به گزارش جهانبین نیوز؛ شهید اسماعیل فضلاللهی جونقانی بیستم اردیبهشت ۱۳۴۴ در شهر جونقان به دنیا آمد. پدرش بختیار مغازهدار بود. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. دوم مرداد ۱۳۶۵، با سمت تکتیرانداز در قلاویزانِ مهران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به دست، پا و سینه شهید شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش قرار دارد.
وصیت نامه ارتشی شهید اسماعیل فضل اللهی
فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا
وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا ۚ
به حرف کفار گوش نده و تسلیم پیشنهادهایشان مشو در مقابلشان بایست و با سلاح قرآن به جهاد با آنها برخیز و مطمئن باش که فاتح خواهی بود و کسانی که در راه ما با خلوص نیت کوشش کنند ما راه خود ر ا بر روی آنها باز میکنیم. (قرآن کریم)
با درود و سلام بر همه پیروان راه عدل الهی و با درود و سلام بر همه شهیدان کربلای خونین حسینی و شهیدان انقلاب اسلامی ایران و با آرزوی پیروزی هر چه زودتر رزمندگان اسلام.
پس از اینکه وصیتی داشته باشم برای پدر و مادر عزیز و مهربانم امید من این بود که با آرزوی پیروزی اسلام و حق علیه باطل باشد، ولی اگر به امید خدا من زنده بمانم و آن آرزویی را که میخواهم ببینم و به دستم رسد باید همه تا آخرین قطره خون خود بتوانیم با بعثیون و جهانخواران و جنایت کاران اسلام بجنگیم.
باری پدر و مادر داغدیده من با رشادت و پیروزی رزمندگان اسلام و این کشور و وطنمان این را تا آخرین قطره خونی که در رگ بدنم بود با جنایت کاران بجنگیم تا نتوانند پا به این وطن اسلامی بگذارند. ولی من آرزویی دارم، باید یکی از برادرانم اسلحه به دست گیرد و با قلبی پاک و روحی سرشار بتواند با بعثیون و کفر جهانی نبرد کند تا آن آرزویی که من در قلبم هست برآورده شود.
پدر و مادر داغدیده، امید من این است که شما هیچگونه ناراحتی برای من نداشته باشید، چون من امانتی بودم برای شما و آن امانت را که خداوند به شما داده بود و زحمت و زجر کشیدید تا به این حد رساندید خداوند شما را پاداش خواهد داد و به گفته خداوند امانتی را که به شما میسپارم باید آن امانت را نگه داشت تا خودم بتوانم در هر لحظه و در هر موقع آن امانت را پس بگیرم.
پدر و مادر عزیز، مهربان و داغدیده ام امیدوارم که در هر مواقع با شما بدرفتاری و بدی به حال شما کرده ام، به بزرگی خودتان و به خداوندی خدا ببخشید، اگر نبخشید خداوند مرا نمیآمرزد و مرا به جهنم میسپارد و من خیلی خوشبختم که مرا به این حد رساندید و با قلبی پاک مرا به سوی جبهه نبرد حق علیه باطل فرستادید.
آن آرزویی که دارم [این است که] ادامهدهنده راه شهیدان باشید تا این جنایت کاران را از مملکت خود دور کنید و بتوانید با قلبی پاک و با موفقیت زندگی خوشی داشته باشید، دیگر وصیتی برای شما ندارم و شما را به خداوند بزرگ و متعال میسپارم.
والسلام
من الله التوفیق
اسماعیل فضل الهی
انتهای پیام/1030ج