کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

همرزم شهیدان رضا قراخانی و الیاس احمدی مطرح کرد:

خاطره‌ای از شهیدان رضا قراخانی و الیاس احمدی

7 مهر 1403 ساعت 10:23

همرزم شهیدان رضا قراخانی و الیاس احمدی خاطره‌ای از آموزش شهیدان رضا قراخانی و الیاس احمدی را مطرح کرد.


اسکندر براتی در گفتگو با پایگاه خبری تحلیلی «جهانبین نیوز»، اظهار کرد: خاطره‌ای جذاب و شیرین از دو شهید بزرگوار و پیشکسوتان شهدای بن برایتان نقل می‌کنم که یادشان بخیر باشد و خدا حقشان را بر گردن ما حلال کند تا فردای قیامت ما شرمنده ایشان نشویم.

وی افزود: یکی شهید حاج آقا رضا قراخانی و دیگری شهید الیاس احمدی که مدیر دبیرستان بود، یادم هست اول جنگ بود، سال 59، بنده با شهید نعمت الله نادری و بعضی از شهدای دیگر از جمله شهید رفیعی و ... در سپاه بودم، ما عضو سپاه بودیم که بحث بسیج مردمی شروع شد و مردم هجوم می‌آوردند برای گذراندن دوره‌های آموزشی و در آن شرایط برادران سپاهی هر کدام، هر چیزی به اصطلاح از دستشان بر می‌آمد انجام می‌دادند. بنده هم آن زمان یک مقدار بحث مربیگری و آموزش را یاد گرفته بودم.

براتی ادامه داد: هیچوقت یادم نمی‌رود 18 نفر از بنی‌ها برای گذراندن دوره آموزش نظامی آمده بودند که دو تای آنها همین شهیدان رضا قراخانی و الیاس احمدی بودند، حدود 48 ساعت یا نزدیک سه روز ما در دوره آموزشی بویدم، دوره آموزشی آنجا در مرکز سپاه و در بیابان‌های میرآباد شهرکرد برگزار می‌شد، میرآباد آن زمان، تپه‌هایی بود که هنوز بکر بودند و خبری از ساخت و ساز در آنجا نبود و می‌شود گفت بیابان بود.

همرزم شهیدان رضا قراخانی و الیاس احمدی عنوان کرد: ما تمرینات رزم شبانه و آموزش نظامی را از سر شب شروع می‌کردیم و تا وقت اذان صبح ادامه می‌دادیم و سپس بعد از خواندن نماز صبح دوباره تمرینات را ادامه می‌دادیم و این هجده نفر را به طرف بیابان‌های میرآباد حرکت می‌دادیم.

براتی خاطرنشان کرد: هیچ وقت یادم نمی‌رود بنده خودم 18 سال بیشتر نداشتم، جوان بودم، ولی شهید رضا قراخانی و شهید الیاس احمدی، سن و سال بالایی داشتند، می‌شود گفت پیرمردهای آن 18 نفر بودند.

وی اضافه کرد: بنده وقتی که این افراد را آموزش می‌دادم، این هجده نفر را سینه خیز می‌آوردم در خار و خاشاک‌های بیابان میرآباد، آنجا من احساس کردم این دو شهید بزگوار چون سن و سالشان بالاست، سزاوار نیست که سینه خیز در آن خار و خاشاک‌های بیابان بروند ، به آن‌ها گفتم شما دو نفر سینه خیز نروید و بلند شوید، هر چی التماسشان کردم، حتی رفتم از روی زمین بلندشان کردم، به آن‌ها گفتم شما دو نفر نمی‌خواهد این آموزش را طی کنید، نمی‌خواهد سینه خیز بروید ولی قبول نکردند و گفتند نه، آن چیزی که لازم است را به ما بگویید، آن چیزی که بعدا در جبهه به درد ما می‌خورد را باید انجام بدهیم.

همرزم شهیدان رضا قراخانی و الیاس احمدی یسان کرد: این خاطره در ذهن بنده ماند تا قیامت، تا اگر قسمت بشود آن دنیا ملاقاتشان کنیم و شرمنده آن‌ها نشویم و عذرخواهی کنیم که 18سال سن داشتم و آن‌ها بزرگترهای من بودند، بنده مجبور بودم برای آموزش آن‌ها را در آن خار و خاشاک‌های بیابان سینه‌خیز ببرم، یادشان گرامی و ما رهرو راهشان باشیم انشالله و فردای قیام شرمنده ایشان نشویم.
 
انتهای خبر/1031ج


کد مطلب: 58751

آدرس مطلب :
https://www.jahanbinnews.ir/news/58751/خاطره-ای-شهیدان-رضا-قراخانی-الیاس-احمدی

جهان بین
  https://www.jahanbinnews.ir