در ایران با وضعیت نامطلوبی در انتخاب شهردار مواجه هستیم. مدیرانی که روابط سلطه و سرمایه را به نفع دار و دسته خود تغییر میدهند و با یکدیگر به رقابت میپردازند.
یادداشت؛
مسئله فقط شهرداری نیست!
7 بهمن 1400 ساعت 10:04
در ایران با وضعیت نامطلوبی در انتخاب شهردار مواجه هستیم. مدیرانی که روابط سلطه و سرمایه را به نفع دار و دسته خود تغییر میدهند و با یکدیگر به رقابت میپردازند.
به گزارش جهانبین نیوز ؛ در ایران با وضعیت نامطلوبی در انتخاب شهردار مواجه هستیم. مدیرانی که روابط سلطه و سرمایه را به نفع دار و دسته خود تغییر میدهند و با یکدیگر به رقابت میپردازند.
هر گروه با گفتمان خاصی در این رقابت شرکت میکنند. تاریخ ۴۰ ساله مدیریت شهری تمامی جناحهای سیاسی نشان داده است که همهی آنها بر سر اینکه مسیر توسعه شهری از سپردن تمامی وجوه زندگیِ شهری به بازار میگذرد، کاملاً همنظر و همراه هستند.
عیناً این مسیر را در طرحها و برنامههای شهری نیز داریم. به گونهای که متن طرح و برنامه، در توجیه منافع کارتلهای اقتصادی مصادره میشود و طرح و برنامه به ابژهی سیاست تبدیل میشود.
در کشور ما، این شهر نیست که ارزشهای سیاست را میسازد. این مناسبات قدرت است که معین میکند شهر چیست! به زبانی دیگر این شهروندان نیستند که الگوی قدرت هستند، بلکه این منافع کارتلها است که مشخص میشود چه تصویری از شهر ارایه شود، تصویری که جز توجیهِ کنش سیاسی این کارتلها کار ویژهای ندارد. این نظمی است که بر سر کلیت سیاست شهری کشور حاکم است. نظمی که مطالبات جامعه از آن بیرون افتاده است. مطالباتی که نیازمند اتخاذ سیاستهای اجتماعی - رفاهی است.
این مطالبات خواسته یا ناخواسته بیانی سیاسی دارد، چرا که حوادث سیاسی در فضاهای عمومی رخ میدهد، و همینطور وقتی که برای انجام ایدههای شهری نیاز به سیاست است و تحققپذیری این پروژهها بدون پشتوانۀ سیاسی غیرممکن است پس شهرسازی به سیاست ارتباط دارد.
اتفاقی نیست که هاسمن مواضع تند و تیز سیاسی داشت. در ایران هم اگر شهردار تهران اولین کسی بود که بعد از انقلاب اعدام شد این مسئله تصادفی نبوده است.
اگر مردم جنوب شهر تهران از سیاستهای نوسازی بسیار ناراحت بودند و به روایتی بعد از ساواک منفورترین ارگان حکومتی شهرداری بوده بیسبب نیست.
شهرداران با مردم در تماساند و بسیاری از احساسات آنها را تغییر و تحول میدهند و این حوزه مشترک شهرداریها و دولتها است.
شهرسازان نمیتوانند موضعگیری سیاسی نداشته باشند، بالاخره ارزشها و برنامههایشان در یک حزب بهتر از حزب دیگر عملی میشود، جالب اینجاست که معمولاً سیاستهای فضایی احزاب هم با هم متفاوت است و این هم دلیلی است بر سیاسی بودن دانش شهرسازی.
جامعۀ حرفهای شهرسازی ساکت است. شور و هیجانی در میان آنها نیست. محافظهکار شدهاند. اصولاً جامعۀ ایرانی و شبه حوزهی عمومی آن که شامل روزنامهها و شبکههای اجتماعی و . . . میشود نه در راستای تعمین منافع افراد بلکه در راستای پیروی از یک چهره کنش میکنند. اما در فضای کنش اجتماعی، مهمتر از چهرهها منافع و خواست افراد بوده است.
هرچند چهرهها بعد از ایجاد نوعی فردیت در ایران چهرههای وابسته به قومیتها نشدند. اما این چهرهها هستند که پیروانی را جمع میکنند و فضایی مانند حوزهی عمومی کارکرد اصلی خود را از دست میدهد.
ما تاریخ اشتباههای خود را به اندازه کافی ثبت نکردهایم، ای کاش تاریخ جنایاتی که در این کشور رخ داده مکتوب بود تا با دیدن آن حداقل عبرت بگیریم، ای کاش بدنهی مدیریت شهری اشتباههای خود را میپذیرفت، و آن را ثبت میکرد.
چرا یک تجربهی اشتباه را بارها و بارها امتحان میکنیم؟ به طور خاص مدیریت شهری در ایران به شدت تکرار اشتباهات گذشتهی خود را دارند.
امروزه وضعیت شهرهای ما و ناله مردم حاصل فعل دیروزمان بوده است و از طرف دیگر هم مسئله بسیار پوچ است و راه حلش آسان.
البته شاید برای ما آسان نباشد یا آسان به نظر نیاید. این درست است که انسان اساساً ناشکر و شاید در شرایط خوب هم ناراضی باشد. اما انسان فکر هم دارد مقایسه هم میکند.
آرمان سرکوب شده هم دارد! مردم ناراحتاند، قدیمیترها هم ناراحت بودند. خیلی هم مهم نیست که دقیقاً چه کسی مقصر است! مهم آن است که دقیقاً کنش ما در این وقایع چه خواهد بود؟
شاید بتوان تصور کرد آیندهای را که از حالت انفعالی درآییم و بر اساس منافعمان حرکت کنیم و شرایط را تغییر دهیم. نقد مهمترین عامل پیشرفت است.
نقد گذشته، علم را نو میکند و از تکرار اشتباهات جلوگیری میکند. درست است که در ایران نقد مطلع بسیار کمرنگ است و خوبیها و بدیهای گذشته را در هم آمیخته بررسی میکنیم، حداقلترین کار این است که از مدیران شهری مطالبه کنیم.
سپرده نشدن تمامی وجوه زندگی شهری به بازار، کالازدایی از شهر، بازتوزیع بدون تبعیض منابع فارغ از تفاوتهای طبقاتی، نژادی، جنسیتی، ایدئوژیک و قومیتی و بازپسگیری حق تصمیمگیری برای فضای زیست خودشان را مطالبه کنیم.
مدیران شهری باید باور کنند که توسعه شهری، «شهرفروشی»، «تراکمفروشی» و «سپردن فضای شهری به بخش خصوصی» نیست. مطالبات عقل سلیم جامعه از مدیران شهری باید به اینصورت شفاف و مشخص باشد.
یادداشت از نریمان شیوندی؛ مشاور عالی مدرسه سرمایه گذاری شهری ایران
انتهای پیام/1020ج
کد مطلب: 49763