به گزارش
جهانبین نیوز؛ به نقل از
کلار، مهدي طهماسبي فعال رسانهاي در يادداشتي تحت عنوان "من عطش در عطش حنجرهها ميبينم" نوشت: اين روزها داريم تجربه تلخي را به دست ميآوريم؛ «آب در بروجن جيرهبندي شده است» اين خبر کوتاه ولي دهشتناک وجود آدمي را درهم ميريزد و ميشکند و آتش به بنيان نگاه واقعگرا مينهد.
بروجن شهرستاني است که نه در کوير خشک ايران بلکه در دل استان چهارمحال و بختياري که در آمارها و ارقام ارائه شده به عنوان استاني که زادگاه و خاستگاه آب و سرچشمه دو رود بزرگ کشور است، قرار دارد.
دشتهاي بروجن، فرادنبه، بلداجي و گندمان همه دشتهاي ممنوعه از سوي مسئولين آب اعلام شدهاند و فرياد عطشناکي افراد و دشتهاي اين شهرستان دارد به آسمان ميرسد؛ چند سالي است که همه شنيدهايم که آب بروجن نيترات زيادي دارد و اين آلودگي به نتيرات ثمرات وحشتناکي براي سلامت و تندرستي مردم نجيب و وفادار شهرستان به همراه دارد و اکنون صحبت از جيرهبندي است که رنجي مضاعف را به مردم تحميل مينمايد.
چه غمگينانه است که آب در خانه و ما تشنه لبان ميگرديم. خشکساليهاي پي در پي، برداشتهاي غيرمجاز و توجه بيش از حد به مسائل زيست محيطي باعث شده تا مردم به رنجي خانمانبرانداز دچار شوند.
آقايان مسئولين ميخواهم با شما سخن بگويم؛ از جانب مردم شهرستاني که مبارزات انقلابيشان و حضور در صحنههاي مختلف انقلاب شکوهمند اسلامي و همراهيشان با نهضت خونين خميني کبير و تقديم نمودن ۵۰۰ نفر از جوانان جان برکف در جبهههاي جنگ در طول هشت سال دفاع مقدس و حمايت همهجانبه از ولايت مطلقه فقيه و نظام مقدس جمهوري اسلامي زبانزد خاص و عام است.
آيا اين مثل معروف را شنيدهايد که چراغي که به خانه رواست به مسجد حرام است مردم ما اکنون تشنهاند و همسايگان ما در استانهاي همجوار و کويري به فکر بردن آب و تقسيم آن هستند و گاه با استفاده از اهرمهاي پيدا و پنهان در اين راه تلاش ميکنند اما بايد بدانند که حقالناسي را به گردن خود ميگذارند که تا قيام قيامت توان پاسخگويي به آن را ندارند آقايان مسئولين نميدانم لمس اين درد آيا براي شما ممکن است درد کودکان خردسال و نوباوه چهار پنج سالهاي که درد ناشي از سنگ کليه و مثانه بوجود آمده از آب داراي املاح زياد به علت کاهش افت آبهاي زيرزميني را با جسم نحيف و جثه خرد خود تحمل ميکنند يا خانوادههايي که داغدار مرگ عزيزانشان براثر بيماريهاي ناشي از عوارض کليه و کبد شان چه غمي را به دوش ميکشند.
آيا خون مردم در استانهاي مختلف رنگينتر از يکديگر است که بعضيها به فکر انتقال آب به فلات مرکزي هستند اما مردم بروجن و چهارمحال و بختياري بايد رنج تشنگي را متحمل شوند؛ هرچند نگارنده بر اين باور است که آب جز انفال است و با انتقال به مناطق ديگر به صورت کارشناسي و اصولي نميتوان مخالفت کرد بلکه بايد اول مشکلات آبي حوضه مبدا برطرف شود و سپس مازاد آن فقط براي شرب به ديگر استانها منتقل شود.
اين روزها دو پروژه آبرساني براي شهرستان بروجن در سرتيتر اخبار مرتبط با آب تعريف شده يکي پروژه عظيم و ارزشمند انتقال آب بن به بروجن و ديگري انتقال آب سبزکوه به چغاخور است که از دوجبهه به اين دو طرح حمله ميشود در طرح بن به بروجن کمبود اعتبارات و مشکل تملک حرف اول ميزند و باعث کند شدن فعاليت در اين زمينه ميگردد و در طرح انتقال آب سبزکوه دوستان محيط زيست با دغدغه و سواسي زيست محيطي به مساله نگاه ميکنند.
مردم ما براساس آموزههاي ديني و اخلاقي احترام به محيط زيست را باور دارند اما گويا مسئولين محيط زيست زنده ماندن و سلامت همه گونههاي حيواني و نباتي قبول دارند الا انسان که اشرف مخلوقات است و آنها ظاهرا زيست انساني را به عنوان دغدغهها حياتي تلقي نميکنند و اي کاش عزيزان دستاندرکار محيط زيست با ارائه راهکارهاي کارشناسي شده در کنار ديگر دستگاههاي اجرايي قرار ميگرفتند و باعث اجرايي شدن طرحها با کمترين صدمه و آسيب زيست محيطي ميشدند.
وزير محترم، مردمي و انقلابي نيرو پس از سفر دکتر روحاني بارقههاي اميد براي انتقال آب بن-بروجن در دل مردم روشن شده بود اما با تصميمات استاني موتور محرکه اين حرکت که مديريت شايسته را دربر ميگيرد از حرکت باز ايستاد و اکنون رنج ايستادن اين آرامبخش دائمي را چگونه بايد جبران کرد؛ چه کسي بايد پيگير مطالبات مردم نجيب و فهيم شهرستان بروجن و به تبع آن استان باشد.
اکنون از حضرتعالي خواهشمنديم که پيگير خواستههاي بهحق مردم شهرستان بروجن و استان چهارمحال و بختياري باشيد و بدانيد که بازگشت همه به سوي خداست که او حاکمي است مقتدر و قاضي است که خود شاهد و گواه است و رنج اين لحظههاي دردناک و اين واگويههاي غريب هنوزم باورش مشکل کنار آب و عطشاني را از دوش مردم بر دارد.
انتهاي پيام1026ج /۵۴۰ ک