تحقیر مستکبران و نشان دادن حقارت قدرتمندانی که ادعای بزرگی میکنند، تنها از عهده بندگان صالح خدا برمیآید. مقتدای حکیم انقلاب دیروز در سی و چهارمین سالگرد تسخیر لانه جاسوسی، همین کار را هنرمندانه با آمریکا و اسرائیل کرد.
مقام معظم رهبری:
رشتههای خط سازش پنبه شد
تسنیم , 13 آبان 1392 ساعت 8:43
تحقیر مستکبران و نشان دادن حقارت قدرتمندانی که ادعای بزرگی میکنند، تنها از عهده بندگان صالح خدا برمیآید. مقتدای حکیم انقلاب دیروز در سی و چهارمین سالگرد تسخیر لانه جاسوسی، همین کار را هنرمندانه با آمریکا و اسرائیل کرد.
به گزارش جهانبین نیوز، تحقیر مستکبران و نشان دادن حقارت قدرتمندانی که ادعای بزرگی میکنند، تنها از عهده بندگان صالح خدا برمیآید. مقتدای حکیم انقلاب دیروز در سی و چهارمین سالگرد تسخیر لانه جاسوسی، همین کار را هنرمندانه با آمریکا و اسرائیل کرد. دیروز آمریکا و اسرائیل از رهبر معظم انقلاب خوردند. هم در لفظ ومعنا تحقیر شدند و هم چیدمان نقشه آنها برای مذاکره آمیخته با فشار و تهدید- و القای ضعف و استیصال ایران وچند دستگی در داخل- به هم خورد. عزت و حکمت و مصلحت چنان در این بیانات ۵۰ دقیقهای مهندسی شده بود که حتی رسانههای بیگانه و برخی ادامههای داخلی آنها را نیز منفعل کرد. رهبر انقلاب ضمن تکریم انقلاب دوم و اعلان جهانی شدن بیاعتمادی و انزجار نسبت به شیطان بزرگ، محل نزاع درباره موضوع آمریکا را به محل شایسته خود هدایت کردند و خطکشی و فاصلهگذاری اصلی را - با وجود ماهها عملیات روانی و رسانهای دشمن برای به هم ریختن صفها- پررنگتر از همیشه ترسیم نمودند؛ آنجا که با ظرافت تمام حساب «تبلیغاتچیهای مواجببگیر یا ساده که افکار عمومی را گمراه میکنند» را با «مذاکرهکنندگان بهعنوان فرزندان انقلاب» جدا کردند و مبانی تسلیم طلبی آن جریان سیاسی- رسانهای را فرو ریختند، همچنان که مجدداً از اعتماد به لبخند فریبکارانه دشمن برحذر داشتند.
بندگان خدا از شیطان بزرگ و کوچک نمیهراسند و همین شجاعت است که حقارت طلایهداران تکبر و استکبار را نزد دیرباورترین ذهنها هویدا میکند. ۹ سال پیش (تیر ماه سال ۱۳۸۳) روزنامه لسآنجلس تایمز در یادداشتی خواندنی به قلم دیوید هریس درباره عظمت تسخیر لانه جاسوسی آمریکا نوشت «این بحران در واقع یک آغاز بود و نه پایان. با روی دادن حادثه تسخیر سفارت آمریکا در ایران، عصر استقلال مسلمین به جهان غرب شناسانده شد. احتمالاً ما باید سالگرد این حادثه را برای جلوگیری از تکرار اشتباهاتمان ارزشمند بدانیم. در آن زمان سیاست ما به سرنوشت رژیم شاه که محصول کودتا و تغییر رژیم آمریکایی بود، وابسته بود. بحران سفارت از کودتا و حکومت ۲۵ ساله شاه سرچشمه میگرفت و شورش مردم برای سرنگونی وی ما را متحیر کرد. سختترین بخش این حادثه برای اغلب آمریکاییها احساس عجزی بود که به صورت ناتوانی برای انجام کاری در قبال تسخیر سفارت عنوان میشود. کارتر سرانجام ریاست جمهوری را از دست داد و بهعلاوه ما به بدترین دشمن خود در دنیا تبدیل شدیم.
آن زمان ما روی این تصور حساب باز کردیم که قادریم با قدرت نظامی از خطر احتمالی جلوگیری کنیم اما این بحران فراتر از ابزارهای نظامی بود». سالها پس از تحقیر شیطان بزرگ هنری کیسینجر در تحلیلی اذعان کرد «آیتالله خمینی غرب را با بحران جدی برنامهریزی مواجه کرد. تصمیمات او چنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامهریزی را از سیاستمداران و نظریهپردازان می گرفت. هیچ کس نمیتوانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند. او با معیارهای دیگری غیر از معیارهای شناخته شده در غرب سخن میگفت و عمل میکرد، گویی از جای دیگری الهام میگرفت و براساس همان تعالیم الهی با غرب مخالفت میکرد». امام با همین بینش، داغ شیطان بزرگ را بر پیشانی آمریکا زد و آنگاه ذیل آن حک کرد که «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.»
دیروز در سالگرد حادثه بزرگ ۱۳ آبان و در تقاطع بحثهای داغ درباره چرایی و چگونگی دور جدید مذاکرات هستهای مجال آن بود تا فرزند خلف حضرت روحالله به تأسی از شیوه مدیریت و رهبری امام (ره)، مباحث و مجادلات را چنان جمع کند و به اندازه در ظرف عزت و حکمت و مصلحت بریزد که بسیاری از رشتههای خط تسلیمطلبی و استیصال و سازش پنبه شود و به موازات آن، حقیقت حقارت و بد عهدی و بیصداقتی رژیم آمریکا به دوستان و دشمنان کنجکاو ایران اعلان شود. در حقیقت میتوان گفت بیانات دیروز رهبر معظم انقلاب به مثابه یک مربی ورزیده، نمایش عملی و میدانی تاکتیک «نرمش قهرمانانه» بود که چگونه میتوان با پختهترین و محکمترین بیان، حریف را گوشه رینگ کشاند و در برابر گارد فریبکاری و اختلافافکنی وی، از یکسو جبهه خودی و ملی را منسجمتر از همیشه کرد و از سوی دیگر همزمان به موازات نمایاندن مشت دغل و فریب دشمن، تبلیغاتچیهای دوستنمای او را نیز انگشتنما کرد.
رصدکنندگان رسانهها دیروز مشاهده کردند- و امروز به احتمال قریب به یقین در رسانههای نوشتاری جریان نفاق قابل رصد است- که سخنان رهبر انقلاب چگونه موجب انفعال شبکه رسانهای فتنه و نفاق شد. آنها چون نمیخواستند معلوم شود مصداق هشدار رهبر انقلاب درباره تبلیغاتچیهای دشمن هستند، مجبور به برجستهسازی برخی بخشهای تقطیع شده این سخنان شدند تا شاید بتوانند روح کلی این سخنان را تحریف کنند، حال آن که مضمون اصلی بیانات معظمله، اعوجاج و انحراف منطق مغالطهآمیز و فریبکارانه همین پایگاهها و تریبونهای رسانهای دشمن طی چند ماه گذشته را برملا میکند.به این بیانات صریح مقتدای انقلاب عنایت کنید. «مماشات با مستکبر هیچ فایدهای برای کشورها و ملتها ندارد. هر ملت و دولتی که به آمریکا اعتماد کند، ضربه خواهد خورد»، «یک دهه قبل بعد از دو سال تعلیق و تعطیلی بسیاری از کارها، همه فهمیدیم که حتی با این گونه کارها مطلقا امیدی به همکاری طرفهای غربی وجود نخواهد داشت»، «از مسئولینی که در جبهه دیپلماسی فعالیت میکنند محکم حمایت میکنیم اما ملت باید بیدار باشد که برخی مواجببگیران دشمن و تبلیغاتچیهای مواجببگیر یا بیمزد و سادهلوح نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند.
بعضی با خطگیری از رسانههای بیگانه در تلاشند با گمراه کردن افکار عمومی این گونه القا کنند که اگر در مسئله هستهای تسلیم شویم، همه مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی حل میشود»، «اگر روزی از مسئله هستهای عقبنشینی شود آنها دهها بهانه دیگر را مطرح میکنند» و «اگر ملتی به قدرت و تواناییهای خود متکی بود از اخم و تحریم دشمن متلاطم نمیشود». مصادیق وارونهنمایی و گمراهگری سیاسی و رسانهای به نیابت از دشمن را باید در میان یک شبکه رسانهای آلوده و طیفی از سیاستمداران ورشکسته به تقصیر جستوجو کرد که طی چند ماه گذشته- و بلکه به یک اعتبار طی چند سال اخیر- سعی کردند به نام دفاع از منافع ملی یا تظاهر به حمایت از دولت جدید، آمریکا را قدرت غالب و ایران را کشوری مستاصل و ناچار از تسلیم و سرکشیدن جام زهر معرفی کنند! یا به موازات تقویت امواج ارعاب دشمن، به ترمیم حیثیت از دست رفته آمریکا بپردازند؛ از یک سو دلالی محبت برای آمریکای منفور کنند و او را مهیای مصالحه با ایران تداعی کنند و از طرف دیگر، مسئولان را بترسانند که باید زبان در کام کشید و نازکتر از گل به شیطان بزرگ نگفت و عاجزانه به گدایی او پرداخت!بیانات مهم حضرت آیتالله خامنهای که آمیزهای از حکمت، استدلال، عزت و شجاعت بود، تعریفی جامع و مانع از صورت مسئله ملت و دولت ما با آمریکا ارائه کرد که این تعریف ضمن این که جامع همه سلیقههای وفادار به نظام و انقلاب است، کمترین ظرفیت قبول خط انحراف و تحریف را به اعتبار اصل اساسی «لاتَظلمون و لا تُظلَمون»- ظلمناپذیری و تن ندادن به زورگویی استکبار- ندارد. ایشان به موازات اینکه به عنوان تذکر مهم و لازم تاکید فرمودند «هیچ کس نباید مذاکرهکنندگان ما را سازشکار بداند.
این دیپلماتها بچههای خود ما و بچههای انقلابند و ماموریت سختی بر عهده دارند و هیچ کس نباید ماموری را که مشغول کاری است تضعیف کند»، چند تذکر مهم دیگر هم دادند؛ «توصیه به مسئولین و فرزندان خودمان که مشغول کار در جبهه [این کلمه بسیار کلیدی است] دیپلماسی هستند این است که مراقب باشید لبخند فریبگرانه شما را دچار اشتباه و خطا نکند. ریزهکاریهای دشمن را ببینید»، «هر ملت و دولتی که به آمریکا اعتماد کرد ضربه خورد، حتی دوستان آمریکا»، «در عرصه دیپلماسی کشوری موفق است و دولتی میتواند پشت میز مذاکره به نتایج مورد نظرش برسد که متکی به نیروی درونزا و تواناییهای داخلی باشد»، «در مسائل اقتصادی همه تلاشها باید متمرکز بر داخل باشد. حرف ما با مسئولین این است که برای گشایش مسائل کشور باید نگاهشان به درون باشد»، «مماشات با مستکبر برای هیچ کشوری سود به ارمغان نمیآورد» و «آحاد مردم و مسئولان و جوانان عزیز چشم و گوشها را باز کنند. هر ملتی با آگاهی و هوشیاری، بیدار ماندن و به خواب نرفتن میتواند به اهداف والای خود برسد».
مجموع این بیانات جامع و مانع در حقیقت مجددا توپ را به میدان دشمن که میکوشید موضوع مذاکره را تبدیل به بهانه مجادله و منازعه داخلی کند، برگردانده است. هم پاتکی قدرتمندتر از تک دشمن در زمینه جنگ نرم و عملیات روانی او است و هم به واسطه ضرب سنگین نهفته در این موضع انقلابی، سوءتفاهم به وجود آمده در خیال بد محاسبهگران روسیاه آمریکایی- صهیونیستی را میزداید. این سخنان همچنان که موجب انسجام و هماهنگی بیشتر در جبهه خودی میشود، برخی پالسهای غلط فرستاده شده از سر اشتباه یا تعمد را که باعث عدم موازنه در چالش و جبهه جدید میشد، از ذهن «محاسبهگران» اطلاعاتی و دیپلماتیک ارشد غرب میزداید. به عبارت دیگر براساس کلام فصلالخطاب ولی امر مسلمین، حوزه دیپلماسی بخشی از جبهه بزرگ میان ایران و آمریکاست که باید به طور قاطع حمایت شود و در عین حال جبهه و میدان رزم است نه حوزه ماه عسل و نرد محبت با قدارهبندهایی که لبخند دوستی بر چهره دارند (آن گونه که رسانههای زنجیرهای طی چند ماه اخیر تداعی کردند).
با این تلقی، همچنان که لبخند شیطان هرگز مانع او از لحظهای خودبرتربینی، عهدشکنی و زورگویی نمیشود، در مقابل نیز تداوم مذاکرات ۱۰ ساله برای سلب بهانه از دشمن و اتخاذ نرمش قهرمانانه نه تنها در تعارض با شعار مرگ بر آمریکا و اعلام بیزاری ملت ایران از شیطان بزرگ نیست بلکه پشتوانه اصلی دیپلماسی است. بدین ترتیب تلقیهای اشتباه از «تاکتیک» نظام را باید دور ریخت و آنها را به «استراتژی» کلی ستمناپذیری و استکبارستیزی انقلاب اسلامی عرضه کرد. رهبر انقلاب دیروز از موضع استراتژیست نظام، بار دیگر حقیقت آیه شریفه «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» را بازگو کردند و همچنان که میدان مانور دولتمردان را نشان میدادند راه گندمنمایی و جوفروشی تبلیغاتچیهای متقلب دشمن را بستند. الحمدلله ربالعالمین.
کد مطلب: 9907