به گزارش جهانبین نیوز، دکتر مالک خدادادي دکتراي فلسفه و فوق ليسانس مديريت در ياداشتي به سايت کوهرنگ خبر چالش ها و چشم اندازهاي طرح استاني شدن انتخابات را بررسي کرد.

بي شک فرآيند استاني شدن انتخابات مي توانست نقطه عطفي در مسير بالندگي و شکوفايي روند مردم سالاري ديني باشد.

اما به علت مهيا نبودن زير ساخت هاي اين طرح، اجرايي شدن آن با مشکلات و موانع متعددي مواجهه خواهد شد.

در اين راستا استاني شدن انتخابات داراي محاسن کم و معايب متفاوت و متعددي هست که بصورت محتصر بيان مي شود.

چالش ها
1. طرح انتخاباتي که توسط نمايندگان در سال هاي آخر دوره نمايندگي شان به صورت شتابزده و بدون تحقيقات جامع و کار کارشناسي تصويب داراي اشکالات عمده و به سود طيف خاصي منجر خواهد شد که مصداق آن در مجلس هشتم بوقوع پيوست.

الف- دارا بودن مدرک کارشناسي ارشد براي کانديداي رقيب و حذف طيف وسيعي از مدعيان جدي.

ب- تصويب قانون کسب حداقل آرا از يک سوم به يک چهارم و ورود طيف وسيعي از نمايندگان با راي شکننده بهارستان.

2. اين طرح بزرگ و سرنوشت ساز جهت اجرا فاقد آماده بودن بسترهاي سياسي و اجتماعي و اجرايي لازم در جامعه هست.

3. طرح استاني شدن بر خلاف نظر  عاملان و آمران آن چرخه عظيم پول هاي کثيف را در جامعه به حرکت در خواهد آورد.

4. ارتباط مردم با نمايندگان به حداقل و از همين روندي که هم هست کمتر مي شود.

5. بعضي از حوزه ها فاقد نماينده مي شوند و در اين بازي نابرابر سرشان بي کلاه مي ماند.

6. افراد نخبه که قدرت مالي کمتر و تريبون کوتاه تري دارند براي هميشه از اين گردونه رقابت حذف خواهند شد.

7. نمايندگي مادام العمر مي شود و اين طرح آغاز يک دوره نخبه سالاري و پايان يک عمر نخبه پروري است.

8. منازعات و مناقشات از سطح طايفه گري به سطح قوم گرايي ارتقاء پيدا مي کند، يعني اگر قبلا رقابت در شهرستاني بين دو يا چند طايفه بود الان اين صف آرايي بين اقوام بزرگ استانها در حال رخ دادن هست.

9. نمايندگان چندان به مطالبات شهرستان ها پاسخگو نيستند و نسبت به خواسته هاي مردم حوزه خود کم اهميت مي شوند، بخصوص اگر آن شهرستان راي کمي آورده باشد.
چون به جاي کمبود راي حوزه خودشان از شهرستان هاي ديگر جبران مي کنند و تفکر مطالبه گري را ندارند.

10. توجه نمايندگان متوجه مرکز استان مي شود و مناطق کمتر توسعه يافته حاشيه استانها، کمتر مورد توجه قرار مي گيرند و بيشتر مورد غفلت قرار مي گيرد.

11. قدرت تشخيص و تمييز مردم جهت انتخاب اصلح ها در مدت کوتاه يک هفته انتخابات، کاري بس دشوار و سخت است.

12. فرآيند برگزاري انتخابات، شمارش آرا و نظارت بر آن پيچيده و سخت مي شود.

13. اين طرح باعث کاهش مشارکت حداکثري و بر خلاف اصول قانون اساسي است.

14. در کل فلسفه نمايندگي را کمرنگ جلوه مي دهد.

15. اين طرح نه تنها کمکي به رفع مشکلات مردم و استان نمي کند بلکه يک گام به پيش و چند گام به پس است.


چشم اندازها

کاش نمايندگان کمکي به بسط و توسعه احزاب فراگير و آماده کردن بستر کارکرد خانه احزاب و دامنه تشکل ها مي کردند، کاش نمايندگان کمکي به تشکيل بيشتر تشکل ها، سازمان هاي مردم نهاد و نهادهاي فرهنگي مردم محور مي کردند.

کاش نمايندگان چاره اي براي مکانيزاسيون کردن فرآيند راي گيري و شمارش آرا و نظارت بهتر بر انتخابات مي کردند.

کاش نمايندگان حامي اين طرح به جاي طرح چنين طرح هايي دوره نمايندگي را محدود و از بي نهايت به حداکثر دو دوره چهار ساله تبديل مي کردند، همانند 8 سال دوره رياست جمهوري.

کاش نمايندگان مجلس راهکاري براي مقابله با پول هاي کثيف و دلالان خدا ناباور که نتيجه انتخابات را تغيير مي دهند، مي انديشيدند.

اما نمايندگان طراح اين طرح متاسفانه به جاي حل مساله کمر همت به پاک کردن صورت مساله بستند.

در پايان از مجلس محترم تشخيص مصلحت نظام انتظار مي رود که با توجه به منافع و مصالح نظام مقدس جمهوري اسلامي تا فراهم نشدن زمينه اين و بستر اين طرح بزرگ و ملي، همچون شوراي نگهبان از اين پيچ تاريخي سرنوشت ساز سربلند بيرون آيد.


انتهاي پيام1020ج /610ک