به گزارش
جهانبین نیوز به نقل از پایگاه خبری تحلیلی پیرغار امروز در يکي از روزهاي سرد پاييزي مردم شهيدپرور شهرستان فارسان بار ديگر به واسطه تشييع پرشور و کمسابقه يکي از فرزندان بسيجي دلاور خود که در دفاع از حرم حضرت زينب (س) خونش به خروش امده بود، و به نداي هل من ناصر ينصرني مولاي خيش لبيک گفته بود، برگ زرين ديگري به افخارات خود افزودند.
روزگاري که هر کسي سرگرم بالا و پايين دنياي خود است، روزهايي که در آرامش، البته آرامشي که شهداي ما برايمان رقم زند، غافلانه به دنبال گذران زندگي خود هستيم و شايد شکرگزاري و قدرداني داشتههايمان را که خيليها در همين همسايگي کشورمان آرزويش را دارند را از ياد بردهايم بار ديگر توسط جواني غيور از روستاي کران در عين ناباوري به يادمان آورد و همگان را بهتزده به سوگ نشاند.
آري شهيد احمد قاسمي جواني که تا همين چند وقت پيش در بين ما زندگي ميکرد و ما غافل از اين بوديم که او يکي از شهداي رشيد آينده است، احمد رفت تا به ما مسائلي را يادآوري کند که سالهاست از ياد برده ايم و کم کم داشتيم در لابه لاي مشکلات دنيايي خودمان فراموشش مي کرديم.
او با غيرت و مردانگي خود يخ دل ما را شکست تا به ما بگويد آرامش امروز ما مديون خون شهيداني است که در خون خود تبيدند تا ما ديگر از جاهلان دنيا نهراسيم، او مي خواست بگويد فراموش نکنيم اگر امروز عده اي دم از آزادي و غرب زدگي مي زنند شايد جانبازان آسايشگاه هاي کشورمان را از ياد برده اند که روزي براي همين هايي که امروز به راحتي مي خواهيم تقديم دشمن کنيم سرسختانه مبارزه کردند و پاي آرمانهايشان تا پاي جانشان ايستادند.
او خواست تا بگويد نبض آرامش در نگاه مادران و خواهران دلسوخته اي مي تپد که سالها بايد در حسرت ديدار روي جوانشان روزگار بگذرانند و شايد اين آرزوي ديدار را در روياي خواب شبي به نظاره بنشينند...
سخن گفتن از شهيد و شهادت آنقدر سخت ولي شيرين است که هر چه مي گويي دلت سير نمي شود، وقتي پاي درد دل و خاطرات همرزمان شهيد مي نشيني انقدر سخنانشان دوست داشتي و شيرين است که گذر زمان برايت معني پيدا نمي کند و دل و جانت همه گوش مي شود براي شنيدن خاطره اي هر چند کوچک از مرداني بزرگ.
امروز با حضور خود در تشييع پيکر شهيد احمد قاسمي به دنيا و استکبار جهاني گفتيم هيچ چيز تمام نشده، بلکه تازه شروع شده و ما اول راهيم، شهيد احمد امروز به ما معني مرز، سرزمين، غيرت، ناموس، کربلا و هزاران واژه ارزشمند ديگر را يادآوري کرد، او به همگان گفت امروز مرز ما شلمچه و چذابه نيست و رسم عاشقي و دلدادگي مرز سرزمين نمي شناسد، او رفت تا بگويد هر جا ناله مظلومي به گوش رسد آنجا مرز تشيع است و بايد لبيک گفت، رفت تا بگويد در اين ديار هنوز شيرمردان و شيرزنان بزرگي هستند تا اجازه حتاکي و جسارتي به روبه دلان و شغالان دنياي استکبار ندهند که حتي فکر تجاوز به خاک ما از فکرشان براي لحظه اي خطور نکنند.
متني که در زير مي خوانيد گفتگويي است با آقاي ضرغام بهزادي همرزم شهيد احمد قاسمي که از بسيج دانشگاه، تا دانشگاه شهادت اين شهيد حرم را همراهي کرد و در پاره اي از زندگي با وي همسفره بود.
ضرغام بهزادي در گفتگو با خبرنگار
پايگاه خبري تحليلي پيرغار به بيان خصوصيات شهيد احمد قاسمي پرداخت و گفت: احمد قاسمي يکي از دانشجويان ولايي و فهيمي بود که هم در عرصه دانشجويي و هم در امور معنوي جزو پيشتازان بسيج دانشجويي دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهر مجلسي اصفهان بود.
هم دانشگاهي و همرزم شهيد ايشان را جزو دانشجويان نخبه دانشگاه خواند و افزود: شهيد قاسمي خالصانه در بحث اردوهاي جهادي در دوره هاي سه گانه فصل زمستان، بهار و تابستان شرکت مي کرد و بر اي خدمت به مناطق محروم استان اصفهان، شهرستان هاي مبارکه، فريدون شهر و استان ياسوج دست از پا نمي شناخت و مشتاقانه کار مي کرد.
وي به بيان خاطره اي از شهيد پرداخت و خاطرنشان کرد: وقتي در اردو بوديم گهگاهي بود که بچه ها از کار خسته مي شدند و کم مي آوردند ولي احمد قاسمي هر وقت از کار بر مي گشت هنوز شوق رفتن داشت و نزد من مي آمد و مي گفت چه کاري هست که انجام بدهم.
همرزم شهيد قاسمي تصريح کرد: بعد از فارغ التحصيلي از دانشگاه وقتي که بحث دفاع از حرم حضرت زينب (س) پيش آمد وقتي با ايشان موضوع را در ميان گذاشتم با اينکه براي انجام کار به عسلويه مي خواست برود، با بصيرت تمام مشتاقانه به بهبهان آمد و خودش را به کاروان عاشقان اهل بيت رساند و آماده دفاع شد.
بهزادي شهيد قاسمي را اولين شهيد گردان فتح بهبهان ناميد و اضافه کرد: شهيد قاسمي در شهريورماه 94 به بهبهان آمد و در جلسات توجيهي و آموزشي گردان هاي فتح شرکت نمود و در بعد از فراگيري مسائل نظامي وارد تيپ تکاوري امام حسن مجتبي (ع) شد و از طريق گردان امام حسين (ع) استان خوزستان به سوريه براي نبرد با حرام ترين و پست ترين انسان ها اعزام شد تا اينکه در يکي از درگيري ها بر اثر ترکش خمپاره به ارزوي هميشگي خود رسيد و جان شيرينش را فداي حضرت زينب (س) نمود.
آقاي يوسفي فرمانده گردان شهيد قاسمي نيز به بيان خاطره اين از اين شهيد والا مقام پرداخت و گفت: وقتي قرار بود گرداني که شهيد قاسمي در آن بود را اعزام نماييم شهيد نزد من آمد و گفت: آقاي يوسفي شما واقعا من را به اون چيزي که هميشه دوست داشتم، رسانديد و امروز احساس مي کنم که تمام دنيا از آن من است چون به جايي که واقعا دوست داشتم مي روم و واقعا خالصانه رفت و به آرزويش رسيد.
مراسم هفتمين روز شهادت اولين شهيد مدافع حرم شهرستان فارسان مهندس احمد قاسمي کراني امروز هم زمان با شهادت امام رضا (ع) در روستاي کران شهرستان فارسان در سالن صاحب الزمان (عج) برگزار ميشود. گزارشي از حسين بهرامي
انتهای پیام1026ج /590پ