به گزارش جهانبین نیوز به نقل از زنگ خبر، شاعر خوش ذوق شهر بن جعفر نادري بني شعري در وصف فتنه ۸۸ و بصيرت مردم سروده است که به شرح زير است:آي قصه قصه قصهآي بچه ها يه قصه به رنگه مغز پستهقصه به رنگه سبزه يه رنگه ، نه! يه رمزهيه روزاومد يه فتنه برا اوباش شد نَه نِهگفت اومدم بسازم كي ميگه من مي بازم؟من اومدم بمونم از آزادي بخونمفتنة خوش قيافه وقتي اومد به كافهبزن و برقص به پاشد شتردرخواب چي يا شد!هر جا مي رفت زنش بود چيزميزاشم تنش بودزنش دكتر قلابي بدون هيچ كتابيعفت خانم و دخترش شده بودن بال و پرشمَمَدخطر باهاش بود هر جا مي رفت اَداش بودجمهوري ايراني بود اون شعار جانيوقتي كه ديد مي بازه از خواب بيدار شد تازههوار، هوار اي هوار من نمي رَم زير بارتقلب آي تقلب بلغور مي كرد و لپ لپقرآن سر نيزه كرد بانگ تكبير و سرزدبنزين تو آتيش مي ريخت با اوباشاي بي ريختبهونه داد به دشمن مثل بني صدر زنتهرون و آتيش كشيد دروغاشو پيش كشيدنقاب سبز و بستن قداست و شكستنروسريا ، مانتو ها بازو و مُچ و موهارنگه سبز مخملي تو سَر جنگه جملي دسته ،دسته گل زرد نهِ دي رو رقم زدفتنه مردما نشناخت برا همينه كه باختتا آخرش ايستادن پراز شور و فريادنفتنه جادَش خرابه چيزميزاش روي آبهبچه ها قصه خون بود عواقبش گرون بودهنوزم كه هنوزه فتنه ميشه روفوزهجلبك هاي زمونه موندن تو آشيونهجعفرنادري بني انتهاي پيام1020ج /۵۲۰ز