به گزارش
جهانبیننیوز به نقل از
کیار بیدار، متولدان دهه ۶۰ خوب يادشان است که در چه شرايطي درس میخواندند و چه مشقاتي را متحمل شدند اما در آن سال ها هيچ کس به فکر جمعيت انبوه دانش آموزان نبود که حداقل براي افزايش کيفيت تحصيلي شان اقدام به تفکيک کلاسها کند.
خوب يادم هست که سال سوم دبستان را در کلاسي ۴۲ نفري درس خوانديم و راهي کلاس چهارم شديم تا اينکه در سال چهارم کلاس ما به دو کلاس الف و ب تفکيک شد اما در يکي دو سال اخير جمعيت دانش آموزان برخي مدارس به قدري کاهش يافته است که مسئولان به فکر چند پايه کردن کلاس ها و حتي در بعضي روستاها و مدارس، مختلط کردن کلاس ها افتاده اند.
در اينکه جمعيت روستاها کاهش يافته است جاي هيچ بحثي نيست چرا که در سال هايي که شعار فرزند کمتر زندگي بهتر ترويج مي شد روستائيان هم از آن استقبال کردند و زاد و ولد در روستا ها بشدت کاهش يافتاز سوئيي ديگر در سال هاي گذشته روستاها از ديد دولتمردان مغفول ماندند و شهر ها در کانون توجه همگان قرار گرفت تا انبوه امکانات به شهر ها سرازير شود و مردم براي يافتن شغل يا رسيدن به امکانات بيشتر راه شهر ها در پيش گيرند.
به هر دليلي آنقدر بيمهري به روستاها شد تا اينکه توانمندان از روستاها بروند و کساني که از قدرت کمتري برخوردار بودند يا دلبستگي به روستاي خود داشتند در روستاها بمانند تنهاي تنهاي تنها....
کاهش جمعيت روستاها در همه بخشها تاثير خود را گذاشت، از بهداشت و درمان گرفته تا آموزش و پرورش، اينک در کمتر مدرسه روستايي ميتوان تعداد ۵۰ دانشآموز را يک جا و در کنار هم مشاهده کرد امري که بهانه اي به دست آموزش و پرورش داده است تا اقدام به مختلط کردن يا چند پايه نمودن کلاس هاي درس مدارس روستايي کند.
در سالي که شعار آن اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي است اما متاسفانه رويکرد برخي نهادها با اين شعار راهبردي متفاوت و حتي متناقض است، بيشک کشور در سال هاي اخير با مشکلات متعدد اقتصادي روبرو شده است اما نبايد اصل فرهنگ و آموزش و اخلاق را که رکن اصلي و اساسي هر اجتماع است را فداي مسائل اقتصادي کرد، مگر آموزش و پرورش بنگاه اقتصادي است که براي رسيدن به حداکثر سود امر خطير آموزش را در درجه دوم قرار مي دهد و اصل و مبني را بر افزايش توان اقتصادي خود قرار مي دهد.
چرا آموزش و پرورش با چند پايه کردن کلاس ها يا مختط کردن دانش آموزان فقط به دليل اينکه مي تواند در هر مدرسه از وجود تعداد معلم کمتري برخوردار شود موافقت مي کند؟
اگر قرار است در مدارس کار اقتصادي شود پس وزارتخانه ديگري بايد امور آن را به دست گيرد تا عملا مدارس که هدف اصلي آنها تعليم و تربيت و توليد علم و .... است اين وظيفه خطير را به کناري گذارند و محلي شوند براي امور اقتصادي.
چرا روستانشينان با وجود انبوه مشکلات اعم از بهداشت، مسکن، جاده و ... از سوي آموزش و پرورش هم مورد بيمهري قرار ميگيرند و به جاي آنکه اين نهاد و ارگان براي افزايش ميل به روستانشيني توجه خود را به مدارس روستايي معطوف کند آنها را مورد بيمهري و بيتوجهي قرار مي دهد؟
مدارس روستايي خاستگاه استعدادهاي ناب دختران و پسران ایران اسلامی اسن و قرار است به عنوان اولين جبهه علم و فرهنگ و هنر، دانايي و توانايي و اخلاق را در روستاها گسترش دهند اينک خود دستآويز تصميم هاي ادارات آموزش و پرورش شده است.
مشکلات اقتصادي آموزش و پرورش بر هيچ کس پوشيده نيست و همه بايد در شرايط سخت و طاقتفرساي اقتصاد کشور اين نهاد فرهنگي کشور را ياري رسانند تا سربلندانه امر خطير آموزش و پرورش فرزندانمان را مديريت کند اما نبايد مسئولان اين اجازه را به خود بدهند که به آموزش و پرورش نگاه اقتصادي داشته باشند.
وزارت آموزش و پرورش تنها وظيفه و اصليترين وظيفهاش آموزش و پرورش است و ديگر وزارتخانهها موظف هستند تا اين وزارتخانه مهم و حياتي کشور را در انجام ماموريتش حمايت کنند اما گويا وضع اينگونه نيست و اينک آموزش و پرورش است که براي کاهش هزينههاي خود ناچار به چند پايه کردن و مختلط کردن و در برخي موارد حتي منحل کردن کلاس ها و انتقال دانش آموزان به ديگر مدارس کند.
دير نيست سال هايي که همه سخن از آموزش و بهداشت و مسکن رايگان در کشور ميزدند اما گويا اينک همه اين آرزوهاي زيبا فقط افسانهاي بود که روزگاري دل مردم را براي نيل بدان ها گرم کنند.
مهدي بهزادي تشنيزي