به گزارش
جهانبین نیوز، سخن گفتن از نابودي رژيم صهيونيستي و محو اسرائيل نه تنها همواره در ادبيات سياسي مقامات جمهوري اسلامي ايران وجود داشته است، بلكه ميتوان آن را جزيي از گفتمان انقلاب اسلامي دانست؛ گفتماني كه نه فقط ادبيات و منش مقامات، بلكه در رفتار و كردار مردم ايران نيز ديده ميشود.
تنها چند روز پس از پيروزي انقلاب اسلامي مردم ايران در 22 بهمن 57 دولت انقلابي ايران دستور اخراج 32 كارمند اسرائيلي را از ايران صادر كرد و خواستار قطع ارتباط كامل با اسرائيل شد. در بعد عملي نيز همان روز طي مراسمي سفارت فلسطين در محل سفارت اسرائيل بازگشايي شد؛ مراسمي كه در آن ياسر عرفات و برخي مقامات انقلاب اسلامي حضور داشتند.
در همه سالهاي پس از انقلاب نيز اين قطع رابطه سال به سال رنگ و بوي شديدتري گرفته و به رسميت شناخته نشدن رژيم اشغالگر در همه اين سالها بعد عملي رفتار جمهوري اسلامي در كنار نظريه «محو اسرائيل» به شمار ميرود؛ نظريهاي كه گرچه شايد در نگاه جهانيان كم حافظه بيشتر به نام محمود احمدينژاد شناخته شود، اما اولين بيانكننده آن امام خميني (ره) بودند. جمله معروف حضرت آيتالله خامنهاي در نماز جمعه نيز تصريح همين امر است: «ما در قضاياي ضديت با اسرائيل دخالت كرديم؛ نتيجهاش هم پيروزي جنگ 33 روزه و پيروزي جنگ 22 روزه بود. بعد از اين هم هر جا هر ملتي، هر گروهي با رژيم صهيونيستي مبارزه كند، مقابله كند، ما پشت سرش هستيم و كمكش ميكنيم و هيچ ابايي هم از گفتن اين حرف نداريم. اين حقيقت و واقعيت است. » گرچه اين سخنان به دليل تجاوزگريهاي هميشه رژيم غاصب صهيونيستي، رژيمي كه موجوديتش محصول تجاوزگري است و به دليل لزوم دفاع از حق خويش در برابر اين تجاوزگريها شايد رنگ و بوي نظامي داشته باشد، اما واقع امر آن است كه اگر تجاوزگري اسرائيليها نباشد و آنان حاضر باشند سرزمينهاي اشغال شده را به صاحبان اصلي برگردانند، لزومي براي جنگ نظامي نيست. با اين حساب، وقتي ميگوييم اسرائيل بايد از بين برود، منظورمان چيست؟ آيا ايران در تلاش است تك تك صهيونيستهاي ساكن در فلسطين اشغالي را به هلاكت برساند، مسئولان رژيم غاصب را ترور و اين رژيم را منحل كند؟ آيا نبرد نظامي منظور ما از راهحل محو اسرائيل است؟
آتش زدن يا به دريا ريختن يهوديها مخالف اصول اسلامي استجمهوري اسلامي ايران نه تنها عملاً آغاز كننده هيچ جنگي نبوده است، بلكه در كلام نيز بارها اعلام كرده قصد حمله به هيچ سرزميني را ندارد.
اگر قصد و مراد جمهوري اسلامي از نابودي اسرائيل، ورود به جنگي نظامي به منظور تحقق محو اسرائيل بود، اين همه تعلل لازم نبود؛ جنگ با اسرائيلي كه در نبردهاي 33 روزه و 22 روزه نشان داده كه توانايي ايستادگي مقابل ايران را ندارد، آنچنان سخت نيست. اما جمهوري اسلامي راه حل ديگري براي قضيه اسرائيل دارد.
سالها قبل جمال عبدالناصر گفته بود ما يهوديهاي غاصب فلسطين را به دريا ميريزيم؛ شعاري كه هيچ گاه در حد چند درصد هم تحقق نيافت؛ چه آنكه صرفاً شوري در دلها ايجاد ميكرد، بيآنكه در ميان دولتهاي عربي – جز معدودي استثنا - انگيزه جدي براي مقابله با اشغالگريهاي صهيونيستها بوده باشد. جمهوري اسلامي به دريا ريختن صهيونيستها يا آتش زدن آنها - آنچنان كه صدام حسين ميگفت – را مخالف اصول اسلامي ميداند؛ آنچنان كه رهبر معظم انقلاب ميفرمايد: «ما هيچكدام از اين دو حرف را قبول نداريم. با اصول اسلامي ما، نه به دريا ريختن يهوديها، نه آتش زدن سرزمين فلسطين، معقول و منطقي نيست...» اما همين جمهوري اسلامي همواره از نابودي اسرائيل سخن ميگويد...
رفراندومي كه موجب نابودي اسرائيل ميشودنابودي اسرائيل يعني تن دادن غربيها و رژيم غاصب به مكانيزمي كه طي آن ديگر دولتي به نام اسرائيل كه با تجاوز و اشغالگري توانسته باشد خود را به مرز وجود برساند، وجود خارجي نداشته باشد.
آنچه جمهوري اسلامي در اين زمينه مدنظر دارد آن است كه همه مردمي كه از قبل اعلام تشكيل دولت نامشروع اسرائيل در اين سرزمين زندگي ميكردند، در يك رفراندوم آزاد شركت كنند و نظر آنان پرسيده شود و آن نظر معيار اصلي تشكيل دولت در اين جغرافيا شود.
لازمه اين امر آن است كه همه آوارگان فلسطيني در كشورهاي مختلف به سرزمين خويش برگردند و همراه با تمام كساني كه متعلق به كشور فلسطين هستند، در رفراندوم حاضر شوند. نتيجه طبيعي چنين رفراندومي نابودي رژيم كودككش اسرائيل خواهد بود. براي همين هم هست كه غربيها و سگ نگهبانشان در منطقه هرگز تن به چنين رفراندومي نخواهند داد.
جمهوري اسلامي، فلسطين را متعلق به همه فلسطينيها ميداند و معتقد است همه اين مردم در سرتاسر سرزمين فلسطين، بدون اشغال و بدون تجزيه، اگر دولتي تشكيل بدهند كه با نظر و رأي خودشان سركار آمده است، ديگر جنگي وجود نخواهد داشت.
در غير اين صورت، مذاكره راه حل مسئله فلسطين نيست؛ نميشود كسي با زور و تجاوز وارد خانه ديگري شود؛ پدر خانواده را بكشد و حرمت مادر را زير سؤال برد و فرزندان با او پاي ميز مذاكره بنشينند كه كدام قسمت خانه براي كدام طرف اين جنگ باشد؛ خانهاي كه از ابتدا صاحب آن معلوم بوده است.
راهحل جمهوري اسلامي براي حل مسئله فلسطين بارها بيان شده است؛ آخرين بار هم اول مرداد سال جاري در ديدار دانشجويان با رهبر انقلاب توسط ايشان بيان شد: « (مسئله خشونتهاي صهيونيستها در فلسطين) علاجى هم ندارد جز از بين رفتن اين رژيم. از بين رفتن رژيم صهيونيستى هم بههيچوجه به معناى قتلعام كردن مردم يهودى در آن منطقه نيست؛ يعنى اين منطقى كه امام بزرگوار مطرح كردند كه «اسرائيل بايد از بين برود» يك منطق انسانى است؛ ما سازوكار عملى آن را هم به دنيا ارائه كرديم كه كسى هم نتوانست هيچ ايراد منطقى بگيرد.
ما گفتيم از اين مردمى كه در اين منطقه زندگى ميكنند و اهل اينجا هستند و متعلق به خود اينجا هستند، يك نظرسنجى و نظرخواهى بشود؛ يعنى يك رفراندمى انجام بگيرد، رژيم حاكم بر اين منطقه را رفراندم معين كند، مردم معين كنند؛ معناى از بين رفتن رژيم صهيونيستى يعنى اين.»