احمدی نژاد برای مراسم تشییع هوگو چاوز به ونزئلا رفت اما قبل رفتنش با پیام تسلیتش برای دوران نبودش در ایران به اندازه کافی و وافی خوراک شانتاژ برای رسانه های منتقد خود فراهم کرد. به ونزوئلا رسید همان اول دختر چاوز (!) را در آغوش گرفت تا همچنان موتور منتقدانش سوخت لازم را برای هیاهو داشته باشد و برخی نیز او را کمونیست بخوانند. بعد هم رفت و یه چند بوسه به تابوت چاوز زد و مادر چاوز را هم در آغوش کشید تا هر که در صراط مستقیم و غیر مستقیم است، برای ترور احمدی نژاد انگیزه کافی داشته باشد. فقط یک جمله " آخر جو دادنی دکتر! و آخر بداخلاقی هستیم دوستان رسانه ای!"
به گزارش بی باک، وقتی ماجرای در آغوش کشیدن دختر چاوز از سوی رئیس جمهور، توسط رسانه ها تکذیب شد و منتقدان رسانه ای رئیس جمهور به اشتباه بزرگ خود پی بردند و آن تنها یک پسر ایرانی بود نه دختر چاوز حالا برخی خبر از فتوشاپی بودن تصویر مصافحه احمدی نژاد با مادر چاوز می دهند تا همچنان بداخلاقی و بی دقتی رسانه های کشور مدنظر قرار گیرد.
همزمان با انتشار فیلم و عکسهایی از ابراز همدردی غیرمتعارف محمود احمدینژاد با مادر چاوز که احمدینژاد صورت بر صورت مادر چاوز گذارده است، عکسی دیگر از مصافحه رئیس جمهور کشورمان در سایتهای خبری و شبکههای اجتماعی منتشر شد که به ادعای یک سایت تخصصی عکس، آن تصویر غیرواقعی و فتوشاپی است.
به گزارش بی باک اگرچه عکس مصافحهی احمدی نژاد با مادر چاوز در سایتهای خبری انگلیسی زبان از جمله تلگراف (لینک) نیز منتشر شده است، اما یک سایت تخصصی عکس با مقایسه دو تصویر اعتقاد دارد یکی از آن دو اصلی و دیگری فتوشاپی است.
قبل از اینکه به نکات مدنظر در این زمینه بپردازیم, براستی چه برنامه ای در پشت پرده این نوع اخبار نهفته است و منتشر کنندگان واقعی این تصاویر چه کسانی بوده اند و در این راستا چه هدفی را دنبال می کردند؟
یک منبع آگاه به خبرنگار بی باک گفت: تصاویر مصافحه رئیس جمهور با مادر چاوز و همچنین تصویر در آغوش گرفت دختر چاوز از سوی رئیس جمهور را برخی حامیان رئیس جمهور به رسانه های مخالف و منتقد وی ارسال کرده اند تا بعد از کشف واقعیت، به همگان اعلام کنند که منطق مخالفان رئیس جمهور و میزان صداقتشان تا چه حد است؟! البته از همان ابتدا که هیچ فیلمی از این صحنه خاص منتشر نشده بود خود گویایی شک و تردیدهای فروان بود اما بی باک بدون هیچ گونه قضاوتی تنها دلایل مطرح شده از سوی این سایت تخصصی را منتشر می کند.
الف -در عکس شماره یک احمدی نژاد با یکی از حضار که شاید از بستگان هوگو چاوز باشد همدردی میکند و در عکس شماره دو با مادر هوگو چاوز همدردی میکند.
ب –حال به خطاهای مشهود در مونتاژ و کار فتوشاپی دقت کنید:
ب/1-دست احمدی نژاد و به اصطلاح دست مادر چاوز، همان دست وی با آن مرد است. استخوانبندی، رگهای بیرون زده، چگونگی قرار گرفتن انگشتان کنار یکدیگر، فاصله انگشتها و حتی مقداری که مقدار ناخن احمدی نژاد از دست او بیرون آمده، مقداری از انگشت شصت که در داخل دست وی قرار گرفته و ... همه عین هم هست و محال است چنین اتفاقی بیافتد.
ب/2 –عکس دو عکس روی هم منطق شود، معلوم میشود که حالت سر احمدی نژاد، میزان خم شدن، با آن که مرد و زن هر دو هم قد هم نیستند و نحوهی قرار گرفتن روی صورت یکی است.
ب/3 –حتی مقدار چین و چروک صورت ناشی از تأثر و حالت لب، خم ابرو و میزان بسته شدن چشم احمدینژاد در هر دو عکس عیناً یکی است.
ب/4 –به دگمه پیراهن شخصی که پشت هر دو نفر ایستاده نگاه کنید. دقیقاً میزان فاصلهاش با کت احمدینژاد یکی است. مگر میشود در حالی که افراد در حرکت هستند و دوربین نیز در حرکت و اصلاً ممکن است هر عکس را عکاسی تهیه کرده باشند، یک نفر در دیدار با دو نفر به یک حالت و یک اندازه بایستند و نفر سوم پشت آنها نیز چنان فاصلهاش را حفظ کند که به رغم تفاوت زاویه دوربین، حتی یک میلیمتر هم فاصله دگمهی پیراهنش با کت یک نفر دیگر تغییر نکند. با پیچیدهترین برنامهریزیها پلیسی، امنیتی، تشریفاتی، عکاسی و ... نیز نمیتوان چنین شرایطی را ایجاد نمود.
ب/5 –اگر به کلاه خاتمی که در گوشه سمت چپ عکس قرار دارد و فاصله آن و ... دقت شود، معلوم میشود نه تنها احمدی نژاد باید در یک حالت فیکس ایستاده باشد و افراد بیایند در همان حالت دست در دست او قرار داده و با او همدردی کنند، بلکه سایرن نیز باید منجمد شده باشد و هیچ حرکتی در این سالن نکرده باشد. همه باید مجسمه باشند تا چنین حالتی ممکن شود.
ب/6 –عکس فتوشاپی جعلی محل برش عکس برای نزدیک نشان دادن عکس احمدینژاد با آن مرد و نیز دور نشان دادن عکس با به اصطلاح مادر چاوز به وضوح معین میگردد.
ب/7 –جاعل فتوشاپی آن قدر عجله داشته که حتی نکرده ابروی آن مرد را که در عکس زیر دماغ احمدینژاد قرار گرفته خوب پاک کند و نیز میزان فاصله لبه یقهی پیراهن نفر پشت سر را کمی تغییر دهد.
گفتنی است؛ جت الاسلام والمسلمین ˈسیدمحمد رضا میرتاج الدینی ˈ، معاون رییس جمهوری با انتقاد از شیطنت برخی از رسانه ها تصریح کرد: متأسفانه برخی مجموعه ها و سایت های خبری به دنبال حاشیه سازی و اصلی کردن مسائل فرعی هستند و تلاش دارند حاشیه ها را پررنگ تر از متن کنند.
وی با تأکید بر اینکه برخی از رسانه ها به دنبال انحراف افکار عمومی از محتویات اصلی حضور رئیس جمهور در مراسم سوگواری مراسم هوگو چاوز هستند، افزود: این در حالی است که سفر رئیس جمهور کشورمان به ونزوئلا و شرکت در مراسم تشییع پیکر هوگو چاوز آثار جهانی گسترده ای در پی دارد.
معاون رئیس جمهور که در این سفر دکتر احمدی نژاد را همراهی می کرد، گفت: حضور رئیس جمهور در این مراسم نقش و جایگاه انقلاب اسلامی را به دنیا نشان داد به ویژه آنکه جمهوری اسلامی ایران به حیات خلوت آمریکا راه پیدا کرده است.
وی در ادامه به حضور 54 کشور در مراسم تسلیت هوگو چاوز اشاره و با بیان این مطلب که 33 کشور در سطح رئیس جمهور و رئیس دولت در این مراسم حضور داشتند، تصریح کرد: دکتر احمدی نژاد به عنوان تنها نماینده جهان اسلام همه توجهات را به سمت خود معطوف کرد.
میر تاج الدینی اضافه کرد: زمانی که نام احمدی نژاد خوانده شد همه یک صدا ابراز احساسات کردند حتی در مسیری که به طرف جایگاه می رفتیم مردم شور و هیجان بی نظیری را از خود به نمایش گذاشتند و همگی اینها گویای نفوذ ملت ایران است در نزد ملت ونزوئلا است.
وی با تأ کید بر اینکه ما باید این موفقیت ها را ارج بگذاریم نه آنکه با حاشیه سازی، پیروزی های به دست آمده را تحت شعاع قرار دهیم.
وی به تاثیر گذاری انقلاب اسلامی در محدوده تحت استعمار آمریکا در آمریکای لاتین طی در چند سال گذشته اشاره کرد و افزود: قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران با حاشیه سازی نباید مورد خدشه قرار بگیرد.
وی همچنین افزود: مصوبه کنگره مبنی بر جلوگیری از نفوذ ایران در آمریکای لاتین نشان داد که موقعیت و برتری آمریکا در این منطقه رو به زوال است، لذا ما باید این دستاورد برزگ را با تمام تلاش حفظ کنیم.
دیدار رئیس جمهور ایران اسلامی با رئیس جمهور بولیوی و اکوادور و سایر روسای کشورها در راستای گسترش روابط ایران و سایر کشورها بسیار با اهمیت است،لذا نباید این دستاوردها در حاشیه شیطنت های رسانه ها نادیده گرفته شود.
وی در ادامه گفت وگوی خود با خبرنگار سیاسی شبکه ایران به شرح اتفاقات تسلیت رئیس جمهور به مادر و دختران هوگو چاوز اشاره کرد و بیان داشت: تمامی روسای جمهور به مادر چاوز تسلیت گفتند، اما مادر پیر چاوز وقتی احمدی نژاد را دید بسیار متاثر شد و بارها گفت: پسرم شما را خیلی دوست داشت و چند بار تاکید کرد شما همانند پسرم هستید.
معاون رئیس جمهور خاطر نشان کرد: احمدی نژاد به مادر چاوز تسلیت گفت اما عکس منتشر شده در سایت ها، مصافحه و معانقه (اینکه مادر چاوز سر خود را بر دوش احمدی نژاد گذاشته باشد) را تکذیب می کنم.
از آنجایی که بنده و دکتر صالحی شاهد ماجرا بودیم، هنگامیکه مادر چاوز احمدی نژاد را دید به گریه افتاد و رئیس جمهور طبق معمول دست های خود را در مقابل هم فشرد و به عرض تسلیت به مادر چاوز پرداخت، اما به دلیل اینکه حال مادر چاوز دگرگون شده بود، با ابراز تأثر شدید ناگهان دستان خود را بر دست رئیس جمهور گذاشت اما احمدی نژاد دستهایش را میکشید، در عین حال بنده عکس های شیطنت آمیز منتشر شده در سایت ها را تکذیب می کنم. البته بنده احتمال شیطنت رسانه ها را می دادم.
معاون رئیس جمهور با تکذیب عکس منتشر شده احمدی نژاد با دختر چاوز گفت: دکتر احمدی نژاد با گفتن تسلیت از کنار خانواده چاوز و دختران و داماد چاوز گذشت و تنها در مقابل مادر چاوز برای احترام ایستاد و عکس مورد ادعا مربوط به این ملاقات نیست.
البته اینکه این تصاویر واقعی باشد و یا نباشد باید توسط کارشناسان بررسی شود و بی باک در این زمینه هیچ اظهار نظری نمی کند اما براستی نباید هیچ تفاوتی قائل شد بین موقعیتی که خاتمی دستش را برای مصافحه با دختران جوان دراز می کند و احمدی نژادی که دستش را می بندد و پیرزنی داغ دیده از روی احساسات دستهای بسته وی را می گیرد؟!
استاد دانشگاه باقرالعلوم عليه السلام در يادداشتي به ماجراي "عکس منتشر شده از احمدی نژاد و مادر چاوز" پرداخته و با اشاره به مواضعي كه درباره آن اتخاذ شده است، آن مواضع را مورد نقد و تحليل قرار داده است.
حجت الاسلام و المسلمين دكتر حسين سوزنچي در اين يادداشت که در سایت شخصی وی منتش شده است، به نقد مطلب حجت الاسلام زائري در پايگاه اطلاع رساني الف پرداخته است كه در آن رفتار احمدينژاد را به دست دادن خاتمي به زنان تشبيه كرده و آورده است: " «راستی برادران و خواهران ارزشگرا و آرمانخواهی که به خاطر سر سوزنی احتمال خطا و اشتباه در دوره سازندگی و اصلاحات کشور را به هم میریختند به کدام پستو خزیدهاند؟»
اين استاد سابق دانشگاه امام صادق عليه السلام در نقد خود با فرض صحت اين عكس، به تفاوتهاي اين رفتار احمدينژاد و خاتمي اشاره كرده و در ادامه به اشكالات پرداختن به اين موضوع پرداخته است.
متن كامل اين يادداشت در ادامه آمده است:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (سوره مائده، آیه۸)
ای کسانی که ایمان آوردهاید در زمره کسانی باشید که برای خدا قیام میکنند و به قسط و عدل شهادت میدهند؛ و بدیهای گروهی موجب نشود که شما (در قضاوتتان در مورد آنها) از مسیر عدالت خارج شوید؛ عدالت پیشه کنید که به تقوا نزدیکتر است؛ و از خدا بترسید که خداوند به آنچه انجام میدهید کاملا آگاه است.
کسانی که آخرینیادداشت سیاسیمرا دیدهاند، از شدت دلخوری حقیر از کار خلاف شرع و اخلاق و قانونی که چندی پیش آقای احمدینژاد مرتکب شد، آگاهند. امروز با عکسی از ایشان مواجه شدم که حدس زدم بلافاصله خبرساز میشود و بعدیادداشتی از برادر عزیزمان آقای زائری در سایت الفمشاهده کردم که بر ناراحتیام افزود. لذا تذکر چند مطلب را ضروری دیدم:
آیا عکس مذکور واقعی است؟
آقای میرتاج الدینی، که همراه رئیس جمهور بوده، همین امشب صحت آن راتکذیب کردو در هیچ یک از فیلمهایی که از مراسم مذکور گرفته شده، و کثیری از آنها در فضای مجازی موجود است، من تاکنون این صحنه را نیافتم. البته سایت الف، منبع عکس را خبرگزاری رویترزمعرفی کرده است؛ حداقل باید گفت: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ(سوره حجرات، آیه ۶)» ای مومنان، اگر فاسقی برای شما خبر مهمی آورد بررسی کنید که مبادا ندانسته گروهی را به چیزی متهم کنید و فردایش پشیمان شوید.
اکنون فرض میکنم که افراد بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که این عکس درست است؛پرداختن به این عکس در فضای کنونی چه فایدهای دارد؟
یادآوری میکنم که نمیخواهم از آقای احمدی نژاد دفاع کنم، بلکه میخواهم درباره موج بیهودهای که احتمالا بر سر این عکس در کشور بپا شود، هشدارهایی بدهم.
مطلبم را از یادداشت آقای زائری شروع میکنم، چرا که به نظر می رسد سخن ایشان، یکی از تحلیلهایی است که بسیار رواج خواهد یافت و هرکس این عکس را ببیند ابتدا این تحلیل را ارائه میکند. ایشان در لفافه، این عکس را به عنوان یک سند قطعی بر انحراف آقای احمدینژاد قلمداد کرده و آن را با فیلمی مقایسه کردهاند که چند سال قبل در مورد دست دادن آقای خاتمی با یک زن پخش شد و مورد انکار ایشان قرار گرفت؛ و بعد گفتهاند: «راستی برادران و خواهران ارزشگرا و آرمانخواهی که به خاطر سر سوزنی احتمال خطا و اشتباه در دوره سازندگی و اصلاحات کشور را به هم می ریختند به کدام پستو خزیدهاند؟»
الف) در مورد این مقایسه چند مطلب را باید توجه کرد:
۱) دفتر آقای خاتمی، نه بلافاصله، بلکه بعد از گذشت چند هفته، آن فیلم را تکذیب کرد. البته بعد از اینکه تکذیب کرد، باید حمل بر صحت میشد و اگر کسی بعدش بر آن اصرار میکرد، اقدامش قابل دفاع نبود. اما در اینجا همان روزی که عکس پخش شد، تکذیب شد. پس به لحاظ سندیت، فعلا هر دو واقعه تکذیب شدهاند و بعد از تکذیب، این گونه جنجالها روا نیست. اما میخواهم بر فرض اینکه هر دو واقعه رخ داده باشد، ببینم کدام ارزش پرداختن داشت و کدام ندارد؟
۲) آقای خاتمی، مثل بنده و آقای زائری، ملبس به لباس روحانیت است، و همه می دانند عمل صاحبان این لباس زیر ذرهبین مردم است تا غیر آنها. اگر یک غیرروحانی خطایی کند، فقط برای خودش بد است؛ اما اگر من روحانی خطایی کنم، مردم به حساب دین میگذارند و چهبسا اقدام مرا مجوزی برای تخلف خود قرار دهند؛ لذا حساسیتش بیشتر بود.
۳) آقای خاتمی در آن وضعیت، در شرایط عادی بود، و مخاطبش یک خانم جوان با لباس زننده، و براحتی میتوانست دست ندهد. برای بنده چنین موقعیتی پیش آمده: چند سال قبل در اجلاس یونسکو در هند، خانمی که نماینده کُره بود، بعد از سخنرانی به سمت من آمد و دستش را دراز کرد. من با احترام به وی یک «excuse me» گفتم. بلافاصله دستش را عقب کشید و عذرخواهی کرد که: «نمیدانستم در فرهنگ شما این کار خوب نیست!» و با هم صحبت کردیم و اصلا ناراحت نشد، یعنی مخاطب خارجی این را در مورد من که یک فرد عادی هستم میفهمد، آیا در مورد آقای خاتمی نمیفهمد و آقای خاتمی نمیتوانست دست ندهد؟!
اما آیا وضع آقای احمدینژاد همین طور بود؟ ایشان در یک مجلس ختم رسمی خارجی حضور دارد. کسی که مقابلش ایستاده مادری است با فرهنگی متفاوت، که گریان و فوقالعاده متاثر است. (چاوز ۵۸ سال داشت سن مادرش را خودتان تخمین بزنید.) اگر تصویر واقعی هم باشد، در همان تصویر دستهای احمدی نژاد بسته است و دست مادر چاوز در طرفین انگشتان اوست. اینها نشان میدهد که آقای احمدینژاد هنگامی که مادر چاوز دستش را به سمتش آورده، برای دست ندادن، دستهای خود را بسته (که در موارد مشابه این برخورد را از ایشان دیدهایم) اما مادر چاوز که تحت تاثیر احساسات بوده و احمدینژاد را به جای پسر خود میدیده (به فیلم مراسم توجه کنید: دست زدن ممتد فقط برای احمدینژاد است و او تنها رئیس جمهوری بود که تابوت چاوز را بوسید) دست او را گرفته و سرش را به سمت سر وی انداخته است. از وقتی که این صحنه را دیدم با خود میگفتم اگر ما بودم چه میکردیم؟ وضعیت را درست تصور کنید: (۱) مادر عزاداری حدودا ۸۰ ساله، (۲) روابط صمیمی احمدینژاد و چاوز برای مادر چاوز، که وی را به یاد پسرش میاندازد، (۳) یک مجلس رسمی که در عرفشان اینکه افراد، شخص عزادار را در آغوش بگیرند کاملا عادی است، (۴) احمدینژاد اصلا به خاطر احترام گذاشتن به چاوز رفته و بیاعتنایی او به مادر چاوز در آنجا چگونه فهمیده میشود؟
با همه این حرفهانمیخواهم بگویم کار احمدینژاد درست بود، بلکه میخواهم نشان دهم که تصمیمگیری در این موقعیت چقدر سخت و متفاوت است.
۴) مشکل ما با آقای خاتمی با مشکلی که با احمدی نژاد داریم متفاوت است. مشکل آقای خاتمی این بود که به بهانه آزادی، در مسیر عقب راندن دین از صحنه رفتارها و تصمیمگیریهای اجتماعی گام برمیداشت (و برمیدارد) و آن فیلم هم در همین راستا فهمیده میشد ولذا باید با آن برخورد میشد تا عادی سازی نشود؛ به همین دلیل هم بود که تکذیبیه دفتر ایشان آن اندازه طول کشید و اگر آن هشدارها و اعتراضها نبود، معلوم نبود تکذیبیهای بدهند؛ اما مشکل آقای احمدینژاد این نیست که بخواهد دین را از عرصه تصمیمگیریهای اجتماعی کنار بگذارد، بلکه مشکل اصلیاش این است که با بهرهگیری از ادبیات امام زمانی، به سمتی میرود که گویی میخواهد دین منهای روحانیت و شیعه بدون ولایت فقیه را ترویج کند؛ و با این مشکل او باید جنگید و به وی اجازه نداد که جرات کند صریحا با اساس ولایت فقیه و روحانیت درافتد.
ب) پرداختن به این موضوع و محکوم کردن آن در شرایط فعلی چه سودی دارد؟ اگر رفتارش رفتاری بود که مثل رفتار خاتمی تفسیر میشد، قطعا باید محکوم میشد؛ اما همه میدانیم که هرکس (دوست یا دشمن) اگر با خود خلوت کند، این رفتار وی را (به فرض واقعی بودن عکس) با توجه به شرایطی که این رفتار در آن بروز کرده، به حساب عادیسازی دست دادن با نامحرم نمیگذارد. پس فایده محکوم کردن آن چیست؟
فایده معلوم آن، تقویت فضای علیه احمدینژاد در میان متدینان است.آیا ما، هرچقدر هم از احمدینژاد ناراحت باشیم، به این کار مجازیم؟آیه اول بحث را دوباره یادآوری میکنم. بدیهای یک نفر نباید ما را بدان سو بکشاند که در مورد او از حق و عدل خارج شویم. ما در مقابل هر جریان انحرافیای که بخواهد نظام را به بیراهه ببرد، میایستیم، اما در این ایستادنمان، از هر وسیلهای استفاده نمیکنیم. ما شیعهی آن امامی هستیم که در منطق او هدف وسیله را توجیه نمیکرد. اگر از احمدینژاد دلخوریم، که هستیم، نباید جایی که مطمئن نیستیم که انحرافی رخ داده، فقط به خاطر دشمنی با او از کاه کوه بسازیم.
اما خوب است تذکر دهم که حمله به احمدینژاد به بهانه مذکور، برای دو گروه دیگر هم فایده دارد که چهبسا از چشم بسیاری، مخفی بماند:
۱) کسانی درصددند که از این آب گلآلود ماهی بگیرند. همه میدانیم که بسیاری از ما و یگر کسانی که به احمدینژاد رای دادیم، دغدغه دین و ارزشهای دینی داشتیم. بحث از اینکه آیا وسوسه قدرت احمدینژاد را هم از ما گرفته یا نه، بماند برای وقتی دیگر؛ اما خیلیها درصددند به متدینان القا کنند که: «ببینید اشتباه میکردید؛ ببینید که اگر به خاطر دینداریتان به کسی رای دهید بعدا پیشمان میشوید؛ و …» ما نباید به گلآلود کردن این آب کمک کنیم.
۲) کسانی که از وقوع نزاع و بههم خوردن آرامش در کشور خرسند میشوند؛ کسانی که هرگونه درگیری بین متدینان و رواج بازار تهمت و شایعه علیه مسئولان نظام و … را به نفع خود میبینند. این طرف عدهای به تعصب متهم میشوند و آن طرف عدهای به لاابالیگری، و معلوم است که سود این دعوا به جیب چه کسانی میرود!
خلاصه کلام، از منظر دینی، دامن زدن به این موضوع، موجه نیست، چراکه طبق آیهای که ابتدای بحثم نوشتم، خلاف تقواست؛ در نتیجه، کسانی که به آن دامن خواهند زد، اگر مشخصا جزء دو دسته فوق نباشند، ساده لوحانی خواهند بود که در زمین دشمن بازی میکنند. والسلام