به گزارش جهانبین نیوز به نقل ازمشرق------- به اين گزاره ها توجه كنيد:
- آمريكا دشمن شماره يك مردم محروم و مستضعف جهان است.
- آمريكا اين تروريست بالذات دولتي است كه سرتا سر جهان را به آتش كشيده و هم پيمان او صهيونيسم جهاني است كه براي رسيدن به مطامع خود، جناياتي مرتكب مي شود كه قلم ها از نوشتن و زبان ها از گفتن آن شرم دارند.
- ما دنبال اين نيستيم كه آمريكا براي ما كار بكند، ما آمريكا را زير پا مي گذاريم.
- ما يقين داريم اگر دقيقاً به وظيفه مان كه مبارزه با آمريكاي جنايتكار است ادامه دهيم، فرزندان مان شهد پيروزي را خواهند چشيد.
- روابط ما با آمريكا روابط يك مظلوم با يك ظالم است، روابط يك غارت شده با يك غارتگر است.
- آنهايي كه خواب رابطه با آمريكا را مي بينند خدا بيدارشان كند.
- با آمريكا روابط ايجاد نخواهيم كرد مگر اينكه آدم بشود و از ظلم كردن دست بردارد.
جملات راهبردي بالا، بخشي از مواضع رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) به آمريكاي جهانخوار و خون آشام است. اين سخنان از سوي حضرت امام(ره)، در حالي بيان مي شد كه انقلاب اسلامي تازه به پيروزي رسيده بود و پايه هاي نظام مقدس جمهوري اسلامي هنوز مستحكم نشده بود. در آن شرايط برخي از گروه ها و جريان هاي سياسي، با تحليلي متفاوت از وضعيت، برضرورت مذاكره و برقراري رابطه با آمريكا سخن مي گفتند. گذر زمان دو واقعيت زير را آشكارتر ساخت:
الف- ملت ايران و نظام اسلامي، بدون رابطه با آمريكا مي توانند ادامه حيات داده، روي پاي خود بايستند و مسير رشد و پيشرفت را طي كنند.
ب- آمريكا واجد همان ماهيت و ويژگي هايي است كه حضرت امام خميني(ره) بيان داشته اند.
پس از حضرت امام(ره)، پرچم مبارزه با شيطان بزرگ در دست مقام معظم رهبري قرار گرفت و معظم له در اين مسير حقيقتاً و انصافاً امام گونه عمل كردند. ايستادگي و تداوم مبارزه با آمريكا طي 33 سال گذشته، دستاوردهاي راهبردي را نصيب ملت ايران، تمامي مسلمانان و مستضعفان جهان كرده است. در طول سه دهه گذشته، دو واقعيت قدرت يابي روزافزون ايران اسلامي از يك طرف و افت قدرت آمريكاي جهانخوار از طرف ديگر غيرقابل انكار است. اكنون ايران قدرت برتر در جنوب غرب آسيا(خاورميانه) به حساب مي آيد و اين منطقه راهبردي جهان، تبديل به نمايشگاهي از شكست هاي آمريكا شده است. بيداري اسلامي كه جز نتيجه پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و ايستادگي ملت ما در برابر قدرت هاي شيطاني و صهيونيزم بين الملل نمي باشد، اكنون وحشت را بر كاخ سفيد حاكم ساخته است.
متحدان آمريكا در منطقه متزلزل شده و در آستانه فروپاشي قرار گرفته اند. دغدغه اصلي سردمداران رژيم صهيونيستي، نزديك شدن به پايان خط و فرو ريختن زودهنگام است. بحران در غرب، نشانه هاي بن بست ليبرال دموكراسي و پايان نظام ضدبشري سرمايه داري را آشكار كرده است. حال در چنين شرايطي، سخن از گفت وگو، مذاكره و برقراري رابطه با آمريكا، آن هم از سوي كساني كه خود را منتسب به خط امام و مكتب ولايت مي دانند، چگونه قابل توجيه است؟ آيا در آمريكا تحولي به لحاظ مواضع و رفتار رخ داده، يا اين ما هستيم كه دچار تغيير نگاه نسبت به مسائل گوناگون و از جمله آمريكا شده ايم؟
در آن زمان كه عده اي به دنبال رابطه با آمريكا بودند، حضرت امام(ره) شرط برقراري رابطه با ايالات متحده را اينگونه بيان داشتند: «با آمريكا روابط ايجاد نخواهيم كرد مگر اينكه آدم بشود و از ظلم كردن دست بردارد.» آيا از منظر كساني كه اكنون سخن از مذاكره و برقراري رابطه با آمريكا را به ميان مي آورند، علائمي دال بر آدم شدن آمريكا و دست كشيدن از ظلم كردن سران كاخ سفيد ملاحظه شده است؟ اين علائم و نشانه ها كدامند؟
واقعيت، چنين علائمي را كه نشان نمي دهد هيچ، در نقطه مقابلش، وحشي گري ها، ددمنشي ها، خباثت ها و جنايت هاي آمريكا در حق ملل مستضعف، مسلمانان و ملت ايران به مراتب بيشتر از گذشته شده است. تأمل در موارد زير نشان مي دهد كه آمريكا، حركتي رو به آدم شدن و ظلم نكردن دارد، يا برعكس اين شيطان بزرگ، در حال بزرگ تر شدن از نظر شيطنت است.
1- لشكركشي به جهان اسلام به بهانه مبارزه با تروريسم و كشتن صدها هزار نفر از مسلمانان و ...
2- حمايت از گروه هاي تروريستي براي پيشبرد منافع نامشروعش در جهان اسلام (ايران، عراق، سوريه و ...)
3- فشارهاي همه جانبه بر ملت ايران، از تهديد به اقدام نظامي گرفته تا جنگ نرم، جنگ اقتصادي، جنگ سايبري، حمايت از گروه هاي تروريستي مانند پژاك، جندالشيطان و ...
4- تشكيل كلوپ ترور دانشمندان هسته اي ايران با مشاركت صهيونيست ها
5- فعال شدن بيش از پيش در پروژه هاي اسلام ستيزي و اسلام هراسي كه نمونه اخيرش در حمايت از ساخت فيلم ضداسلامي و موهن، خشم مقدس تمامي مسلمانان را به دنبال داشت.
و ...
حال، دلدادگان خميني عزيز و وفاداران به راه ولايت و تمامي كساني كه سال ها است در زير پرچم مبارزه با آمريكا قرار دارند، بايد قضاوت كنند كه شرايط كنوني، چه تكليفي بر دوش آنان مي گذارد. جديت در مبارزه با آمريكا، يا انعطاف و عقب نشيني در برابر او؟