حقوق هاي اندک تفسيري نمايان از اصطلاح چندرغاز!/فاصله طبقاتي،عامل گلايه مندي مردم درامور اقتصادي است
به گزارش
جهانبین نیوز به نقل از
خبرنگار زنگ خبر؛ در قسمتي از سخنراني مقام معظم رهبري در ديدار با مردم آذربايجان شرقي در تاريخ ۱۳۹۵/۱۱/۲۷خطاب به مسئولين محترم کشور آمده است: به مسئولين عرض ميکنم که اين حضور مردمي در بيست و دوّم بهمن را به حساب گلايه نداشتن آنها از فعّالیّتهاي ما مسئولين به حساب نياورید.
مردم گلهمندند؛ از بسياري از چيزهايي که در کشور ميگذرد،
مردم گلهمندند. مردم با تبعيض ميانهاي ندارند؛ هرجا تبعيض ببينند، احساس ناراحتي و رنج ميکنند. هرجا کمکاري ببينند همينجور، هرجا بياعتنائي به مشکلات ببينند همينجور، هرجا پيش نرفتن کارها را ببينند همينجور؛
مردم گلهمندند.
در يک جمله کوتاه مقام معظم رهبري 3 بار تأکيد ميفرمايند که مردم گلهمندند و اين نشان از وضعيت بد اقتصادي و معيشتي مردم دارد.
متأسفانه گاهي در برخي مجالس و محافل ميشنويم که ميگويند مشکل از ائمه جماعت و افرادي است که تريبون دارند و اين افراد تلاش ميکنند تا وضعيت اقتصادي جامعه را بد نشان داده و بگويند که مردم مشکل اقتصادي دارند در اينجا چند سؤال مطرح است و آن اينکه آيا مسئولين در ميان مردم و افراد کم درآمد جامعه زندگي ميکنند؟ با آنها تعامل و رفت و آمد دارند؟ از بازار هاي همين مردم خريد ميکنند؟ در شهر و دربين مردم و محله هاي فقيرنشين تاکنون رفته اند؟ و....
امروزه شاهد واقعيتي در جامعه ايران هستيم که شايد با نگاهي رياضي وار عجيب بنمايد. آن واقعيت اين است که اگرچه ميزان رفاه نسبي مردم در شرايط کنوني نسبت به چند دهه قبل افزايش يافته و امکانات زندگي نيز بيشتر شده است، اما سطح رضايت مردم از زندگي کاهش يافته است.
يعني اگر از مردم سوال شود که اکنون رضايت بيشتري از زندگي دارند يا چند دهه قبل، شايد اکثر آنها از گذشته بيشتر به نيکي ياد کنند. اين در حالي است که در گذشته مردم به لحاظ رفاه در شرايط سخت تري زندگي مي کردند.
ظهور پديده اشرافي گري
دخل و خرج خانوار با هم نميخواند و درآمد اغلب مردم کفاف هزينههاي متعددي چون مسکن، خوراک، پوشاک، آموزش، تفريح، درمان و... را نميدهد، در اين بين با وجودي که دولت در شعارهاي انتخاباتي خود وعده بهبود معيشت را به مردم ايران داده بود، شاخص هاي اقتصادي و جيب مردم از بدتر شدن وضعيت معيشت خانوار و اوضاع بازار کار خبر ميدهند.
اصلي ترين دليل کاهش رضايت مردم از زندگي نسبت به چند دهه قبل نابرابري هاي چشمگيري است که طي اين مدت ايجاد شده است.
اختلاف طبقاتي و ظهور پديده اشرافي گري در کشور معلول علت هايي است که طي سه چهار دهه گذشته وجود داشته است. علت هايي که برخي از آنها ميتوانست نباشد يا شدت و تأثيرشان کمتر باشد.
سيمکارتهاي ميلياردي
گاهي در اين اوضاع و احوال انسان به چنين خبري هاي هم ميرسد که گ غلامحسين اظهري - فعال صنفي بازار سيم کارت هاي تلفن همراه از آخرين وضعيت قيمتي سيم کارتها در بازار خريد و فروش" خبر داد و گفت: حوزه سيمکارتهاي دائمي و معمولي با پيش شماره ۰۹۱۲ با کد يک، از سه ميليون و ۶۰۰ هزار تومان شروع و تا پنج ميليون و ۲۰۰ هزار تومان نيز قيمت دارند.
در همين رده شمارهاي کدهاي ۱۷۷ با سه ميليون و ۸۰۰ هزار تومان، ۱۳۰ با چهار ميليون و ۳۰۰ هزار تومان، ۱۱۴ با پنج ميليون و ۶۰۰ هزار تومان و ۱۱۵، پنج ميليون و ۴۰۰ هزار تومان است.
البته اينها مربوط به شمارههاي عادي و معمولي است، اما براي شمارههاي استثنايي و اصطلاحاً رند بعضي خطوط حتي با قيمتهاي ۵۰۰ ميليون و يک ميليارد تومان هم به فروش رفته است.
يک سيم کارت ساده و معمولي که انسان فقط با آن تماس برقرار کرده و يا پيامک ميدهد چيزي در حدوداً يک ميليارد تومان!!!!!!
امروز حقوق يک ميليون توماني به جايي نمي رسد و بسياري از اشخاص داريم که از فقر مي نالند و مي گويند داراي خانواده هستيم و اجاره نشين هستيم و با چنين ميزان حقوقي نمي توانيم خانواده را اداره کنيم.
اهميت موضوع «معيشت مردم» در «منظومه ارزشي انقلاب اسلامي» تا آنجاست که رهبري بر اساس سخنان امام خميني (ره) آن را يکي از «خطوط اصلي انقلاب» معرفي ميکنند: «براساس سخنان امام(ره)، موضوع «مردم»، «استقلال کشور»، «تدين و پايبندي به مباني اسلامي»، «مبارزه با استکبار و زورگويي»، «مسأله فلسطين»، «موضوع معيشت مردم»، «توجه به مستضعفين و رفع فقر»، خطوط اصلي انقلاب هستند که از ترکيب آنها «هندسه انقلاب» بهدست ميآيد.»(14/۱۱/94(
امروز مسأله اوّل کشور «اقتصاد» است
علاوه بر اين امروز دشمن براي ناکام کردن ملت ايران در مسير پيشرفت و تعالي به يک «جنگ اقتصادي» عليه ما روي آورده: «امروز عرصه اقتصاد، بهخاطر سياست هاي خصمانه آمريکا، يک عرصهکارزار است، يک عرصه جنگ است، جنگي از نوع خاص.»(1/۱/94(
حقوق پايه کارگري اکنون ماهيانه حدوداً 600 هزار تومان است و با مزايا و غيره خيلي بشود 700 هزار تومان يک بازنشسته يا بازمانده خيلي مورد لطف واقع شود 700-800 هزار تومان ميگيرد.
افرادي در اين شهر ها داريم که درآمدهايي دارند که حداقل يک سوم هزينه ماهانه است. راستي کسي نميپرسد مردم چطور زندگي ميکنند؟ کدام يک از خوردنيها را از زندگي خود حذف کردهاند؟ هزينه تفريح و مسافرت و دوا و دکتر و لباس و موبايل و حوادث پيشبيني نشده را به حساب نياوردهايم؟ و فرض کردهايم که خانوادهاي هرگز نه مهماني ميدهد، نه به مهماني ميرود، نه کادو ميخرد و نه خرجهاي رايج خانوادهها را دارد؟
اينجا است که معلوم مي شود چرا مخارج عادي مردم دائماً جاي يکديگر را تنگ ميکنند و گلوي پدر صاحب بچه را ميفشارند، هر روز بيشتر. آيا الان هم بايد توصيه هاي بهداشتي پزشکان را شنيد و عصباني نشد؟ آيا باز هم بايد برنامه هاي آشپزي تلويزيون را نگاه کرد و عقدهاي نشد؟
يكي از عمدهترين نگراني بشر، نياز و فقر مالي است كه روح او را آزار داده و گاه او را از مسير فطري باز ميدارد.
ببينيد خوانندگان عزيز! اين گزارش نه سياسي است، نه انتخاباتي، نه در دفاع از جريان و مرامي خاص. اين گزارش کاملاً اجتماعي و کمي اقتصادي است. نه به کسي طعنه ميزند، نه از کسي بازخواست ميکند.
اين را نوشتيم چون به عنوان خبرنگار در خيابانهاي شهر زياد چرخ ميزنيم و گرسنه و فقير زياد ميبينيم.
انتهاي پيام1026ج /520ز