به گزارش
جهانبین نیوز:
«نگاه به ظرفیت های درونی » این جمله، جمله ای است که همه محاسبه ها و درگیری ها را بر سر حل مسائل کشور، بر هم می زند.
در روزهایی که عده ای بر این باورند که مشکلات ما ریشه های گوناگون دارد و برای هر ریشه، راه حل های فراوانی ارائه می دهند، جمله بالا تمرکز و وحدت خاصی دارد که برطرف شدن تمامی بحران های فعلی را تنها و تنها در یک چیز و آن هم در اتکا به پتانسیل های درون کشور خودمان اختصاص می دهد.
موقعیت های مثال زدنی جفرافیایی در منطقه و تنوع آب و هوایی در چهار فصل، منابع بی نظیر انرژی و نعمت های طبیعی، داشتن نیروهای انسانی فراوان و جوان، شتاب بی نظیر نخبگان جوان علمی در بسیاری از عرصه های علم، هوش و ذکاوت و خلاقیت بالای ایرانیان و از همه مهمتر ایمان قوی و توکل مردم بر خداوند بزرگ تنها بخشی از سرمایه ها و ظرفیت های عظیمی است که در اختیار ملت ایران است.
حال این سؤال پیش می آید که چه چیز باعث شده هنوز کشور ما را جهان سوم خوانده و بسیاری هم از درون این تفکر را القا کنند که جهان کدخدایی دارد و ما نیز باید در برابر این کدخدا سر فرود آوریم؟
انقلاب شکوهمند اسلامی، آغازی بود بر اینکه نگاهمان به بیرون نباشد؛ معنایش این نیست که از امکانات و دستاوردهای دیگر کشورها بهره نبریم، بلکه به این معناست که چشم امید به بیرون از ظرفیت های داخلی ندوزیم.
در حوز ه ی اقتصادی، علیرغم گسترش عمران و آبادانی ملی، هنوز نتوانسته ایم به اهداف مورد نظر كه مهمترین آن پیشرفت و عدالت اقتصادی همه جانبه است برسیم. این یك نقطه ی آسیب برای ما شده و متأسفانه دشمن هم با فهم این مسأله، از همین دریچه به انقلاب اسلامی در حال وارد آوردن فشار است. اعمال تحریمهای گسترد ه ی اقتصادی علیه ایران به این دلیل است كه آ نها می دانند ما در زمینه ی اقتصادی ضعف داریم.
تحلیل ابتدایی آنها هم این بود كه اكثر درآمدهای ما حاصل از فروش نفت است. بنابراین اگر جلوی فروش نفت ایران را بگیرند، می توانند آسیبهای جدی به اقتصاد ما وارد كنند. حال اگر این بر شکستن تابوها و چندقطبی بودن سلطه بر دنیا بود و امروز علی رغم تمام سختی ها و مشکلاتی که بر ما ایرانیان تحمیل می شود، نماد مقاومت و حق خواهی در دنیا هستیم. اما هنوز عده ای از مردم هستند که بالا بردن دست ها در برابر کدخدایان را تنها راه حل اوضاع فعلی می دانند.
چرا نمی خواهیم باور کنیم که روزی می توانیم خودمان تعیین کننده باشیم و حرف آخر را بزنیم. و به همگان اثبات کنیم که در سایۀ حکومت خدا در یک جامعه هم، می شود خدای صنعت شد، خدای علم شد، صادر کننده تکنولوژی شد. چرا حرف عده ای را قبول کنیم که می گویند باید ابرقدرت بودن آمریکا را پذیرفت تا له نشویم. این چه قانون نانوشته ای است که از قانون جنگل بدتر است؟!
این آرمان محقق نمی شود مگر با تقویت کردن پتانسیل های خودمان.
وابستگی به نفت را از بین ببریم و ساختار اقتصادی را استحکام بخشیم دیگر کدام مداخله و تحریمی لرزه بر اندام ما می اندازد. سیاست های اقتصاد مقاومتی به همین معناست و ابلاغ آن می تواند شروعی بر این حرکت باشد. اگر نیروی پرتلاش و پرانرژی جوان کشور با بهره گیری از دستاوردهای دیگر کشورها و مضاعف کردن همت خود به مدارج بالای علمی دست یابند و انحصار آن را از کشورهایی خاص درآورند، خودمان تولید کننده و صادر کننده تکنولوژی خواهیم شد.
آقای رئیس جمهور و دولتمردان تدبیر و امید! پیشروی بیشتر در مذاکرات به این شکل، یعنی قبول کدخدابودن چند کشور. یعنی وابسته بودن و جهان سومی ماندن. یعنی مسَکن دادن به جای علاج اساسی. کوتاه آمدن از اهداف و آرمان ها یعنی همین آش و همین کاسه ماندن و تنها نتیجه سودمندش آشکار شدن چهرۀ واقعی طرف های غربی است پس شاید بهتر است به جای وقت گذاشتن بر روی چانه زنی های سیاسی، دانشجویان خودی را بیابید که می بایست به ایده ها و خلاقیت هاشان بها داد و بسترهای شغلی را برایشان فراهم کرد.
مقاوم کردن اقتصاد را چسبید که با هر بادی به خود نلرزیم. فرهنگ و اعتقاداتمان را ببینیم که مردم پای آنها خون داده اند؛ که قطعا راه حل آسانتری است.
............................
علی محمد زمانی
............................