به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «
جهانبین نیوز»، شهید رضا طاهری سرتشنیزی فرزند حسن هشتم خرداد 1349 در روستای سرتشنیز از توابع شهرستان کیار به دنیا آمد. دانش‌آموز کلاس سوم دبیرستان بود که از سوی بسیج در جبهه حضور یافت.
بیست و سوم اسفند 1366 با سمت فرمانده گروهان به شهادت رسید که در زیر وصیت‌نامه او را می‌خوانید:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الدنیا بالاخره و من یقاتل فی سبیل الله فی قتل او یغلب فسوف نوتیه اجراً عظیماً.
مؤمنان درراه خدا با آنان که حیات مادی دنیا را بر آخرت برگزیدند جهاد کنند و هر کس در جهاد درراه خدا کشته می‌شود یا فاتح گردیده زود باشد که او را در بهشت ابدی اجری عظیم است.(قرآن کریم سوره نساء آیه 74)
به نام حق به نام خداوند تبارک‌وتعالی و باسلام و درود بر پیغمبران از حضرت آدم تا آخرینشان محمد مصطفی (ص) و سلام بر امامان معصوم مخصوصاً بر یگانه منجی عالم بشریت مهدی موعود (عج) و نایب برحقش خمینی بت‌شکن که واقعاً فرشته‌ای است بر سر این امت مسلمان و حزب‌الله و باسلام بر شهدای به خون خفته اسلام مخصوصاً سردارشان حسین بن علی (ع).
به‌درستی که خدا یکی است و غیر از او خدایی نیست. به‌درستی که محمد فرستاده خداست. اکنون چند کلامی با امام عزیز: خمینی‌ای روح خدا، ای پرورش‌یافته مکتب حسین (ع) و ای زاده زهرا (س) ای رسالت طریق شریعت وای ناخدای کشتی انقلاب اسلامی، ای در هم کوبنده دشمنان اسلام، تو نوری از سلاله مطهر سیدالشهدا (ع) هستند. تو نایب مهدی نور عینی، اماما در رگ‌هایم اشک‌های گرم تو جاری است. اماما، با سکوتت می‌میرم و با خروشت احیاء می‌شوم.
اماما، هرگاه پلک‌هایت را دبر هم می‌گذاری قلب من از بیم می‌ایستد، آنگاه‌که چشم‌هایت را بر من می‌گشایی قلب من نیز می‌لرزد. اماما من هر چه که هستم جزئی از توام، پس می‌گویم: روح منی خمینی ، سلام بر همه رزمندگان که به عشق مولایشان حسین بن علی (ع) رو به جبهه نهادند و از دین و میهنشان دفاع کردند. مجدداً سلام بر شهیدانی که به عشق آقایشان حسین عاشقانه جان دادند لیاقتی را خدا نصیب ما نیز کرد تا بتوانیم به جبهه بیاییم و در کنار دیگر برادران از اسلاممان دفاع کنیم و این راه حسین را زنده نگه‌داریم و از هیچ‌چیزی بیم و هراس نداریم و همواره از خدا کمک می‌خواهیم تا خدا دستمان را بگیرد.
نکته‌ای با امت حزب‌الله: ای امت حزب‌الله و شهیدپرور بنده کوچک‌تر از آنم که بخواهم به شما توصیه‌ای بکنم ولی این را از من پذیرا باش که خداوند یکتاست و جز او خدایی نیست و در همه‌جا با شماست و بر کارهای خوب و بد شما نظارت دارد. پس شماها سعی کنید خدا را از یاد مبرید چون شما از خدایید و به‌سوی او بازمی‌گردید. خدا انسان را می‌میراند وزنده می‌کند و نظارت دارد بر دنیا و آخرت. پس باید به این سؤال‌ها بیشتر فکر کنیم که از کجا آمده؟ و به کجا می‌رویم؟ بهر چه آمده و بهر چه می‌رویم؟ اگر به پاسخ این سؤالات برسیم همین برایمان کافی است.
آری همه باید از این دنیا به‌سوی آخرت مسافرت کنیم و در آنجا خدا ملائکه را می‌فرستد برای سنجیدن اعمال ما و وقتی‌که اعمال را بسنجیدند، افرادی که گناهان زیادی کرده‌اند به جهنم می‌روند و افراد خوب به‌سوی بهشت برین می‌روند و هم‌نشین امامان و پیامبران می‌شوند. پس ای امت حزب‌الله و شهیدپرور سعی کنید که قدم خلافی برندارید که از دین خدا و اسلام غافل شود که مورد عذاب خدا قرار می‌گیرید:
توصیه‌ای به خانواده شهدا: ای خانواده‌ای که داغدارید و علی‌اکبرهایتان و علی‌اصغرهایتان را فدای اسلام کرده‌اید صبر را پیشه سازید که خداوند با شماست و دست شمارا خواهد گرفت.
توصیه به خانواده‌های مفقودالاثر و معلولین: شما نیز صبر داشته باشید و استوار باشید و از امام حسین بخواهید که یاری‌تان کند.
و اما پدر و مادرم: نزد شما شرمنده‌ام که بخواهم سخنی بگویم شما زحمت‌ها برای من کشیدید و چه بی‌خوابی‌هایی که برایم کشیدید و من را تا این حد پرورش دادید و تربیت کردید خیلی تشکر می‌کنم که از شما که کودکی مرا خوب تربیت کردید و با دین اسلام آشنا نمودید.
شما مرا بزرگ کردید تا در آینده عصای دستتان باشم و دستتان را بگیرم ولی جبهه نیروی رزمی احتیاج داشت و امام عزیز فرمودند که هر کس توان رزمی دارد به جبهه برود. من نیز توانستم برای چندین بار عازم جبهه شوم و از اسلام دفاع کنم ای پدرومادر عزیزم اگر من در این راه شهید شدم برای من گریه و زاری نکنید ناراحت نباشید چون فرزندتان درراه خدا و درراه اباعبدالله الحسین (ع) شهید شده است و تنها دعاگوی امام عزیز باشید و صبر داشته باشید و مرا حلال کنید و ببخشید.
دوستانم را از یاد نمی‌برم و به‌عنوان برادر کوچک‌تر توصیه‌ای به آن‌ها نیز می‌کنم: ای دوستانی که از برادر نیز برایم عزیزتر بودید از شما می‌خواهم که راه شهیدان را ادامه دهید و سلاحشان را بردارید و نیز هرگونه ظلم و ستمی که امام عزیز صلاح بدانند بستیزید؛ و امام عزیز را از یاد نبرید و دروستان را نیز بخوانید؛ و با دشمنان داخلی کشور که می‌خواهند به این انقلاب اسلامی ضربه بزنند مبارزه کنید و ریشه آنان را برکنید.
در اینجا از برادرانم نیز می‌خواهم که اگر من شهید شدم اسلحه‌ام را بردارند و همواره ادامه‌دهنده راه شهدا باشند و نگذارند دشمنان اسلام شادی کنند و دروسشان را نیز بخوانند.
و از خواهران می‌خواهم که حجاب خود را حفظ کنند و زینب گونه باشند و همچنین از تمامی خواهران دینی می‌خواهم که حجابشان را حفظ کنند و باحجاب خود مشت محکمی بر دهان دشمنان و ابرقدرت‌ها بزنند.
و در پایان از کسانی که من به آن‌ها بد کرده‌ام و خدای‌ناکرده موجب ناراحتی آنان شده‌ام حلالیت می‌طلبم و می‌خواهم که مرا ببخشند و حلال کنند. از همه شما التماس دعا دارم.
امام را فراموش نکنید.
عمری به اسارت تو بودم ای مرگ ترسان ز اسارت تو بودم ای مرگ
اکنون تو خوش‌آمدی صفا آوردی مشتاق زیارت تو بودم ای مرگ
خدایا؛ تا انقلاب مهدی خمینی را نگه‌دار، خدایا تو را به جان زهرا رزمندگان اسلام را پیروزشان بگردان.
برادر کوچک شما رضا طاهری 22/10/66
انتهای پیام/1030ج
دریافت صفحه با کد QR