به گزارش جهانبین نیوز، محمد رضا عسگری ارمندی کارشناس سیاسی در یادداشتی نوشت: تشکیل داعش، روشن شدن شعله جنگ در سوریه و عراق، تحریک عربستان به قهر دیپلماتیک با ایران و تشویق برای حمله به یمن، فراهم کردن زمینه روابط سیاسی رژیم موقت صهیونیستی با دولت های عربی منطقه، تحریم های شدید، همه جانبه و تاریخی بر علیه ایران، اغتشاش و جنگ داخلی در کشورهای محور مقاومت همگی در قالب یک سناریو به نام " انتقام تا فروپاشی " با هدف دست یافتن به " نظم نوینی" که آمریکا را در راس ساختار نظام بین الملل به هژمون تبدیل می کند که از سال ۲۰۰۰ به هر وسیله ای در صدد تثبیت آن بود و اگر چه با حمله به افغانستان و عراق از نظر سخت افزاری تا حدودی به این امر دست یافت اما در ادامه چنان در این باتلاق به دام افتاد که ظرف چند سال نه تنها هژمون جهانی را از دست داد بلکه نظام بین الملل به سمت کثرت گرایی منطقه ای پیش رفت که نتیجه آن ظهور قدرت های منطقه ای همچون ایران، عربستان، ترکیه و... بود و البته در این بین هر کدام از رقبا (به جزء ایران)، به دلیل نزدیکی به آمریکا در رویای احیای امپراتوری خود بودند در حالی که ایران به دلیل دشمنی آشکار با محور غربی، عبری، عربی درگیر بزرگترین تحریم های همه جانبه بود اما با این وجود از بین این سه کشور تنها ایران با وجود بزرگترین سناریوهای فروپاشی اما موفق شد در این بازی بزرگ پیروز شود.
عربستان به خوبی شرایط جهانی را درک کرده به خصوص پس از اینکه روسیه پس از سال های طولانی سکوت و مدارا در برابر آمریکا سنت شکنی کرده و نشان داد از جنگ حتی در بالاترین سطح آن یعنی حمله اتمی ابایی ندارد و این یعنی نظم نوین جهانی آنگونه که تئوریسین های آمریکایی پیش بینی کرده بودند پیش نرفت و حالا نه تنها آمریکا باید نگران روسیه به عنوان رقیب سنتی باشد بلکه با ظهور چین همه چیز تغییر کرده به خصوص که ائتلاف چین و روسیه و جذب قدرت های منطقه ای شرایط را برای سیاست های غرب به رهبری آمریکا سخت تر کرده، عربستان سعودی برای فرار از باتلاق یمنی که آمریکا برای آن ساخت و برای جلوگیری از تکرار اتفاقات تاریخی که برای سایر متحدین آمریکا در منطقه همانند عراق دوران صدام و افغانستان دوران اشرف غنی رخ داد به یک موازنه در سیاست خارجی خود نیاز داشت و این تعادل تنها با اتخاذ تصمیمات جدید امکان پذیر بود و در این راستا چین توانست نقش موثری در فهم این مسئله به عربستان داشته باشد که نتیجه آن برقراری روابط فی ما بین ایران و عربستان بود تا این دو بازیگر موثر منطقه ای بار دیگر بر سر یک میز، سازنده معادلات منطقه ای باشند .
باز شدن پای چین به مذاکرات دیپلماتیک ایران و عربستان یک پیام آشکار دارد و آن کمرنگ شدن نقش آمریکا در منطقه و سرآغاز افول ابرقدرتی است که به پایان خود نزدیک شده است و البته این ذات تاریخ است که روزگاری ایران و روم را در راس قدرت خود می دید، روزگاری لشکر مغول و امپراتوری چنگیز خان و امروز هم باید منتظر عبور از آمریکا و احتمالا دوران شکوه قدرت های شرقی و نظم نوین دیگری که این بار به جای نظام هژمون، نظامی متشکل از قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای را در خود جای خواهد داد.
توافق ایران و عربستان به نفع منطقه خواهد بود و البته مهر پایانی بر برنامه های رژیم موقت که قطعا در صورت نزدیکی دو کشور اجماع منطقه ای بر علیه رژیم جعلی و به دست گرفتن معادلات منطقه ای حاصل آن خواهد بود اگر چه باید دید سطح روابط دو کشور تا چه حد خواهد بود قطعا صمیمیت در روابط دو کشور تبعات سنگینی برای رژیم موقت خواهد داشت به همین دلیل از تاریخ اجرای این توافق هر گونه واکنشی از سوی صهیونیست ها قابل پیش بینی می باشد اگر چه هر حرکت نظامی می تواند محو این رژیم را به دنبال داشته باشد.
نزدیکی ایران وعربستان در حقیقت آرامش و امنیت را به منطقه هدیه خواهد داد اگر چه برنامه های رژیم موقت برای ناامن کردن منطقه ادامه خواهد داشت اما همه چیز به سیاست های دو کشور و سطح روابط دیپلماتیک باز می گردد که البته امیدواریم با درک شرایط جهانی و جنگ سرد بین روسیه و آمریکا و ظهور چین به عنوان ابرقدرتی جدید، دولتمردان دو کشور به نقاط مشترکی در سیاست خارجی دست یابند، به صراحت معتقدم برقراری روابط دیپلماتیک و نزدیکی هر چه بیشتر دو کشور زمینه ساز اتفاقات مثبتی در غرب آسیا خواهد بود و البته حفظ روابط با وجود شکست رژیم موقت در سیاست های خود و تلاش برای ایجاد شکاف مجدد قابل پیش بینی می باشد.
انتهای پیام/1020ج