به گزارش جهانبین‌نیوز به نقل از خبرنگار زنگ خبر، مرحوم حسينقلي خان امان از عرفا و شعراي زبر دست دوران قاجاريه مي باشد و اشعار نغز و غني او همواره بر سر زبان اهالي مردم شهر بن است.

وي که در نجف و در جوار آستان ملکوتي امام اول شيعيان آرميده و سال هاي پاياني عمر خود را در نجف اشرف سپري کرده است.

سروده هاي وي از نظر ادبيات فولکلور براي شهر بن از اهميت به سزايي برخوردار است.

از شاعر و عارف گرانقدر حسينقلي خان امان بني اشعار متنوع به زبان تركي و فارسي باقي مانده است ولي به طور يك جا و مرتب و منظم جمع آوري نشده و تاكنون نيز به چاپ نرسيده است.

عده اي از كهنسالان شهر بن آن ها را از حفظ مي خوانند و كساني نيز شايد برخي از اشعار اين شاعر را مكتوب كرده باشند.

از شرح وحال اين شاعر گرانقدر شهر بن اطلاعات دقيقي در دسترس نيست ولي به طوري كه از اشعار او مي توان فهميد، روحي آزاد داشته و از بي وفايي دنيا حكايت مي كند و توجه به مرگ و آخرت را همواره توصيه مي نمايد كه با اين دنياي فاني نبايد پابست بود و اغنيا را دركمك به زيردستان و بيچارگان تشويق و ترغيب مي نمود.

اگركسي به زبان تركي آشنا باشد. اشعار اين شاعر و عارف خيلي دلنشين و شيرين بوده و داراي نكات اخلاقي فراوان است. از اشعار او نيز مي توان به روحيه و طرز زندگي اين شاعر پي برد.

حسينقلي خان امان به زيارت اماكن متبركه و مقدسه علاقه زيادي داشته و دراين زمينه اشعار مناسبي از خود به يادگار گذاشته است. در آباد كردن باغ ها و خصوصا كشت درخت گردو عقيده ثابتي داشته، چنان چه هرسال بر ذمه خود مي دانست كه ده ها درخت گردو و درخت هاي بي شمار غرس نمايد و ازآن ها مراقبت نموده تا بارور شوند.

اين شاعر گرانقدر با مشكلات آن زمان سفري به كربلاي معلي مي رود و در همان جا با دار فاني وداع مي‌کند.

ايشان شعري در مورد اين سفرش سروده بوده است كه گويي مي دانسته ديگر بازنخواهد گشت و براي هميشه مجاور كربلاي معلي خواهد بود.

يك نمونه اي از اشعار اين شاعر كه برخي وصيت نامه اين شاعر مي دانند كه هنگام سفر به كربلاي معلي سروده است:

درمورد سفركربلا

کاغوذوم ايسلاندي يازدوم ياشودان ، بيلين آقام حيدر ايستيوب مني

قارداشلارگديرم جان و باشودان ، او آقاي قنبر ايسيوب مني

ذوقيدن وطندن اولموشام عازم ، شاه نجفدن سيزه بير نامه يازوم

مني طلب ايلييوب موسي کاظم،نور چشم جعفر ايستيوب مني

ذويقودن وطندن اولدم آواره، گديرم درديمه ايلييم چاره

من سيزه دو وشدوم پروردگاره، كننده خيبر ايستيوپ مني

اورگيم ده چوخ وارومدورآرزو ، او قيزيل گمبزه اولام روبرو

حسين چاکرم سيزه دعاگو ،او شاه بي ياور ايستيوپ مني

قوم و قارداش،خويش و تباه واراولسون، مبادا بير نفر انتظار اولسون

اميرالمؤمنين سيزه ياراولسون،او شاه هفت كشور ايستيوب مني

دووشدوم آلّلها اوغلان و قيزي، دعادان فراموش ايلمين بيزي

حضرت عباسه دووشدوم سيزي، علمدار لشکر ايستيوب مني

هچ کيم محزون دگيل منه آغلاسون،گوز ياشيدان جيگريمي داغلاسون

قارداشلارگيديرم آلله ساخلاسون،کننده خيبر ايستيوپ مني

«حسينقلي» گيدير مجاور اولسون ،گوزلرين ياشه يرينه قان دولسون

علي اصغر قنداقونا آند اولسون ،او شهيد خنجر ايستيوب مني

انتهاي پيام/