آن شنید ستی که مردی با کلید/آمد و دادش بسی وعدو وعید

آن شنید ستی که مردی با کلید
آمدو دادش بسی وعدو وعید
گفت ؛من آمدم با یک کلید
تا که بگشایم در فتح امید
من به هر صد روز فتحی نو کنم
دربهای بسته را وا میکنم
اولین دربی که همت کرد او بازش کند؟
تا که تحریم ها را با سازشش ملقا کند؟
باب صلح و آشتی با کد خدا را ساز کرد
پس وزیر خارجه اش؛ سوی ژنو پرواز کرد
از برای رفع تحریم حریف
بر ژنو مامور گشتی آن ظریف
تا به تدبیر ظریفش اعتماد کد خدا
جلب بنموده و کشور را رهاند از بلا
چون ظریف بودش بسی باشور وحال
غربیان را اشتیاق وافر آمد زین مجال
اینطرف با حسن نیت بودی وکلی امید
آنطرف باحیله ونیرنگ و بسیاری فریب
با پرستیژی و لبخندی ملیح بر پشت میز
آمدند اما به دل صد کین و حقد و صد ستیز
عاقبت بایک توافق دست رنج هسته ای
درب هایش بسته شد با بسته ای
در مقابل رفع تحریمی نشد حاصل از آن
آن ترک هم کوخبر دادی ازآن؛ ناشد عیان
بلکه تحریمات دیگر وضع شد
دستمان از ملک مان هم خلع شد
آن شنیدی قوز بالا قوز چیست
هست مصداقش همین کار ظریف
در نهایت از ژنو طرفی نبست
نه برایش ماند راه پیش و پس
لاجرم همت سوی داخل نمود
تا تورم را به خواباند زود
مردمان را داد تشویق و وعید
از رسانه های نزدیک بعید
تا که یارانه نگیرند عده ای
در عوض کالا بگیرند بسته ای
لکن این جمعیت خیلی بصیر
چون بماندن در صف کالا اسیر؟
کُلهم بهرهمین یارانه ها
هجمه آوردند به ثبتِ؛ نام ها
عاقبت نوبخت با ذوق وکلاس
هم که بودش بهر داخل در تلاش
در کمال حیرت و ناباوری زین ماجرا
دید هفتاد وسه میلیون طالب یارانه را
لاجرم تصمیم مردم را که دیدن آشکار
آنچه را کو رشته بودند؛ پنبه دیدند برقرار
در نهایت سرنوشت داخل و نوبخت هم
چون ظریف و خارجش گشتن چو هم

ادامه خواهد یافت ان شا الله
( م.بروجردی) از استان چهارمحال و بختیاری