رد پای بیکاری در آسیب های اجتماعی / جوانان به دنبال حاشیه ای امن برای شغلشان هستند
به گزارش جهانبین نیوز؛ بهطور معمول مشکلات اجتماعی را وضعیتهای اجتماعی تعریف میکنند که برای جامعه آسیبزنندهاند. اما درک موضوع براساس تعریف یاد شده چندان که در ابتدا بهنظر میرسد آسان نیست، چراکه مفهوم آسیبزا بودن وضوح و روشنی کافی ندارد ، بهعلاوه از آنجا که مسائل اجتماعی بسیار متنوع بوده و مشکلاتی چون فقر، بیکاری، اعتیاد، طلاق، خشونت، کودک آزاری و... را دربر میگیرند توافق نمودن بر سر مصادیق مشکلات اجتماعی، دشوار مینماید.
از سوی دیگر هنگامیکه از مشکلات، آسیبها یا انحرافات اجتماعی نام برده میشود با مجموعهای از سختیها و آلام انسانی روبهرو میشویم که تمایز بین جنبههای فردی و اجتماعی آنها بسیار دشوار میباشد.
در توضیح تفاوت میان این دو، میلز مشکل فردی را مسئلهای میداند که در درون فرد و روابط بلافصل او با دیگران پیدا شود و فرد شخصآ و به صورت مستقیم درگیر آن باشد. اما مشکل اجتماعی نهتنها بر جمعیت زیادی اثر منفی میگذارد بلکه در نهادهای اجتماعی ریشه دارد. به بیان دیگر مشکل اجتماعی علل یا عواقبی فراتر از فرد و محیط بلافصل او دارد. به عبارتی هنگامیکه در جامعهای مشکلات فردی، جمعیت قابل توجهی را درگیر میسازند آنگاه آنها را بهعنوان مشکل اجتماعی نیز میتوان تلقی نمود (رفیعی، :1380 8 ـ )
10
چالش دیگر در این بحث «نسبی» بودن مفهوم مشکل اجتماعی در ارتباط با اشخاص، زمان و مکان و فرهنگ جوامع است. بدین معنی که مشکلات اجتماعی ماهتیآ دارای دو بعد عینی و ذهنی هستند. یعنی از طرفی مشکلات اجتماعی اموری عینی و قابل مشاهدهاند و از سوی دیگر از قضاوت افراد درخصوص پدیدههای اجتماعی منشأ میگیرند و به نگرش و ذهنیت افراد مرتبطند.
بهعنوان مثال فقر، خشونت خانگی و رشوهخواری همگی دارای ابعاد عینی بوده، از تعامل میان افراد، گروهها و دیگر عناصر اجتماعی ایجاد میشوند و سبب رنج مادی یا روانی بخش قابل توجهی از جامعه میگردند.
اما از سوی دیگر به لحاظ تنوع در ذهنیت افراد، زمینههای فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آنها طرز تلقی افراد از «مشکل» تلقی شدن این مسائل با یکدیگر متفاوت است. هر فرد یا گروه، پدیدهای را مشکل اجتماعی ارزیابی میکند که برای «خود» مضر میداند. حال آنکه همان پدیده، میتواند برای گروهی دیگر مفید تلقی شود (همان).
از سویی هنگامیکه برای تعیین مصادیق مشکلات اجتماعی به افکار عمومی رجوع شود این قضاوت میتواند تابع تلقیهای ارزشی «سازندگان افکار عمومی» گردد که بهگونهای مستقیم یا غیرمستقیم و با استفاده از قدرت و ثروت خود، دیدگاهی را در لایههای جامعه بسط میدهند.
به همین دلیل خطر صحه گذاشتن بر نابرابریها یا سایر مشکلاتی که خود معلول نظام غیرعادلانه بوده همواره وجود دارد (رابینگتن، :1382 13).
نکته قابل تأمل دیگر درخصوص مشکلات اجتماعی آن است که مشکلات اجتماعی اموری ثابت نیستند بلکه دائمآ در حال تحولاند.
آنچه در یک زمان مشکل اجتماعی تلقی میشود، ممکن است در زمان دیگر مشکل اجتماعی نباشد. به عبارتی مشکل اجتماعی متغیری وابسته به هنجارها و ارزشهای زمانه خود است که با تغییر این هنجارها در طول زمان تغییر مییابد.
افزایش جمعیت، آلودگی هوا، ترافیک شهری و آلودگی به ویروس نقص ایمنی اکتسابی (HIV)، همگی مشکلاتی هستند که در دو یا سه دهه اخیر در کشور ما بروز و ظهور یافتهاند و پیش از آن هیچیک از سوی جامعه بهعنوان مشکل اجتماعی تلقی نمیشدهاند.
آنچه درخصوص مشکلات اجتماعی کمتر جای مباحثه داشته و مورد تأیید است پذیرش مشکلات اجتماعی بهعنوان وضعیتهایی است که با ارزشها و هنجارهای تعداد قابل توجهی از افراد هر جامعه در تعارض هستند و علاوهبر مشکلزایی مردم خواستار اصلاح آنها بوده یا خود برای اصلاحشان تلاش میکنند (مدنی، 1379).
متعدد و متنوع بودن مشکلات اجتماعی از گستردگی مفهوم آن منشأ میگیرد.
بنابراین، مسائل گروههای مختلف سنی، ابعاد مختلف حیات اجتماعی انسانها از روابط میان افراد یک خانواده تا رابطه دولت و مردم و دولتها با یکدیگر، اصول و مبانی اخلاقی و ساختارهای سیاسی حاکم همه میتوانند در ردیف مشکل اجتماعی قلمداد شوند.
علاوهبر مسائل پیشگفته تمایز مفاهیمی مثل جرم، آسیب اجتماعی، مشکل اجتماعی، انحراف اجتماعی و بزهکاری نیز بر دشواری مطالعات درباره این مفاهیم میافزاید. در مقایسه مفاهیم مطرح شده از نظر دامنه و وسعت فراگیری، مشکل اجتماعی در مرتبه نخست قرار دارد.
مثلا رفتاری چون طلاق میتواند مشکل اجتماعی باشد در حالیکه بزهکاری یا جرم نیست.
پس از مشکل اجتماعی به ترتیب انحراف، نابهنجاری و بزهکاری قرار دارند. بهعنوان مثال سیگار کشیدن زنان در قلمرو عمومی، پوشیدن لباسهای نامتعارف و فرار از خانه، علاوهبر اینکه به ترتیب نوعی نابهنجاری، انحراف و بزهکاری تلقی میشود میتواند مشکل اجتماعی هم باشد.
جرم کوچکترین حلقه این زنجیره را تشکیل میدهد
در جامعه ما رفتارهایی چون بیحجابی و یا همجنسگرایی علاوهبر جرم بودن مشمول موارد مطرح شده فوق نیز میشود و مفهوم دیگری از مشکل اجتماعی است.
همانطور که قبلا گفته شد آسیب اجتماعی ناظر بر پنداشت واحد اجتماعی به مثابه کالبد انسانی است.
هر رفتار، کنش و درمجموع پدیدهای که ساز و کار نظام و ارگانیسم اجتماعی را مختل کند آسیب اجتماعی محسوب میشود.
در دیدگاهی این چنین، مفاهیم آسیب و مشکل اجتماعی بسیار نزدیک بههم بوده و به نوعی همپوشانی دارند.
در عین حال از آنجا که واژههای آسیبشناسی و آسیب از نظام پزشکی وارد حوزه مسائل اجتماعی شدهاند، در سالهای اخیر متخصصان علوم اجتماعی و جامعهشناسان ترجیح میدهند از واژه «مشکل اجتماعی» استفاده کنند.
در واقع امروزه کاربرد واژه آسیب یا آسیبشناسی در حوزه علوم اجتماعی منسوخ شده و تمایل غالب، بهکارگیری عبارت «مشکل اجتماعی» است.
بدین ترتیب اکثر مفاهیم مطرح شده نوعی مشکل تلقی میشوند اما لزومآ هر مشکل اجتماعی، انحراف، بزهکاری و یا جرم نیست.
برای نمونه میتوان به پدیدههایی چون مصائب جمعی و یا آلودگی محیط زیست اشاره کرد که از آنها با عنوان مشکل اجتماعی یاد میشود اما انحراف، بزهکاری یا جرم تلقی نمیشوند. نمودار شماره 1 الگوی نظری این پژوهش را در تبیین جایگاه مشکلات اجتماعی توضیح میدهد.
بیکاری معضل بزرگ جامعه ما است
مهمترین مسالهای که در حال حاضر جامعه و کشور ما با آن دست به گریبان است، بحران بیکاری است.
بیکاری معضل بزرگ جامعه ما است که به همراه خود پیامدهای ناخوشایندی را برای خانواده و فرد بیکار میآورد؛ مشکلاتی از قبیل فقر اقتصادی، مشکلات روحی و روانی، افت ارتباطات خانوادگی، مشاجره، خلافکاری و عدم توجه به بنیانهای خانواده. اینها همه مشکلاتی است که فرد بیکار و خانواده او با آن دست به گریبان هستند.
این مشکلات باعث میشود درون خانواده با ناهماهنگی و عدم ثبات روبهرو شود که پیوستگی و وابستگی را میان افرادش به بیشترین شکل ممکن کاهش دهد.
از طرفی ما در جامعه خود با فروریختگی ارزشهای جامعه روبهرو هستیم، مشکلی که میتواند به راحتی بنیانهای اصیل یک جامعه را به انحراف بکشاند و آن را از بین ببرد.
خانوادهای که از درون پاشیده میشود، دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و همین باعث میشود که خودش را رها کند، خودش را از بند اتفاقاتی که باعث پایبندی میشود خلاص کند و ما با بالا رفتن آمار خودکشی در کشورمان مواجه شویم.
بیکاری باعث میشود که فرد زندگی را به هیچ بشمارد چراکه هیچ انگیزهای برای گذران زندگی و شب را به روز رساندن ندارد.
افرادی که همه تلاش خود را میکنند که زندگی بهتری داشته باشند، وقتی با معضل بیکاری مواجه میشوند دیگر زندگی و آینده برایشان بیاهمیت میشود و در واقع خود را به دست سرنوشتی میسپارند که هیچچیز آن معلوم نیست.
متاسفانه در حال حاضر جامعه ما مشکلات فراوانی دارد که بیکاری به بسیاری از این مشکلات دامن میزند.
فرض را بر این بگذارید که مردی که سرپرست یک خانواده چهارنفره است، بیکار باشد، او باید برای تهیه مایحتاج روزانه زندگی، خود را به آب و آتش بزند، این به آب و آتش زدن ممکن است مشکلات بیشمار و زیادی را برای او ایجاد کند، مشکلاتی که فرد نمیتواند با آن کنار بیاید اما چارهای نیست.
همین واژه چارهای نیست میتواند آبی روی آتش وجدان فرد باشد و او دست به دزدی، قاچاق و قتل بزند. فردی که بیکار میشود دیگر تعریف درست و جامعی از اوقات فراغت ندارد و نمیتواند مانند آدمهای دیگر برای خودش شرایط ایجاد آرامش را مهیا کند. بیکاری امالامراض همه مشکلات یک جامعه است.
جوانان در کنار شغلشان به دنبال حاشیه ای امن می باشند
جامعه زمانی میتواند پویا باشد و به رشد اقتصادی دست یابد و از تخلفات اجتماعی عاری شود که افراد در آن شغل داشته باشند و در کنار شغل از نظر کاری حاشیه امن برایشان ایجاد شود؛ حاشیه امنی که همیشه استرس و ترس از دست دادن کارشان را نداشته باشند، این همان دردی است که ریشهکن کردنش جز با فرهنگسازی و همچنین ترمیم پایههای اقتصادی کشور امکانپذیر نخواهد بود.
بحران بیکاری حل شود مهم ترین مشکل اجتماعی حل شده است
کشوری که بحران بیکاری خود را بتواند حل کند، قطعا در مهمترین مشکل خود توانسته است با سربلندی بیرون بیاید و این ارزش بزرگی است.
ارزش برای جامعهای که جوانهایش برای پیدا کردن یک کار مناسب دست به هر چیزی میزنند تا بتوانند ماهانه برای گذران زندگی خود و خانواده خود مبلغ ناچیزی را دریافت کنند.
مشکل اجتماعی با تعریفی که در این طرح به پاسخدهندگان ارائه شد مفهومی گسترده بوده و پیشنهاد بیش از 150 عنوان مشکل اجتماعی در مرحله نخست نشاندهنده این تنوع مفهومی در حوزه مشکلات اجتماعی از دید پاسخدهندگان بود.
بهعلاوه ماهیت مشکلات اجتماعی و ارتباط آنها با یکدیگر بهگونهای است که رابطه علت و معلولی پیچیده و شبکهای آنها را با یکدیگر مرتبط میکند.
بدین جهت مشکلات اجتماعی مطرح شده از سوی پاسخدهندگان، از نظر قرار گرفتن در سطوح مختلف موقعیت علت و معلولی از تنوع فراوانی برخوردار بودند.
بهعنوان مثال رابطه میان سیاستهای اقتصادی نادرست، بیکاری، اعتیاد، طلاق، همسر آزاری، کودک آزاری، افت تحصیلی و... نمونهای از رابطه چندوجهی میان مشکلات اجتماعی است که در این رابطه یک یا چند مشکل اجتماعی منجر به ایجاد دیگری شده و خود در نتیجه برخی از همین مشکلات ایجاد شده یا تشدید میگردند.
انتهای پیام/1020ج