به گزارش
جهانبین نیوز، با توجه به اهمیت و جایگاه آموزش و پرورش در بین نهادهای مختلف جامعه می توان اذعان کرد، مهمترین نهاد اثرگذار در تربیت و تامین نیروی انسانی می باشد و معلم به عنوان مدرس و مربی می تواند نقش حساس و کلیدی در این رابطه داشته باشد تا نیروی انسانی کارآمد و خلاق برای جامعه تربیت نماید. علی تیرگیر مالخلیفه متولد سال ۱۳۷۱، معلم منطقه عشایری شهرستان لردگان چهارمحال و بختیاری که از مهر۹۵ مشغول خدمت در سنگر تعلیم و تربیت می باشد و انتخاب وی به عنوان جوانترین معلم نمونه در سال ۹۷ بهانه ای شد تا با ایشان به گفتگو بنشینیم که در ادامه می خوانید..
لطفا خودتان را معرفی کنید؟علی تیرگیر مالخلیفه متولد ۱۳۷۱ هستم که دوران تحصیلی ابتدایی و راهنمایی را در مدارس بخش فلارد طی کردم و برای ادامه تحصیل در مقطع متوسطه سختی راه را به جان خریدم و در شهرستان بروجن دوره دبیرستان را به پایان رساندم . پس از آن در دانشگاه فرهنگیان شهید رجایی فرخشهر راه یافتم و پس از فراغت از تحصیل به صورت داوطلبانه متقاضی خدمت در مناطق عشایری شهرستان لردگان شدم و از آنجایی که درخانواده ای فرهنگی زندگی می کنم با آگاهی از وضعیت فرهگیان به طور رسمی از سال ۹۵ قدم در سنگر تعلیم و تربیت گذاشتم.
از نظر شما معلم منتخب و نمونه دارای چه ویژگی هایی می باشد؟دردرجه اول معلم منتخب و نمونه معلمیست که بتواند درس زندگی رو به دانش آموزان ارائه دهد و اخلاق و معرفت که اساس و ریشه زندگی هر فرد را شکل می دهد بتواند به خوبی آموزش دهد و در کنار آن منابع آموزشی را در حد توان به حد مناسب بتواند به دانش آموزان آموزش دهد.
فکر می کنید که شما چه ویژگی هایی داشته اید که به عنوان معلم منتخب و نمونه معرفی شدید؟من در سال ۹۲ توفیق پیدا کردم در جلسه ای خدمت مقام معظم رهبری برسم و در آن جلسه ایشان نقشه راهی را برای ما ترسیم نمودند و فرمودند که شما در رفع محرومیت ها و در ترویج فرهنگ اسلامی به صورت آتش به اختیار عمل کنید و منتظر نمانید که به شما دیکته شود ، شما به صورت خودجوش حرکت کنید و ان شاالله در این مسیر خداوند متعال به شما توفیق می دهد که کارتان را به نتیجه برسانید، بنده هم تمام سعی خودم را در راستای نقشه راه و منویات مقام معظم رهبری به کار گرفتم و البته مهم نیست که در چه جایگاه و مقامی قرار گرفته ایم ، مهم این است که در هر پست و مقامی که قرار گرفته ایم بتوانیم به نحو احسنت از ظرفیت ها و بتانسیل های خودمان و منطقه استفاده کنیم، که اگر این اتفاق رقم بخورد حتی اگر ما در دورترین و محروم ترین نقاط کشور باشیم خداوند متعال حتما صدای صداقت و درستکاری ما را به گوش همه خواهد رساند.
با توجه به انجام خدمت شما در منطقه عشایری و یکی از محرومترین نقاط استان چه دغدغه ها، مشکلات و مطالباتی دارید؟مناطق عشایری به دلیل وضعیت معیشتی مردم متاسفانه از امکانات خوبی برخوردار نیستند و حتی از امکانات اولیه زندگی هم بی بهره هستند، با تمام این مشکلاتی که برای مناطق محروم تعریف شده و خود سازمان آموزش و پرورش با محصورات و مشکلات فراوان دست و پنجه نرم می کند ولی با این حال تنها سازمان و ارگانی است که با تمام تلاش پای کار ایستاده است و در دورترین و محروم ترین مناطق هم نماینده دارد و تنها پرچمی که در این مناطق محروم بالاست پرچم مدرسه است و ان شاالله توفیقی حاصل شود که بهتر و مسمر ثمر تر به کار خود ادامه دهد.
چه توصیه ای به همکاران خود دارید؟بنده در جایگاهی نیستم و کوچکتر از آنم که بخواهم توصیه ای داشته باشم ولی در این حد ذهن محدود من میگوید که کارهای بزرگ از کنار هم قرار گرفتن کارهای کوچک در کنار هم به وجود می آید و ما سعی کنیم از کاری که به ما سپرده می شود هرچند خیلی کوچک باشد شروع کنیم و با انجام آن به نحو احسنت ان شاالله خداوند بزرگ خیر و برک به کار ما بدهد و به آن مدینه فاضله ای که مد نظر خودمان هست برسیم.
بهترین خاطره ای که از دوران کوتاه خدمت دارید؟ تقریبا دو ماه از خدمتم می گذشت و اواخر ابان ماه سال۹۵ بود، مدرسه ای که من توفیق خدمت در آن را دارم یک کانکس یک کلاسه است، روزی دیدم که یک دفترچه پشت پنجره کلاس قرار دارد و به بچه ها گفتم که این دفترچه متعلق به هر کسی هست فراموش نکند و با خود ببرد و دیدم کسی آن را بر نداشت، روز بعد هم دوباره دیدم که دفترچه پشت پنجره کلاس وجود دارد وخیلی جدی تر از بچه ها پرسیدم که دفتر چه متعلق به چه کسی می باشد، نهایتا بچه ها گفتند که دفترچه متعلق به اعظم است، و بعد از پیگیری متوجه شدم که اعظم یک دختر ۱۴ ساله کم شنواست که به دلیل کم شنوایی نمیتوانست در مدرسه حضور یابد و به دلیل وضعیت بد مالی و معیشتی خانواده وکم توجهی، این دختر تا ۱۴ سالگی با اینکه یکی از گوش های او۳۰-۴۰ درصد توان شنوایی داشت متاسفانه توانایی حرف زدن نداشت ولی با این وضعیت ضعف شنوایی و حتی ضعف جسمانی، بسیار مشتاق و با انگیزست که درس بخواند و آن دفترچه را پشت پنجره کلاس درس قرار می داده که ما برای او سرمشق بنویسیم و او در خانه تمرین کند. این موضع خیلی روی من تاثیر گذاشت و من را دگرگون کرد و تصمیم گرفتم که برای حل این مشکل کاری انجام دهم، در نهایت اعظم را به همراه مادرش به یکی از کلینیک های فوق تخصصی گوش و حلق و بینی در استان اصفهان بردیم و بعد از انجام آزمایشات و مطالعات پزشکی تصمیم بر آن شد که با دو صمعک قوی بتوانیم کمکی برای رفع مشکل شنوایی اعظم انجام دهیم. بعد از توفیق انجام این کار الان بعد از گذشت یک سال اعظم میتواند حرف بزند و درس بخواند و پس از گذشت مدت کمتر از ۳-۴ ماه توانست حروف الفبا را یاد بگیرد.
لازم به ذکر است می توانیدگزارشی دیگر از الفباي جوانمردي این آموزگار جوان که ساخت مدرسه با هزينه شخصي به عشق شهداي مدافع حرم می باشد را در این
لینک مشاهده نمایید.
پایان خبر/۱۰۲۴ج