به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «
جهانبین نیوز»، شهید غلامعلی مولوی فرزند قربانعلی دوم اردیبهشت 1348 در روستای وردنجان از توابع شهرستان بن به دنیا آمد. تا کلاس دوم راهنمایی درس خواند و بهعنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و دوم دی 1365 در منطقه شلمچه به شهادت رسید. غلامعلی بیست روز قبل از شهادت خود این وصیتنامه را به رشته تحریر درآورده است:
بسمالله الرحمن الرحیم
«ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه ...»
بهدرستی که خداوند میخرد از مؤمنین اموالشان و جانهایشان را و در مقابل به آنها بهشت را هدیه میدهد. (توبه، 112)
حمد و سپاس بیکران خدای جهانیان را که به ما توفیق بندگی عنایت فرمود و به ما آگاهی و قدرت و فهم و شعور عنایت فرمود تا بتوانیم خوب را از بد تشخیص دهیم و در صراط مستقیم حرکت کنیم. سپاس معبودی را که آمرزنده و مهربان است و حمد و سپاس او را که به ما توفیق داد تا در میان بندگان خوب و مخلصش باشیم در میان این مجاهدان راه حق و این ایثارگران و مقربان درگاهش و دوستان حقیقی و ستایش پروردگار عزیز را که بر ما منت نهاد و رهبری بزرگ و امامی بتشکن و آزادمردی از خاندان پیامبر و از فرزندان پاک فاطمه زهرا (س) به ما عطا فرمود و ما را از پرتگاه سقوط در فساد به قلههای رفیع پیروزی بر دشمن درون و برون هدایت کرد.
با درود و سلام فراوان به انبیاء بزرگ خداوند از حضرت آدم تا حضرت خاتمالنبیین محمد مصطفی (ص) و با عرض سلاموصلوات بر ائمه اطهار (ع) از امیرالمؤمنین علی (ع) تا حضرت صاحبالزمان (عج) و باسلام به امام امت روحالله بزرگ این اسطوره مقاومت و تقوا و این تضمینکننده خط سرخ شهادت و باسلام به ارواح طیبه شهدای اسلام بهخصوص شهدای عزیز انقلاب اسلامی و باسلام فراوان بهتمامی خدمتگزاران به اسلام و بازوان توانایی امام امت بهخصوص آیتاللهالعظمی منتظری قائممقام رهبری انقلاب اسلامی و باسلام به خانوادههای معظم شهدا، اسراء و مفقودین این ستونهای استوار انقلاب اسلامی و باسلام و درود فراوان به شما امت مسلمان و قهرمان در این زمان که آماده هستیم تا انشاء الله با یاری خداوند بزرگ بر کفار ازخدابیخبر یورش ببریم و ضربه نهایی را بر پیکر نیمهجان کفر جهانی وارد آوریم. لازم میدانم چند کلمه حرف دلم را بهعنوان وصیت به روی کاغذ بیاورم شکر خدای را که به این بنده ضعیف و حقیر خود قدرت نوشتن عنایت کرد و ما را در نهضت بیپایان خودش غوطهور کرد و از ظلمات و گمراهیها بهسوی نور هدایت کرد خدایا تو را شکر میگوییم که ما را در این مملکت و در این سرزمین قراردادی و نعمت انقلاب اسلامی و رهبری انقلاب را به ما عنایت فرمودی ای مردم نمیدانم چه بگویم و از کجا شروع کنم و چه بنویسم و این قلم از بزرگی و شکوه شما خجالت میکشد که بر روی کاغذ حرکت کند. چون شما بهحق شیعیان امیرالمؤمنین هستید و پیروان حسینابنعلی (ع) و شما امتی هستید که استکبار جهانی از شکوه و ایثار مقاومت شما به تنگ آمده. ای مردم مواظب باشید در خط اسلام عزیز حرکت کنید و مواظب باشید که شیاطین در کمیناند و اسلام درخطر همانطور که تاکنون با مال و جان خود درراه خدا بودهاید از این به بعد هم درراه اسلام عزیز گام بردارید و به خدا اتکا داشته باشید که او شمارا یاری میکند.
و اما شما پدر عزیزم
سلام گرم مرا از این سرزمین، سرزمین ایثار و مقاومت پذیرا باش و من نمیدانم درباره تو چه بنویسم. فقط همین را میگویم که شما برای من پدر بسپار خوبی بودی واقعاً از قرآن کریم درس میگرفتی و چه خوب ما را تربیت کردی انشاءالله خداوند به شما پدر عزیزم صبر و اجر در دنیا و در آخرت عنایت فرماید و من برای شما دعا میکنم که انشاءالله در روز قیامت روسفید با پیامبر بزرگ اسلام محشور شوید و از شما میخواهم که مرا ببخشید و من آنطور که باید بودم برای شما و مادر و خواهران و برادرانم نبودم و امیدوارم شما به بزرگواری خودتان مرا ببخشید و عفو نمایید و برایم دعا کنید که خداوند مرا ببخشد و با صالحین محشور کند و شما مادر عزیزم سلام فرزند حقیرت را بپذیر سلامی که از راه دور ولی قلبی نزدیک سرچشمه میگیرد مادر جان تو چه خوب مادری بودی و چه زیبا ما را تربیت کردی و تو چون از فاطمه زهرا (س) و زینب کبری (س) درس گرفتهای و تو باید حضرت زینب (س) را در همه امور سرمشق خودت قرار دهی و در برابر مشکلات و مصائب صبر کنی که خداوند صابران را دوست میدارد.
مادر عزیزم تو خود میدانی که اسلام عزیز به کمک نیاز دارد و اگر من و دیگر برادران مسلمان به یاری دینمان برنخیزیم همهچیز ما درخطر است. انقلاب ما نیاز به خون دارد اگر من و دیگر برادران خون خود را درراه انقلاب هدیه ندهیم، پس چه کسی از انقلابمان پاسداری میکند مادر عزیزم این را به شما و به تمام خواهران و برادران میگویم که به فکر خواستن از انقلاب نباشید ببینید انقلاب از شما چه میخواهد این انقلاب ما هنوز نیاز به خون دارد خونهای پاکی باید بهپای این درخت استوار ریخته شود تا استوارتر بماند مادر عزیزم تو به گردن من حق زیادی داری و زحمات فراوانی برای ما کشیدی چه زجرها که برای بزرگ کردن ما کشیدی و به خاطر خدا صبر کردی و حالا هم خداوند بزرگ یک امتحان دیگر میخواهد شمارا بکند و امانتی را که به شما داده بود از شما بگیرد و بهپیش خودش ببرد البته این جدایی همیشگی نیست و ما انشاءالله در آن دنیا همدیگر را ملاقات خواهیم کرد و امیدواریم به خداوند بزرگ که ما را نزد ائمه اطهار روسفید قرار دهد.
مادر مهربانم تو را به عظمت و مرتبه فاطمه زهرا (س) قسمت میدهم که مرا حلال کنی و برای آمرزش من دعا کنی تا انشاءالله خداوند هم مرا ببخشد شما ای خواهران عزیز و مهربانم از اینکه برادر شما و یا جوانان ما یکییکی از این سرا کوچ میکنند و بهسوی حق میروند ناراحت و نگران نباشید.
قدری به دنیا و آنچه در دنیاست فکر کنید همهچیز دنیا ناپایدار است و زودگذر.
دنیا خیلی بیوفاست و به هیچکسی وفا نمیکند. همه ما دیر یا زود باید بار سفر ببندیم و از این دنیا بهسوی وعدهگاه حقیقی سفر کنیم پس چهبهتر که با شهادت و یا مرگی که آرزوی دیرینه ما بوده است بهسوی دوست برویم.
خواهران در این دنیا به هیچچیز دل نبندید دل را از همهچیز این دنیا جدا کنید و سرای آخرت را آباد کنید که منزل اصلی و سرای ابدی ما آنجاست خواهران عزیزم مرا به بزرگواری خودتان ببخشید و حلالم کنید. هر بدی که به شما کردهام شمارا به خدا مرا ببخشید تا انشاءالله خدا هم ما را ببخشد و از سر تقصیرات ما درگذرد و شما برادران عزیزم شما امیدهای آینده انقلاب و اسلام عزیز هستید مبادا راه را خدایناکرده کج بروید مبادا گناه بکنید که خداوند از شما راضی نخواهد بود درستان را خوب بخوانید و سنگر مدرسه را رها نکنید و همیشه و در همه حال به یاد خدا باشید و به او اتکا بکنید و صبر و استقامت را پیشه خودسازید. انشاءالله رستگار شوید ای اقوام، همشهریان و دوستان و برادران این حقیر از شما خواهش میکنم هر بدی و هر اشتباهی که از من سرزده است و موجب رنجش و آزار شما شده است به بزرگواری و خوبی خودتان ببخشید و حلال کنید که من طاقت عذاب خداوند را ندارم.
به امید پیروزی لشگر اسلام بر کفر
عمری به اسارت تو بودم ای مرگ ترسان زا شارت تو بودم ای مرگ
اکنون تو خوشآمدی صفا آوردی مشتاق زیارت تو بودم ای مرگ
غلامعلی مولوی وردنجانی فرزند قربانعلی مولوی
مورخه 1365/10/1
انتهای پیام/1030ج