به گزارش
جهانبیننیوز به نقل از
کيار بيدار وجود برخي مشکلات قابل حل در روستاها و عدم رفع آنها توسط مسئولان باعث آن شده است که روستانشينان اقبالي به سکونت در روستاي آبا و اجدادي خود نداشته باشند و آهنگ کوچ و مهاجرت به نقاط شهري کشور را سر دهند.
اگر با ديد منطقه اي به زندگي روستايي در شهرستان کيار بنگريم به وضوح مشاهده مي کنيم که روستائيان علي رغم ميل باطني شان کمتر رغبتي به زندگي در روستاي خود دارند و اغلب در پي آن هستند که براي رسيدن به درآمد و امکانات بيشتر به شهر و استاني برخوردارتر مهاجرت کنند.
در بررسي اجمالي مشکلات روستائيان مي توان به چند عامل مهم و اساسي اشاره کرد که توجه دولتمردان و مسئولان شهرستان در حل آنها مي تواند حائز اهميت باشد.
۱- نقشه خانههاي روستائي:همين ۱۰-۱۵سال پيش بود که روستائيان در خانههايي زندگي مي کردند که علاوه بر فراهم آوردن محيط آرام و سالم زندگي، امکان نگهداري حيوانات اهلي و محلي براي ذخيره غذاي دامها و ...را هم براي آنها ممکن مي ساخت و کمتر خانه اي بود که محلي براي نگهداري مرغ و گاو و گوسفند و ....در آن وجود نداشته باشد اما در دهه گذشته طراحي خانههاي روستايي به گونهاي انجام شده است که امکان دامداری از روستائيان سلب شده است و روستائياني که زماني خود به عنوان توليدکنندگان لبنيات و مواد پروتئيني بودند اکنون تبديل به مصرفکنندگان همين دسته از محصولات شده اند.
در حال حاضر خانههاي روستايي هيچ تفاوتي با خانههاي شهري ندارند و در اصل روستاها به شهرهاي کوچکي تبديل شدهاند که متاسفانه امکانات شهرها را در اختيار ندارند.
در حال حاضر آنچه ما از روستاها مي بينيم فقط ظاهر و پوسته است و بر اثر سياستهاي نادرست، آداب و رسوم و فرهنگ و سبک زندگي روستائيان در حال تغييري بزرگ است که متاسفانه خود روستائيان از اين تغيير بيشترين آسيب را ميبينند.
۲-کمبود کار و شغل در روستاها و مهاجرت جوانان به خارج از روستاها:شايد هنوز عدهاي فکر مي کنند شغل اصلي روستائيان کشاورزي و دامداري است اما سالهاست که ديگر اين مساله در روستاها واقعيت ندارد.
افزايش شديد هزينهها، تغيير سبک زندگي، درآمد پائين حاصل از کشاورزي و دامداري و نبود امکان کار و اشتغال در روستاها باعث آن شده است که اغلب جوانان و مردان روستائي براي کسب درآمد و گذران امور زندگي به فکر مهاجرت از روستاها باشند و راهي ديار غربت همچون شهرهاي بزرگ و کشورهاي حاشيه خليج فارس باشند.
سياست هاي دولت ها در خصوص احداث کارخانه ها در سال هاي گذشته باعث آن شده است که اکثر کارخانهها و کارگاهها و .....در حاشيه شهرها و اغلب استان هايي خاص جمع شوند و مردم ديگر شهرها و روستاها از آنها بيبهره باشند و براي اينکه بتوانند شغلي بيابند راهي شهرهاي بزرگ و برخوردار شوند.
در راستاي گسترش کشاورزي هم دولت چندان مثبت عمل ننموده است و سياستگزاري نادرست در زمينه حمايت از کشاورزي و توليدات حاصل از اين شغل استراتژيک باعث شده است جوانان اقبالي به کشاورزي و دامداري نداشته باشند و اکثر جوانان به دنبال مشاغلي با درآمد بالا باشند امري که حق جوانان است و نبايد به دليل نيل به درآمد بيشتر جوانان را سرزنش کرد.
۳-عدم توجه به مساله ي بهداشت و درمان روستائيان:اغلب روستاها با وجود داشتن خانه هاي بهداشت از حداقل امکانت بهداشتي درماني محروم هستند، گواه اين مدعي آن است که در اغلب روستاها پزشک دائمي ساکن نيست و اغلب در روزهايي خاص آنهم در ساعاتي محدود پزشکان عمومي در روستاها حاضر مي شوند و انبوه جمعيت معطل در خانه هاي بهداشت را معاينه ميکنند اما نه امکانات موردنياز درماني را در اختيار دارند و نه زمان لازم جهت معاينه کامل بيماران را.
در استاني همچون چهارمحال و بختياري که پراکندگي شهرها و روستاهاي آن زياد است لازم است دولت فکري براي ايجاد مجتمع هاي بهداشتي درماني در روستاهاي بزرگتر بکند اما اين مهم که تاکنون محقق نشده است خود عاملي است که روستائيان رغبتي براي ماندن در روستاها نداشته باشند وآهنگ سفر به نقاط برخوردار را بنمايند.
مصداق اين موضوع تبديل درمانگاه دزک به درمانگاه شبانه روزي است که سال هاي سال از سوي دانشگاه علوم پزشکي مسکوت مانده است.
۴-محروميت روستاها از امکانت آموزشي و فرهنگي به روز:اگرچه اکثر روستاها از نعمت وجود مدرسه برخوردارند اما چند عامل باعث شده است دانش آموزان مدارس روستايي روز به روز کم و کمتر شوند:
الف:فقدان حداقل امکانات ورزشي،هنري و....در مدارس روستايي:
اين روزها در کنار اغلب مدارس شهري سالن ورزشي وسالن آمفي تئاتر و ....ساخته شده است اگر مدرسه اي هم از اين امکانات بي بهره است دانش آموزان آن ميتوانند از امکانات مشابه موجود در شهر بهره ببرند ولي روستاها و مدارس روستايي در اين زمينه بسيار محرومند و ساعات ورزش که بايد زمان تحرک و پويايي دانش آموزان باشد اغلب به بطالت يا پرداختن به ورزش هايي همچون فوتبال ميگذرد آنهم نه در شرايط استاندارد که در زمين هايي پر از خاک و سنگ و بدون نرمش و حرکات ورزشي اوليه ........
ب:چندپايه و مختلط شدن مدارس ابتدايي:
در پي کاهش جمعيت روستاها به دليل عوامل مختلف همچون مهاجرت، کاهش زاد و ولد و ....جمعيت کودکان و نوجوانان روستايي هم به سرعت در حال کاهش است امري که باعث شده است کلاس هاس درس مدارس روستايي چند پايه و مختلط شوند.
اگرچه نمي توان آموزش و پرورش را به دليل کاهش جمعيت دانش آموزان و در پي آن چند پايه شدن کلاس هاي درس سرزنش کرد اما اين مساله (چندپايه و مختلط شدن کلاسهاي درس) عاملي شده است که والدين دانش آموزان رنج رفت و آمد کودک خود به ديگر نقاط برخوردار را به جان بخرند و مانع از حضور فرزندشان در کلاس درس چند پايه يا مختلط شوند.
ادامه دارد.....
مهدي بهزادي