به گزارش
جهانبین نیوز؛ به نقل از
شبکه اطلاع رسانی راه دانا، در مقاله پیشین پیرامون دو نظریه کاشت و یادگیری ذهنی اجتماعی در حوزه رسانه مطالبی ارائه شد در ادامه باید گفت هر دو نظریه مذکور، در تحلیل رسانههای صوتی تصویری و به خصوص رویکرد منفی هالیوود در قبال ایران کاربرد دارند.
در نتیجه این رویکرد منفی، "ضدایرانیگری" به طور روتین در فرهنگ آمریکا ظاهر میشود تا ایدهآلهای دموکراسی و آزادی در مقابل به اصطلاح استبداد و سرکوب در ایران قرار بگیرد.
این تصویرسازی به روشی عادی و پذیرفتهشده برای برخورد نژادپرستانه با ایرانیها تبدیل شده است.
نژادپرستی ضدایرانی در رسانههای جمعی و صنعت سرگرمی آمریکا، رنگ و بوی میهنپرستی گرفته است.
جامعهشناسان تقریباً همه فیلمهای ضدایرانی هالیوود را نمود بارز نظریه کلیشهای و در عین حال تعمیمپذیر "ساموئل هانتینگتون" موسوم به "برخورد تمدنها" میدانند، نظریهای که معتقد است پس از جنگ سرد، تفاوتهای فرهنگی و مذهبی، دلیل اصلی جنگ و درگیری در دنیا است، نه تفاوتهای سیاسی، ایدئولوژیک و یا اقتصادی.
اوج هالیوودیسم را میتوان در فیلم"روبوکاپ" یا "پلیس آهنی" محصول سال ۲۰۱۴ دید. این فیلم به بهترین شکل ممکن، پروپاگاندای آمریکایی علیه ایران را نشان میدهد. داستان "روبوکاپ" در سال ۲۰۲۸ اتفاق میافتد، زمانی که شرکت چندملیتی "اومنیکورپ" در مرکزیت فناوری ساخت روبات قرار دارد. محصولات این شرکت در خارج از آمریکا سالهاست که در ارتش استفاده میشود. صحنه آغازین فیلم در قالب یکی از تبلیغات اومنیکورپ، نشان میدهد که واشنگتن تمام تهران را اشغال کرده است.
در تبلیغ مذکور، روباتها و پلیسهای روباتی شرکت اومنیکورپ به تهران حمله میکنند، دولت را سرنگون میکنند، مردم را خلعسلاح میکنند. همچنین زنها را هم به دنبال سلاح یا بمب، اسکن میکنند. مردم ایران هم در حالی که از ترس به خود میلرزند، آماده هستند تا اسکن شوند.
در بخشی از فیلم، روباتهای کوچک و بزرگ در خیابانهای تهران راه میروند. صدای بلندی اینگونه میگوید: "درود بر شما. لطفاً دستان خود را بالا ببرید و برای روال غیرتهاجمی اسکن کردن، از خانهتان خارج شوید. هیچکس صدمه ای نمیبیند." مردم همه مقابل خانههایشان صف کشیدهاند و دستانشان بالای سرشان است. جملههایی هم به فارسی شنیده میشود: "دستاتو ببر بالا، دستاتو ببر بالا."
وقتی چنین صحنههایی در ابتدای فیلم نمایش داده میشود، مسلماً نویسندگان فیلم میخواستهاند نشان دهند که جنگهای آینده آمریکا، با استفاده از روبات خواهد بود. موضوع اصلی فیلم همین است، اما وقتی میخواهند مکانی برای این جنگها در نظر بگیرند، ایران را انتخاب کردهاند. هر چه باشد، دستکم سه دهه است که ایران هدف اصلی تهدیدهای ارتش آمریکاست. در تبلیغ شرکت اومنیکورپ میشنویم: "اگر مدتی قبل بود، مردان و زنان آمریکایی باید این مردم را آرام میکردند."
عملیات "آزادی تهران" وقتی با مشکل مواجه میشود که گروهی از ایرانیها دست به حمله انتحاری علیه روباتها میزنند. این کار باعث میشود استقبال از همین نوع روباتها در آمریکا کاهش پیدا کند.
طبق تعریف، "تروریست" کسی است که به خاطر اهداف سیاسی یا ایدئولوژیک از خشونت علیه افراد بیگناه استفاده میکند. با این حال، در چارچوب "روبوکاپ"، عملیاتگرهای ایرانی که از خشونت علیه روباتهای به شدت مسلح استفاده میکنند، نه تنها به هیچ وجه تروریست نیست، بلکه مردم آمریکا باید شکرگزار وجود چنین افرادی باشند.
برای درک این عقبگرد ظاهری باید به تحریف واقعیت بر اساس ایدئولوژی در فیلمنامه "روبوکاپ" اشاره کنیم، اتفاقی که به خوبی در پشت صحنه باقی میماند. واقعیت این است که تا کنون حتی یک عامل انتحاری ایرانی هم وجود نداشته است، اما از نظر سازندگان فیلم "روبوکاپ"، هنر لزوماً نباید از واقعیت تقلید کند.
مقایسه "روبوکاپ" ۲۰۱۴ با سایر فیلمهای هالیوود که بر اساس ایده زندگی روباتی ساخته شدهاند، مانند پنجگانه "نابودگر" یا سهگانه ماتریکس، نشان میدهد بر خلاف "روبوکاپ"، در آن فیلمها افرادی که حتی جان خود را میدهند تا روباتها کنترل نظامی دنیا را به دست نگیرند، قهرمانهای داستان هستند. به عنوان مثال، در فیلمهای "نابودگر"، این افراد به زمان گذشته سفر میکنند تا از افتادن دنیا به دست روباتها جلوگیری کنند. اما چه میشود که در "روبوکاپ"، ایرانیهایی که همین هدف را دنبال میکنند، دشمن بشریت معرفی میشوند؟ رنگ پوست؟ مذهب؟ نژاد؟ یا مجموع همه اینها؟
داستان فیلم "تبدیلشوندگان ۳: سیاهی ماه" هم درباره تلاش برخی روباتها برای تسلط بر دنیای انسانهاست. روباتهای تبدیلشونده که هوشمند هستند، به دو دسته تقسیم میشوند: عدهای طرفدار انسانها هستند و برخی دیگر، مقابل انسانها میایستند. مشکلی که این فیلم دارد، شیوه نمایش عنصر "دشمن" در آن است. "اتوبات"های این فیلم، فضایی نیستند، بلکه آمریکایی هستند. این روباتهای هوشمند، در عمل به سیاست خارجی آمریکا، یکی از تأسیسات هستهای خاورمیانه را منفجر میکنند. این تأسیسات نمیتواند به تأسیساتی جز "نطنز" ایران اشاره داشته باشد.
راوی در بخشی از فیلم از زبان روباتها اینگونه توضیح میدهد: "ما اکنون به متحدانمان کمک میکنیم تا درگیریهای میان انسانها را حل و فصل کنیم. تا مانع از آسیب رساندن بشر به خودش شویم." سپس خودرویی با پرچمهای ایران در حال حرکت به سمت یک "تأسیسات هستهای غیرقانونی"نشان داده میشود. یکی از نگهبانان مقابل در ورودی که به فارسی حرف میزند، میگوید: "مث اینکه ماشین وزیره... بزن بالا." به این ترتیب، خودروهایی که در واقع روباتهای تبدیلشونده هستند وارد محوطه تأسیسات میشوند و آن را از بین میبرند.
"دیسپتیکانها" یا همان روباتهای بد در فیلم هم فضایی نیستند، بلکه عرب، آفریقایی یا حیوانات وحشی هستند. مخاطبین، اولین بار "مگاترون" رئیس همه دیسپتیکانها را تروریستی فراری در صحراهای آفریقا میبینند که پارچهای شبیه به شال روی سرش دارد. شاید هیچ نشانه دیگری نمیتوانست تا این اندازه، یک نقش منفی را نژادپرستانه معرفی کند.
ادامه دارد...
نویسنده: محمدرسول رضاعلی
انتهای پیام/1026ج