بسم الله الرّحمن الرّحیم
خب روز 31اردیبهشت همه ساله در حقیقت برای شهرکرد روزی بهیادماندنی ثبت و ضبط شده است. روزی است که در این روز در حقیقت نامگذاری شده به نام این شهر خوب، دارای مردمانی خوب و مرکزی برای یک استان ارزشمند و ولایتمدار و مردمانی متعهد و مؤمن و متخلق و بههمپیوسته و متحد و منسجم الحمدلله.
شهرکردی که همه به او ببالیم الآن هم این بالندگی هست اما حتماً باید روز به روز انشاءالله افزایش پیدا کند، شهرکردی که انشاءالله برای همیشه به عنوان یک شهرتاریخیِ ماندگار انشاءالله در آینده بماند بیش از آنچه که هست.
خب این حتماً لازمش این است که به یک سری نکات ما توجه داشته باشیم. حالا که این نامگذاری صورت گرفته و حالا که یک روز به این نام اختصاص پیدا کرده یک فرصتی است در حقیقت که ما از این فرصت استفاده کنیم.
اولاً، طی این چند سال که این روز به یاد و نام شهرکرد مطرح شده اقدامات عملیمان چه بوده است؟ این یکی از نکاتی است که جا دارد امسال روز 31 اردیبهشت مورد بررسی قرار بدهیم که اقدامات عملی ما در این چند سال چه بوده است؟ پیشنهادها و طرحهای خوبی که گفته شده چه میزان اینها را ما اجرایی کردیم؟ چه میزان اینها عملی شده ؟ اصلاً کجای کار هستیم؟ یک بررسی داشته باشیم و 31اردیبهشت امسال روز بررسی این مسائل گذشته باشد؛ این مسئله اول است.
مسئله دوم، از مجموع آنچه گفته شده و آنچه ضرورتهایی است که میتوان با کنکاش به آنها رسید و ممکن است گفته نشده باشد ولی میتوان رفت و تحقیق کرد و مصاحبه کرد و پژوهش کرد به اشکال مختلف افراد و ذهنها را فعال کرد و پیشنهادها و طرحهای قابلتوجه رو جویا شد و در مرئا و منظر گذاشت و این پیشنهادها را در معرض افکار عمومی قرار داد که از مجموع اینها لازم است یک برنامه برای شهرکرد تدوین بشود؛ این پیشنهاد سال گذشته من هم بوده ولی نتیجهای تاکنون از آن ندیدم که یک برنامه برای شهرکرد تدوین بشود که حرکتها و بزرگداشتها و همه اقدامات در آینده مطابق این برنامه پیش برود. ما همینطور هی بنشینیم و یک صحبتی بکنیم بعد هم احیاناً یک بهبه و چهچه از همدیگر داشته باشیم و نتیجهای حاصل نشود این چندان دستاوردی نخواهد داشت.
باید برنامهای برای شهر و برای آینده شهر تدوین کنیم، سال گذشته من عرض کردم بنشینیم یک برنامه زیبای 50 ساله تدوین کنیم حالا به هر میزانی که بشود مقطع مقطع جلو برویم که بعد مسئولین که میآیند، استاندار میآید، فرماندار میآید، شورای شهر میآید، شهردار میآید، متولیان دیگر شهری میآیند اینها مطابق این برنامه موظف باشند حرکت کنند و زمینهی آبادانی شهر را فراهم کنند، این مسئله دوم است.
مسئله سوم، پیشنهادهایی را که من سال گذشته دادم مثل شناخت ظرفیتها و سال گذشته تأکید کردم، ظرفیتهای انسانی ظرفیتهای هنری ظرفیتهای معدنی ظرفیتهای جغرافیایی ظرفیتهای فرهنگی و امثال اینها که متأسفانه بسیاری از اینها ناشناخته است این ظرفیتها در شهرکرد وجود دارد اما ناشناخته است.
چیزهایی مثل هویت بخشی به مرکز استان که هویت بخشی به مرکز استان در میان مراکز استانهای کشور این خیلی مهم است که شهرکرد در میان مراکز استانهای کشور بدرخشد و مثل تحریک انگیزههای عمومی جهت مشارکت همگانی در آبادانی که همه را فعال کنیم و انگیزهها را بالا ببریم و همه در آبادانی شهر مشارکت کنند و مثل تقویت وحدت و فرا بومی نگریستن که باز نکته مهمی است و مثل پرهیز از شعارزدگی و روی آوردن به عمقبخشی و واقعگرایی که اینها نکات مهمی است و مثل تلاش مجدانه و اثرگذار جهت شناسا نمودن شهر در فرهنگ عمومی کشور، الآن شهرکرد چقدر در فرهنگ عمومی کشور شناخته شده است؟ با کمال تأسف میبینیم گاهی وقتها حتی مسئولین وقتی اسم شهرکرد میآید میگویند شهرکرد مرکز استان مثلاً کهکیلویه و بویراحمد و بین این مسائل خلط میکنند یعنی در فرهنگ عمومی کشور حتی مسئولین حالا مردم که بماند حتی در فرهنگ عموی گاهی از این مسائل هست که تلاش مجدانه و اثرگذار جهت شناسانمودن شهر در فرهنگ عمومی کشور و امثال اینها پیشنهادهایی بود که بنده سالهای گذشته دادم و در کنار این پیشنهادها، پیشنهادهای زیاد دیگری که توسط عزیزان دیگر مطرح شده است اینها همه در برنامههای عملیاتی منتهی توسط کارگروههای ویژه شکل بدهیم و اینها را در برنامههای عملیاتی قرار بدهیم و بدون اتلاف وقت پیش برویم، وقتگذرانی به اندازه کافی داشتهایم، 42 سال از انقلاب گذشته و وقت را گذراندیم پس بدون اتلاف وقت رو بیاوریم به سمت عمل و رو بیاوریم به سمت آباد کردن همه جانبه شهر چه آنچه بنده عرض کردم چه آنچه دیگران فرمودند اینها را همه را مرور کنیم و در برنامه داشته باشیم.
مسئله چهارم امامزاده دو خاتون شهرکرد است که میتواند به محلی برای رشد و ارتقاء فکر و فرهنگ شهر تبدیل شود، این امامزاده که در جای خوبی هم قرار گرفته میتواند محل رشد و ارتقای فکر و فرهنگ باشد، محلی که از آنجا به همه نقاط شهر برنامه تزریق شود، خوراک معنوی و ایمانی تدارک شود و به نوبه خودش به عنوان یک قطب فرهنگی و اثرگذار مطرح بشود. باید جایگاه این امامزاده را ارتقاء بخشید و متولیانی پرانگیزه و فرانگر، حیات در شأن این مرکز ایجاد کنند و به این مرکز شأنیت ببخشند و نگاه عموم را به آنها جلب کنند.
مسئله پنجم، بازار و اقتصاد شهر است، رونق مرکز استانی و فرا استانی لازم رونق بازار و اقتصاد است، باید آنها که دل دریایی در اقتصاد دارند بیایند میداندار باشند و نگاه عمومی را به حمایت و تقویت اینها جلب کرد که اینهایی که میآیند وارد اقتصاد میشوند و با دل دریایی کار و کسب راه میاندازند اینها را تقویت کرد و به بهانههای مختلف اینها را آدم طرد نکند و نگاه تنگنظرانه نداشته باشند.
تولیدات درون استانی در مرکز استان دارای یک بازار ویژه و یک مرکز معرفی عرضه با حال و هوای چشمگیر باید داشته باشد چون تولیدات استان در مرکز استان یک بازار بزرگ و قابلتوجه و چشمگیر لازم دارد.
مسئله ششم، بار دیگر تأکید میکنم این روز و این مناسبت را فقط روز تعریف و روز چهرهسازی و امثال اینها قرار ندهیم این فرصت برای ارتقاء مرکز یک استان است که باید با رشد و تعالی آن تمام استان بهرهمند شوند. همه باید بهره اقتصادی بهره فرهنگی و همه بهرهمندیها را از شهرکرد دریافت کنند و کل استان باید از شهرکرد این بهرهها را دریافت کنند.
انتظار هم استانیها آن است که یک مرکز استانی داشته باشند که غنی و سرشار از همه توانمندیها باشد، یک مرکز استان اینچنینی غنی و توانمند میخواهند، باور اینجانب آن است که این ظرفیت وجود دارد، من اعتقادم این است و باورمندانه و عالمانه هم اعتقاد دارم که این ظرفیت وجود دارد و باید به آنها فعلیّت بخشید و فعلیّت بخشیدن به ظرفیتها کار جمعی و جهادی میطلبد و متولیان شهری و استانی مسئولیتی سنگین در این راستا دارند امید است شاهد یک جهش حرکتی انشاءالله در این مسئله باشیم.
مسئله هفتم که آخرین مورد است، پرواضح است که شهرکرد در پرتو انقلاب اسلامی بحمدلله رشد فزاینده داشته است و مسئولین شهری و استانی و دیگر فعالان در عرصههای مختلف توانستهاند سهم قابلتوجهی از دستاوردهای 42 ساله انقلاب رو به خود اختصاص داده و خدمات گستردهای از کشور دریافت دارند اما عقبماندگیهای این شهر و این استان در دوران طاغوت و ستمهای طاغوتی به این مردم آزاده گودالهایی از مشکلات به جا گذاشته است که جبران آن کارهای جهادی و بههمپیوستگیهای جمعی و برنامهای را میطلبد، اینجانب به عنوان خادمی کوچک خود را متعهد به وظایف میدانم و پشتیبان آن کارها و آن بههمپیوستگیها انشاءالله هستم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته