بیپناهترین کارگران در بیکارترین استان کشور/ فرار دولتیها از شنیدن مطالبات هزار کارگر اخراجی
به گزارش جهانبین نیوز به نقل از خبرگزاری فارس؛
گروه اقتصادی-استان چهارمحال و بختیاری|همچنانی که دستانم را زیر چانه زده بودم و محو سخنان (شما بخوانید دردو دل) آقای کاویانی بودم، اصل سوم قانون اساسی را در ذهنم مرور میکردم و تطبیق میدادم؛ الحق و الانصاف روایتگری زیبا بود و هر چند درونمایه داستانی که تعریف میکرد غم انگیز بود ولی آنقدر زیبا روایت میکرد که گاهی احساس میکردم هیپنوتیزم شدهام.
ببخشید؛ یادم رفت معرفی کنم؛ آقای کاویانی نماینده هزار کارگر بیکار شده از یک واحد تولیدی در بیکارترین استان کشور است که اکنون بعد از بریده شدن امیدش از مدیران در چهارمحال و بختیاری چنگ به دامن رسانه زده است به امید گشایشی؛ راستش را بخواهید برای رساندن صدای اعتراض به حق خود (البته از زاویه دید خودشان) به گوش مسؤولان درصدد برگزاری یک تجمع بودند و برای مشاوره رسانهای با من تماس گرفتند؛ دغدغهشان هم فرصت طلبان ضدانقلاب بود که نگران بودند بر حسب تجربه گذشته در استانهای دیگر، دوباره کارگران را طعمه کنند و ماهی خود را بگیرند.
گمان نمیکردم اینقدر موضوع اینقدرجدی باشد...
دعوتشان کردم در یک جلسه حضوری در خبرگزاری و انگار خودشان هم دنبال همین دعوت بودند؛ بیامان قبول کردند؛ یک روز که در دفتر خبرگزاری سرگرم کارم بودم، دیدم یکی از همکاران مضطرب وارد دفتر شد و گفت بیست، سی نفری جلوی دفتر تجمع کردهاند و میخواهند بیایند داخل!
یک دفعه یادم آمد جلسهای با کارگران داشتم، رفتم بیرون و با خجالت فراوان درخواست کردم به دلیل محدودیت مکان و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی، چند نفر به نمایندگی از همه بیایند داخل؛ حقیقتش خودم هم کمی دست و پایم را گم کردم و در دلم گفتم انگار موضوع راستی راستی خیلی جدی است؛ در ذهنم مدام افکار منفی موج میزد؛ نکند نتوانم کمکشان کنم؟ نکند از رسانه مدعی مرام انقلابیگری هم نا امید شوند؟ اینها با هزار امید آمدند اینجا..؛ اگر بعد از این جلسه اتفاق بدی بیفتد چه میشود؟ یکباره به خود آمدم دیدم بالای جلسه نشستهام و دارم بهشان خوش آمد میگویم.
خیلی رسمی جلسه را شروع کردم و چون میدانستم برای شنیدن حرفهای من اینجا نیامدهاند خیلی سریع نوبت را به خودشان دادم؛ بدون اینکه به هم تعارف کنند یکیشان فضای جلسه را در دست گرفت و شروع کرد به درد و دل کردن...
از مصیبتهای بیکاری خیلی شنیده بودم ولی هیچ وقت اینقدر از نزدیک حسش نکرده بودم؛ وقتی از شرمندگی کارگر اخراج شده در مقابل دختر تازه عروسش شنیدم، وقتی از هم پاشیدن چندین خانواده به دلیل بیکار شدن را شنیدم، وقتی از اصرار صاحب خانه برای گرفتن اجارهاش از کارگر بیکار شده شنیدم، وقتی از آرزوی مرگ کردن یک کارگر وقتی شبها با دستان خالی به خانهاش میرود، شنیدم، در همین حین هم ناخود آگاه جملات مسؤولان را در ذهنم مرور میکردم که میخواستند "آنچنان رونق اقتصادی ایجاد کنند که ..." میخواستند "چرخ اقتصاد مملکت را با سرعت بچرخانند" و میخواستند خیلی کارهای دیگر بکنند؛ اما افسوس که حال و روز این کارگران نشان میداد اینطور نشده!
ماجرا از اینجا شروع شد که...
داستان از سال 95 آغاز شد؛ یکی از کارخانههای بزرگ چهارمحال و بختیاری تصمیم میگیرد قریب به یک هزار نیروی کارگر را تعدیل کند، خبر به رسانهها میکشد و مدیران دولت هم که نیمنگاهی به انتخابات پیش رو (انتخابات 96) دارند به موضوع ورود میکنند و با دادن تسهیلات ویژه و فراهم کردن شرایطی مدیران کارخانه را از این تصمیم منصرف میکنند.
موضوع همینجا تمام نمیشود و مدیران بزرگترین واحد تولیدی بام ایران تصمیم خود را گرفتهاند؛ مدیرانی که با هدف رفع محرومیت از چهارمحال و بختیاری، موظف شده در این استان سرمایهگذاری کنند تا آلامی باشد بر درد بیکارترین استان کشور، اما اکنون برخلاف تمام تسهیلات خاصی که به خاطر سرمایهگذاری در بیکارترین استان کشور دریافت کردهاند، عزم خود را برای تعبیر کردن کابوس چندین ساله کارگران خود جزم کردهاند؛ "اخراج" حرف اول و آخر مسؤولان کارخانه بود؛ اما این بار هوشمندانهتر عمل کردند و به جای اخراج دسته جمعی کارگران، که احتمالا سر و صدای زیادی هم دارد، خرد خرد با کارگران قطع همکاری کردند.
کارگرانی با سابقههای بالا، حتی برخی سابقهشان بالاتر از 20 سال و 25 سال بود!
در زیر گزیدهای از گفتوگوی خبرنگار فارس با نمایندگان این کارگران از مقابل نگاه شما گذارنده میشود.
توان دفاع از حق خود را نداریم به کجا پناه ببریم؟
داریوش کاویانی در خصوص مطالبات کارگران تعدیل شده از یکی از بزرگترین واحدهای تولیدی استان، گفت: مطالبه اصلی ما از اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان است که باید حق و حقوق کارگران را بر اساس حدودی که قانون تعیین کرده از صاحب کاران اخذ کند، اما متاسفانه این عزم در اداره کار و مدیرانش دیده نمیشود.
کارگری که عمر خود را با یک حقوق حداقلی طی کرده و امروز نه پس انداز قابل توجهی دارد، نه اندوختهای دارد و در تامین مایحتاج زندگی خود مانده چطور میتواند از حقوق خود در محاکم قضایی دفاع کند در حالی که طرف مقابلش یک کارخانه عظیم با بهترین مشاوران حقوق و بهترین وکلاست!
وی با اشاره به اینکه کارگران توان دفاع از حقوق خود را ندارند، ادامه داد: کارگری که عمر خود را با یک حقوق حداقلی طی کرده و امروز نه پس انداز قابل توجهی دارد، نه اندوختهای دارد و در تامین مایحتاج زندگی خود مانده چطور میتواند از حقوق خود در محاکم قضایی دفاع کند در حالی که طرف مقابلش یک کارخانه عظیم با بهترین مشاوران حقوق و بهترین وکلاست!
این کارگر اخراج شده توضیح داد: وقتی از مسؤولان دولتی ناامید شدیم دو یا سه بار هم برای گرفتن وکیل اقدام کردیم و دسته جمعی مبلغی را روی هم گذاشتیم ولی متاسفانه بنا به دلایلی نتوانستیم یک وکیل خبره بگیریم و از حق خود دفاع کنیم.
اینکه از مسؤولان میخواهیم پاسخ سؤالاتمان را بدهند، خواسته زیادی است؟
نماینده کارگران اخراج شده توضیح داد: ما هیچ مطالبهای فراتر از قانون از هیچ کسی نداریم، فقط درخواست داریم مسؤولان استان پاسخ چند شبهه که در ذهن ما وجود دارد و احساس میکنیم حقمان پایمال شده را بدهند و یا ما را قانع کنند که اشتباه میکنیم و یا در گرفتن حقمان کمکمان کنند.
آیا مسؤولان با خود فکر کردهاند که وقتی یک کارگر با بیست سال سابقه و چند سر عائله بیکار میشود چه بلایی بر سرش میآید؟
این کارگر بیکار شده توضیح داد: آیا مسؤولان با خود فکر کردهاند که وقتی یک کارگر با بیست سال سابقه و چند سر عائله بیکار میشود چه بلایی بر سرش میآید؟ آن هم در این شرایط نامساعد اقتصادی؛ شما تصور کنید نزدیک هزار کارگری که از این واحد تولیدی استان بیکار شدند هر کدام سه نفر هم نان خور داشته باشند میشود سه هزار نفر! من از شما میپرسم دولت و مسؤولان چه برنامهای برای اشتغال این افراد دارند.
وی با بیان اینکه این کارخانه در گذر زمان و با عرق جبین امثال من از دهههای قبل به اینجا رسیده، بیان کرد: چطور امروز این کارخانه چشم خود را روی کارگر میبندد و او را از کار بیکار میکند؟ آیا نمیدانند چه بلایی در آینده بر سر این فرد و خانوادهاش خواهد آمد؟
مدیر ارشد اداره کار به جای دفاع از حقوق کارگر، به عنوان مشاور مدیر کارخانه استخدام شد!
کارگر اخراج شده برفاب در بیان مطالبات خود، تشریح کرد: من از شما سؤال میپرسم چطور یک مدیر ارشد اداره کار که باید مطالبهگر حق و حقوق کارگر در برابر کارفرما باشد امروز به عنوان مشاور یا معاون مدیر همان کارخانه به کارگیری میشود؟ شاید یکی از دلایلش این باشد که این فرد که پیچ و خمهای قانونی را میشناسد خوب میتواند منافع کارخانه را تامین کند.
چطور یک مدیر ارشد اداره کار که باید مطالبهگر حق و حقوق کارگر در برابر کارفرما باشد امروز به عنوان مشاور یا معاون مدیر همان کارخانه به کارگیری میشود؟ شاید یکی از دلایلش این باشد که این فرد که پیچ و خمهای قانونی را میشناسد خوب میتواند منافع کارخانه را تامین کند.
مدیر انتظامی بازنشست شده، میشود مسؤول امنیت کارخانه!
وی ادامه داد: یا مورد دیگر اینکه چرا یک مدیر ارشد انتظامی که بازنشست شده درست در همان سالی که کارخانه تصمیم به اخراج گسترده نیروها میگیرد به عنوان مسؤول امنیت کارخانه به کارگیری میشود؟ شاید تصمیم داشتند که هرگونه اعتراضی از سوی کارگران اخراج شده را سرکوب کنند.
این کارگر اخراجی مدعی شد: برخی از قوانین مربوط به کارگر در خصوص کارگران این واحد تولیدی اجرا نشده و کارگران تاکنون نتوانستهاند حق خود را از مسؤولان مربوطه بگیرند.
چرا قانون سختی کار رعایت نمیشود؟
وی با اشاره به عدم اجرای قانون سختی کار برای کارگران این واحد تولیدی، توضیح داد: چطور در کارخانهای که دهها نفر قطع عضو داشته و حتی چند مورد هم فوتی اتفاق افتاده، سختی کار برای کارگران لحاظ نمیشود؟ و این درحالی است که پیشاپیش از کارگر اعتراف میگیرند که اگر اتفاقی در ادامه برایش افتاد خودش اعلام کرده این اتفاق در بیرون از کارگاه برای من رخ داده و ارتباطی به کارخانه ندارد! (فرم زیر را ببینید)
بستن قراردادهای سه ماهه!
نماینده صدها کارگر اخراج شده برفاب ادامه داد: چرا با کارگران قراردادهای 3 ماهه و حتی یک ماهه بسته میشود؟ یعنی یک کارگر نباید به اندازه یک سال هم ضمانت شغلی داشته باشد.
وی در پایان ضمن انتقاد از عدم همراهی مسؤولان دولتی به خصوص مقام عالی دولت در استان و مدیرکل اداره کار، گفت: اینکه نمایندگان هزار کارگر اخراج شده از یک واحد تولیدی بخواهند فقط چند دقیقه با استاندارشان دیدار کنند، آیا این خواسته زیادی است؟
این کارگر ادامه داد: یکی دیگر از بهانههای مدیران این واحد تولیدی برای اخراج کارگران موضوع اعتیاد بود که بدون اعلام قبلی و بدون گرفتن رضایت از ما یک روز اقدام به گرفتن تست اعتیاد کردند و به همین بهانه تعدادی از افراد را اخراج کردند.
وی در خصوص گرفتن تست اعتیاد، توضیح داد: اولا در گزارشات بعدی که رسید مشخص شد تست گرفته شده از کارگران مشکوک بوده و افرادی بودند که تست اول مثبت ولی تست دومی که گرفته شده از آنها، منفی بوده ولی خب استناد مسؤولان کارخانه به تست اول بوده است.
این کارگر ادامه داد: در ضمن راه انداختن قائله اعتیاد و ارتباط آن با اخراج کارگران چیزی جز آبروریزی برای تمام کارگران شرکت نبود و همه خواه یا ناخواه این اتهام متوجهشان شد که اعتیاد دارند، چون اخراج شدند؛ و چه بسیار خانوادههایی که علاوه بر رنج بیکاری، اکنون بینشان هم به همین دلیل اختلاف افتاده است.
کاویانی ادامه داد: در ضمن مگر اعلام نمیکنند اعتیاد جرم نیست و یک بیماری است، با فرض اینکه کارگری هم دچار این بلا شود، با اخراج وی چه کمکی به شخص و جامعه میشود؟
آنچه روایت شد تمام ماجرا نبود...
آنچه در بالا روایت شد بخشی از خروجی سه جلسه نشست مشترک با نمایندگان صدها نفر کارگر اخراج شده یک واحد تولیدی در استان بود؛ اما آنچه دردناکتر است از این اتفاقات، عدم پاسخگویی یا بهتر بگویم بیتفاوتی مسؤولان مربوطه به مطالبات این کارگران است، بیتفاوتی نه تنها با مطالبات هزار کارگر، بلکه بیتفاوتی به درخواست خبرنگار برای پاسخ به ادعاهای مطرح شده توسط کارگران!
شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید تمام موضوعاتی که در بالا مطرح شده را با مدیران اداره کار در میان گذاشتیم و از آنان بابت این موضوعات پاسخ خواستیم که پاسخ آنان را هم در کنار مطالبات کارگران منتشر نمائیم، اما تا این لحظه (لحظه انتشار خبر) هیچ پاسخی از هیچ مسؤولی در این خصوص دریافت نکردهایم و این شاید خود بهترین دلیل برای اثبات ادعای کارگران باشد.
اما آنچه در پایان این گزارش بدون پاسخ رها میشود، همچنان مطالبه کارگرانی است که حیران از گرانیهای افسار گسیخته بازار با چشمانی نگران منتظر یک تحرک از سمت مسؤولان مربوطه هستند.
تجربه همنشینی خودم با این کارگران نشان داد هر چیزی میتواند دل این کارگران را به دست آورد حتی سنگ صبور شدن برای شنیدن مشکلاتشان به تعبیری دیگر "چون وا نمیکنی گرهای خود گره مباش/ ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست" اما دریغ که مسؤولان مربوطه حتی تحمل شنیدن درد این افراد را هم ندارند.
انتهای پیام/3339/م/ق