است. بر این اساس سیاست تاکید دولتمردان ایلات متحده آمریکا بر استمرار جنگ در صورت عدم استفاده از بمب هسته ای تدوین شد . این دروغ ،هم می بایست آنقدر بزرگ می بود که همه را به اشتباه بیندازد و هم باید آنقدر تکرار می شد که همه باور کنند.مقایسه آمار تلفات جنگ جهانی با تلفات تهاجم هسته ای یکی از این راه کار ها بود . البته دولتمردان آمریکا هیچ وقت به تبعات بعدی تهاجم که سال ها مردم ژاپن را درگیر کرد مانند رواج بیماری های لاعلاج در نسل های بعدی اشاره نکردند ویا آمریکایی ها هیچگاه به این سوال پاسخ ندادند که تاوان جنگ امپراطوری ژاپن با آمریکا را چرا باید مردم غیرنظامی و بی دفاع این دو شهر باید بپردازند .

داستان سرایی دولتمردان آمریکایی از ساعت ها مشورت و اخذ تصمیم معقول!و حتی شرم آورتر،انتساب صفت "اخلاقی "به این اقدام چندان در اندیشه افرادی که سود خود را در این تفکر می دیدند جای گرفت که بعدها منبعی شد برای توجیه تصمیمات احتمالی مشابه . به عنوان مثال موشه یعلون ، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در توجیه تهدیدات گستاخانه این رژیم علیه جمهوری اسلامی ایران . وی با هدف هدایت افکار عمومی در این خصوص می گوید :" یاد دارم که زمانی از ترومن پرسیده شد بعد از حمله اتمی به هیروشیما و ناکازاکی چه حسی داشت، حمله ای که به کشته شدن دویست هزار نفر انجامید. وی گفت زمانی که من از افسران خود شنیدم که جای گزین این حمله، جنگی طولانی با ژاپن است، این تصمیم را تصمیمی اخلاقی یافتم."

خوی استکباری ایالات متحده چنان است که فجیع ترین انسان کشی تاریخ را با برچسب "تصمیم اخلاقی " به افتخار خود و خدمت به خلق تبدیل می کند . این چنین دولتی همکنون رودرروی ایران قرار دارد . از چنین دولتی چه می توان انتظار داشت . استکبار ثابت کرده هرجا منافعش ایجاب کند هر تصمیمی را با هر هزینه ای خواهد گرفت و به هیچ عهد و پیمانی وفادار نخواهد بود . سخنان باراک اوباما اندکی بعد از توافق هسته ای اخیر مبنی بر اینکه در صورت اینکه منفع آمریکا ایجاب کند علیه ایران هر اقدامی انجام می دهد و مواضع دولتمردان این کشور در انتساب تروریسم به دولت مذهبی ایران که در چند روز گذشته بر آن تاکید شده نشان می دهد منطق آمریکا همان منطق این کشور در حمله اتمی به ژاپن است. در تعامل با این کشور مستکبر و فریبکار، بعید نیست اگر انرژی هسته ای برود و تحریم و تهدید بماند!