به گزارش «جهانبین نیوز»،شهید مصیب آخسیج دستنایی نهم فروردین 1348 در خانوادهای مذهبی در روستای دستنا از توابع شهرستان شهرکرد دیده به جهان گشود و تحت تربیت پدرومادر خود قرار گرفت. تا چهارم ابتدایی درس خواند. از تیپ 44 قمر بنیهاشم(ع) به جبهه اعزام شد. در منطقهٔ عملیاتی شلمچه در گردان مقدس امام سجاد (ع) مستقر و به جهت دلیری و شجاعتی که ایشان جهت شکار تانکهای دشمن داشتند به مسئولیت خطیر شکارچی تانک از سوی فرمانده گردان انتخاب شد. در تاریخ بیست و سوم دی 1365 پس از چند ساعت تلاش، از ناحیهٔ سر هدف اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد. جهت انجام امور درمانی به پشت جبهه منتقل میشدند که آمبولانس حامل ایشان مورد اصابت راکت هواپیمایی دشمن قرار گرفت. پیکر وی مدتها در منطقه ماند و سال 1378، پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. آنچه خواندید گزیده وصیتنامه شهید مصیب آخسیج دستنایی است که در پایگاه خبری نوید شاهد چهارمحال و بختیاری منتشر میشود.
فرازی از وصیتنامه شهید مصیب آخسیج دستنایی
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یرزَقونَ﴿سوره آل عمران ۱۶۹﴾
هرگز گمان مبر کسانی که درراه خدا کشته شدند، مردگاناند! بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
إِنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ أَولیائِهِ
بهدرستی که جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند آن را به روی مؤمنین بسیار خاص میگشاید.
حضرت علی (ع)
باسلام و صلوات بر انبیاء عظام و ائمه اطهار و سلام درود بر آخرین ذخیره الهی حضرت حجت ابن احسن مهدی (عج) موعود و نایب برحقش حضرت امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی این سکاندار کشتی هدایت که ما را از تاریکی و ظلمت بهسوی نور و روشنایی رهایی بخشید. وصیتنامهٔ خود را شروع میکنم:
با بیداری دل و آگاهی قلب بهسوی تو میآیم
خداوندا تو آگاه باش که با بیداری دل و آگاهی قلبی و احساس وظیفه شرعی و انسانی بهسوی تو آمدم تا بتوانم تمامی هستی خود را که جانم میباشد برای رضای تو تقدیم دارم. خدایا تو را شکر میکنم که به من این توفیق را عطا کردی تا از مخلصین درگاهت باشم و درس جانبازی و ایثار و شجاعت از آنان بیاموزم.
بار الها کاش چشمی گریان داشتم تا بر گناهان و جهالتها و نادانیها گریه کنم.
در آرزوی شهادت
خدایا تو میدانی که نه برای ترس از جهنمت و نه به خاطر نعمتهایت در بهشت تو را شکر میکنم بلکه به خاطر بزرگواریات، رحیمت و بخشندگیات تو را شکر میکنم و از تو میخواهم که هر چه زودتر مرا درراه پر شوقت که همان فوز عظیم شهادت میباشد، نائل گردانی تا درخت انقلاب با قطرهای از خون من و هزاران شهید چون من بارورتر و تنومندتر گردد.
و اما چند کلامی با شما مردم و دوستانم بهخصوص بستگان و برادرهایم دارم که مبادا روزی فرارسد که خون شهدا را فراموش شود و به دنیا بگروید و آخرت را فراموش کنید زیرا وابستگی دنیوی انسانها را به مرحلهٔ سقوط میکشاند. همیشه یار و نگهبان انقلاب باشید و مساجد را بهعنوان سنگر حفظ نمایید تا نفوذ بیگانگان در کشور شما قطع گردد و تقوی را پیشه خودسازید.
حلالیت و خداحافظی از خانواده
از مادرم میخواهم که مرا حلال کند و در شهادت من صابر باشد و در این مدت چند سالی که در خدمت شما بودم اگر قصوری از من سرزده مرا ببخشید و از تمامی شما حلالیت میطلبم.
محشور با خوبان
خدایا در آخر کلامم از تو میخواهم که مردان ما را به سالار شهیدان در ظلمستیزی با دشمنان اسلام و قرآن آشنا و با سالار شهیدان محشور بفرما و خواهران و مادران ما را به پهلوی شکستهٔ فاطمه زهرا (س) در حفظ حجاب و صبر در برابر مشکلات موفق و با آن حضرت محشور بفرما وجدانان ما را به علیاکبر حسین (ع) شجاعت و مردانگی و وفاداری عنایت و در آخرت مورد شفاعتشان قرار بده.
انتهای پیام/1030ج