به گزارش جهانبین نیوز به نقل از مشکات برين شب يلدا بلندترين شب سال است که به آخرين روز از فصل پاييز و نخستين شب از فصل زمستان گفته ميشود، اين شب در بين مردم استان ما به شب چله معروف است. يلدا، شب تولد ايزد مهر يکي از ايزدان مهم ايراني است که در ستايش او بسياري کوشيده اند، مهر يشت سرود مهم تولد ايزد مهر مي باشد و شب چله ،شب زايش خورشيد و آغاز سال نو ميترايي است.
درگاه شماري ايرانيان، همواره و در همه سال ها انقلاب زمستاني برابر با شامگاه سي ام آذر ماه و بامداد يکم دي ماه است ، برخي بر اين باور غلط هستند که مراسم شب چله براي رفع نحوست که بلندترين شب سال است برگزار مي شود.
يلدا سرآغازي است براي شکستن شب و از اين شب، به بعد روز و روشنايي بيشتر و بيشتر ميشود، پس يلدا مقدمه و طليعه روزهاي بلند است و گويا بر همين اساس، گذشتگان ما اين شب را به بيداري و کنار هم بودن ميگذرانند.
مراسم شب يلدا در جاي جاي ميهن عزيزمان ايران بنوعي پاسداشت و گرامي داشته مي شود، بختياري ها شب اول زمستان را که درازترين شب سال است به نام شب يلدا نمي شناسند بلکه آن را با نام شب چله مي شناسند و به اين نام مي نامند. شب يلدا در قوم بختياري به عنوان شب چله خوانده ميشود
در شب يلدا در استان چهارمحال و بختياري، چند خانواده دور هم جمع ميشوند و کساني که شاهنامه را از حفظ هستند براي ديگران ميخوانند. خيلي پيش آمده که کساني که شاهنامه را از بر ميخوانند حتي سواد خواندن و نوشتن نداشته باشند.
بختياريها اعتقاد دارند در شب يلدا، ماست، شير، پنير، کنجد، کدو و نان جوي که خورده شود تا پايان سال موجب فزوني و فراواني نعمت ميشود و باعث ميشود که تا سال بعد از اين نعمتها بخورند.
شب يلدا در قوم بختياري به عنوان شب چله خوانده ميشود، بختياريها در اين شب کدو تنبلهاي بزرگي که نماد خورشيد را براي آنها دارد، آبپز ميکنند و آنرا به صورت ريز ريز شده در آش کشک ميخورند.
آيين هايي که در اين هنگام برگزار مي شود يکي از آن ها جشني شبانه و بيداري تا بامداد و تماشاي طلوع خورشيد تازه متولد شده است، جشني که لازمه ي آن حضور کهنسالان و بزرگان خانواده به نماد کهنسالي خورشيد در پايان پاييز بوده است و همچنين خوراکي هاي فراوان براي بيداري دراز مدت همچون انار و هندوانه به رنگ سرخ خورشيد مي باشند.
حافظ خواني و گرفتن فال يکي از رسوم شب يلدا است
جالب توجه است که اين شب فقط يک دقيقه از شب هاي ديگر بلند تر است.
حافظ خواني و گرفتن فال يکي از رسوم شب يلدا است که بزرگتر فاميل با گرفتن فال براي تک تک افراد خانواده روحيه ي آنها را براي بزرگداشت اين شب آماده مي کردند.
در شهرکرد شب چله آيين و مراسم خاصي دارد که عبارتند از: فرستادن هديه براي نو عروسان و تازه دامادها، جمع شدن تمام فاميل در منزل بزرگتر فاميل، در قديم کنار کرسي و امروز در کنار وسايل گرم کننده مي نشينند و با خوردن آجيل مخصوص شب چله مثل: گردو ، بادام، سنجد، کشمش و تنقلاتي که مادر بزرگ ها از تابستان جمع کرده و امشب بر روي سفره شب چله قرار مي دهند.
ميوه ي شب چله هندوانه و ميوه هاي روز مثل: انار، پرتقال و نارگيل مي باشند.
قصه گويي و حافظ خواني توسط بزرگان فاميل را يکي ديگر از آيين هاي اين شب است و بيداري تا سحرگاه و نيايش براي سلامتي حاضران و شروع فصل زمستان که آرزوي همه اين است که سال باران زا و برفي باشد چون مزارع و کشتزارها نياز به آب و برف دارند تا محصول تابستان پر بارتر باشد.
شب يلدا در بين عشاير بختياري
شب يلدا در بين عشاير بختياري همانند ديگر اقشار و هموطنان عزيزمان گرامي داشته شده و براي اين شب اداب و آئين خاصي دارند .
مادر خانه يا معمولا مادر بزرگ خانواده که امشب همه نوه و نتيجه هايش ميهمان او هستند براي آنها نان بنام گرده درست ميکند .که شايد قطر آن به اندازه يه نان ساندويچ و بزرگي آن بستگي به تعداد اعضاي خانواده دارد .ميرسد ...مادر خانه خمير گرده را در چاله گذاشته و روي آن را با زعال و خاکستر ميپو شاند . و براي هيجان و شور و شعف فرزندانش مهرهاي را در آن ميگذارند ..تا هنگام تقسيم ببينند که سهم که ميشود ...قسمت هر کسي که شد او را آدم خوش شانس لقب ميدهند ...
براي آخر شب نيز مادر خانه مقداري گندم برشته همراه با مغز گردو و گلخونگ قاطي کرده و بين فرزندان و ميهمانان تقسيم ميکنند .و تا پاسي از شب بزرگان فاميل شب را به خواندن شاهنامه و خاطرات و ايل و کوچ ميگذرانند و به استقبال زمستان ميروند.
بختياري ها و شاهنامه خواني در شب يلدا
در شب يلدا در استان چهارمحال و بختياري که بيشتر بختياريهاي ايران آنجا سکونت دارند، چند خانواده دور هم جمع ميشوند و کساني که شاهنامه را از حفظ هستند براي ديگران ميخوانند. خيلي پيش آمده که کساني که شاهنامه را از بر ميخوانند حتي سواد خواندن و نوشتن نداشته باشند.
بختياريها اعتقاد دارند در شب يلدا، ماست، شير، پنير، کنجد، کدو و نان جوي که خورده شود تا پايان سال موجب فزوني و فراواني نعمت ميشود و باعث ميشود که تا سال بعد از اين نعمتها بخورند.
شب يلدا در قوم بختياري به عنوان شب چله خوانده ميشود. بختياريها در اين شب کدو تنبلهاي بزرگي که نماد خورشيد را براي آنها دارد، آبپز ميکنند و آنرا به صورت ريز ريز شده در آش کشک ميخورند.
رسم جالبي که در ميان بختياريها رواج دارد، به اين صورت که نانهاي محلي به نام گرده را با قطر زياد ماده ميکنند. بين اين نان مهره آبي رنگي به نام لپک ميگذارند. در شب يلدا نان را تقسيم ميکنند وهر کس که در قطعه نان او لپک جاي دارد، به بخت و اقبال معروف شده و او را شانس خانه ميدانند.
رسمي ديه در شو اول چله
مراسم شب يلدا كه در ميان ما بختياريها كه به آن شب اول چله ميگويند رسم است كه مادر خانه خميري درست ميكند براي درست كردن نان قطور شايد به عرض 5الي 8سانت گرد مانند كه به آن گرده ميگويند در حين درست كردن خمير و براي هيجان مهره اي در آن خمير ميگذارند سپس خمير اماده شده را در چاله آتش كه زير آن تميز شده ميگذارند و رويش را با خاكستر و ذغال مي پوشانند تا خوب اين خمير مغز پخت شود ....شب هنگامي كه خوب آماده شد ...خاكسترهاي روي آن را تميز نموده ...روي آنرا با روغن حيواني اصيل كه بويش چندين خانه آنطرفتر ميرود چرب نموده و رويش شكر ريخته و همانند كيك تولد با چاقو بريده و به نسبت اعضاي خانواده تقسيم مي كنند ..كه معمولا در اين شب همه اعضاي خانواده نزد پدر بزرگ يا مادر بزرگ خود جمع ميشوند و تعداد افراد زياد است ...خلاصه مهره اي كه در خمير كار گذاشته اند هيجان خاصي به جمع داده كه ببينند قسمت چه كسي ميشود ...سهم هر كس كه بود او را آدم خوش شانسي ميدانند ....خلاصه اين رسم را دارند .و درست كردن غذائي كه شايد ديگر به فراموشي سپرده شده باشد كه به لري به آن (قاويت ) گفته ميشود كه گندم برشته شده را آسياب نموده با شكر و روغن حيواني قاطي نموده شايد چيزي شبيه آرد نخودي كه بچه ها يه زماني ميخوردن ...ولي اين كجا و آن كجا ...و ديگر هم گندم برشته با كلخونگ كه چيزي شبيه پسته كوهي البته نازكتر و شكننده تر و مغز گردو قاطي ميكنند و تا پاسي از شب به شب نشيني و يادآوري خاطرات ايل و كوچ و دلاوريهاي پدرانشان كه توسط بزرگان خانواده نسل به نسل و سينه به سينه حفظ شده است ميپردازند.
يلدا، پاسداشت فرهنگ و سنت هاي خوب ايراني است: در کنار هم بودن و مهمان هم بودن و کنار هم به فرداي روشن چشم داشتن، کنار هم بودن و نيايش، کنار هم بودن و انار خوردن و حافظ خواندن، کنار هم بودن و قصه گفتن از ديروزي که رفته است و ميتواند چراغ راه بچههاي فردا باشد.
انتهاي پيام1022ج /1020ج