به گزارش جهانبین نیوز؛ بایدها و نبایدهای شورای شهر از دیدگاه مهندس نریمان شیوندی؛ مشاور مدرسه سرمایه گذاری شهری ایران
سوال؛ شوراهای اسلامی شهرها به عنوان نماد پارلمان شهری همواره مورد توجه و بحث و مناقشه بوده اند اما در طی این پنج دوره به نظر می رسد نه تنها رشد و توسعه کارکردی نداشته اند بلکه ساختاری منفعل و سیاست زده پیدا کردند و تجلی آن در شورای پنجم بود که در شهرها و کلان شهرها با افت و خیزهایی همراه بود. به نظر شما علت عدم موفقیت شوراها در کالبد فضای تعریف شده شان چه بوده؟
جواب؛ به نظرم فهم ما از شوراها و کارکرد آنها باید مبتنی بر یک نگاه جزیره ای نباید باشد و شوراها را تک ساحتی مورد بررسی قرار دهیم. شوراها به عنوان بخشی از فرآیند دموکراتیزاسیون و قدرت چانه زنی از "پایین به بالا" و ابزاری برای تقویت امر اجتماعی و بسط جامعه باید در نظر گرفته شود. اما امروزه آنچه با آن روبرو هستیم همین ظهور امر اجتماعی به عنوان شاخصه ایی مستقل در برابر امر سیاسی هستیم. این سخن به چه معناست؟ این سخن بدین معناست که "چانه زنی از پایین به بالا" که در ایده شوراهای شهری شکل گرفته بود امروزه در ساخت سیاسی به عنوان یک معضل دیده می شود نه به عنوان نماد تقویت پارلمانتاریسم.
سوال؛ قرار بود شوراهای شهر به عنوان نهاد تصمیم گیرنده و ناظر بر امور شهری که تاثیر مثبتی میتوانند در بستر جامعه شهری داشته باشند و مدیریت شهری کارآمدی را رقم بزنند اما در عمل اکثراً شاهد این رویکرد نیستیم و مدیریت شهری فصل مشترکی برای این نهاد و اختیارات فعلی اعضا ندارد به نظر شما مشکل از کجاست؟
جواب؛ این پرسش خوبی است. اما نکته مغفول این است که مدیریت هنوز در ساختار سیاستگذاری جایگاه خود را به عنوان یک مقوله پیدا نکرده است و مجموعه هایی را که ما به عنوان "مدیریت های شهری" خطاب می کنیم بیشتر مبتنی بر قالب های "ریاستمداری" استوار هستند تا مدیریت شهری. یکی از تمایزات بنیادین بین مدیریت و ریاست این است که مدیریت به مثابه هنر و فن بهبود زندگی جمعی دیده می شود ولی ریاست به عنوان ابزاری برای کسب قدرت و اِعمال آن بر مجموعه یا مجموعه های جامعه ای که اغلب از طریق لابی های ثروت و قدرت دستیابی به آنها ممکن است و وقتی به آن دست یافتی شهر دغدغه تو نخواهد بود با تسلط بر آن هدف است.
سوال؛ در شوراهای شهر اعم از کلان شهرها و شهرهای کوچک یکی از مناقشه برانگیز ترین چالشها که موجب اختالفات شدید می شد انتخاب شهردار بود که گاه دیده شد شهری تا دو سال شهردار نداشته و با سرپرست اداره میشد. بنظر می رسد شورا از سایر وظایف صرفا به انتخاب شهردار بیشتر اهمیت می داده و این امر آینده مدیریت شهر را به سمت عدم موفقیت و دوری از انجام وظایف قانونی پیش برد نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟
جواب؛ همانطور که پیشتر اشاره کردم ما در شوراها با مفهوم ریاست روبرو هستیم تا مدیریت. شورای شهرها هم به تجربه دریافته اند تنها راه "تسلط" بر منابع و توزیع آن بین "شبکه نپوتیسمی" خود این است که رئیسی مسلط شود که "خودی" باشد نه "خودی دیگران" و "ناخودی ما". ازاین روست که امور شهر و مردمان آن معطل و در حالت تعلیق قرار می گیرد و میبینیم هر چقدر از مرکز به پیرامون حرکت می کنیم دایره ریاست نپوتیسمی یا همان خویشاوند سالاری رنگ و بوی طایفه و خانواده و عائله به خود می گیرد. در چنین وضعیتی "امرهم شوری بینهم" تبدیل به شور کردن برای تقسیم پست ها و منزلت ها و مکنت ها و فرصت های رانتی و منابع می گردد.
سوال عدم تخصص، سیاست زدگی، دو آفت شورایی است آیا چشم انداز شورای ششم را خالی از این دو آفت برآورد میکنید؟
جواب؛ همانطور که گفتم شوراها را باید در بستر کلی جامعه ایران دید. در جامعه ایران تخصص جرم است و سیاست زدگی راه ارتقاء و رسیدن به قدرت و ثروت است. البته اگر با رویکرد دورکیمی به این وضع آنومیک بنگریم آنگاه می توان این وضع را تحلیل جامعه شناسانه کرد و مدعی شد که ما بین جامعه مکانیکی و جامعه ارگانیکی در نوسانیم و تخصص هر چقدر به سمت حوزه سخت افزاری می رود قابل قبول است ولی هر چقدر به سمت مقولات نرم افزاری می آید نه تنها مقبول نیست بلکه کارشناس مشمول مجازات هم قرار می گیرد. به عبارت دیگر، ساخت جامعه ی ایران با تخصص مشکل بنیادین دارد و اساساً متخصص تولید نمی کند.
سوال؛ دستگیری دهها عضو شورا و شهرداران در شهرهای کوچک و بزرگ به جرم اختلاس، رشوه، تضییع حقوق عمومی، زمین خواری، جنگل خواری و....در شوراهای فعلی (پنجم) قابل تامل است. نظر شما چیست و آیا در کشوری مثل فرانسه یا سایر کشورهای متمدن این رویه از پارلمان شهری دیده شده به نظر شما علت این فساد گسترده در بستر پارلمان شهری چیست ؟
جواب؛ فساد و رشوه و ... در هر جایی که "نظارت" وجود نداشته باشد رخ می دهد. اساساً برای فهم فساد، همانطور که سید حسین العطاس می گوید، ما نیازمند فهم اجتماعی از این مقوله و مقولات پیوسته به آن هستیم.
وقتی با فرد فاسد روبرو می شویم با یک مقوله اخلاقی روبرو هستیم ولی هنگامیکه با یک سازمان فاسد روبرو می شویم که تبعیض و اجحاف و سرقت انبوه سازی و دریا خواری و مجوز باغ خواری صادر و قانوناً ابلاغ می کند ما دیگر با مقوله اخلاقی و فردی مواجه نیستیم بلکه با یک امر اجتماعی فراگیر درگیر هستیم.
در چنین وضعی این پرسش مطرح میگردد که چه سنخ از نظام اجتماعی این چنین سازمان هایی و نهادهایی را ایجاد می کند و چرا بد کارکردی نهادها و سازمان ها و عدم پاسخگویی آنها و غیبت دستگاه های نظارتی و قضایی چگونه قابل تفسیر است؟ نظر من این است که این ساخت مبتنی بر یک ساختاری است که "ملی" نیست و "مصلحت عمومی" هنوز در آن رشد نکرده است بلکه مبتنی بر "وفاداری خویشاوندسالارانه" است و آنچه مصلحت نامیده می شود "مصلحت خاندانی" است تا مصلحت عموم ملت ایران.
برای رسیدن به چنین وضعی و آگاهی به این مفاهیم نوعی رنسانس آموزشی لازم است و این مهم در ساختار آموزش و پرورش قابل پیگیری نیست بلکه در فضاهای آلترناتیو. به سخن دیگر، ما در آستانه هستیم و این آستانگی هم خطراتی دارد و هم فرصتهایی
انتهای پیام/1020ج