خداوند یونس بن متى را فقط به اندازه چشم بهم زدن به نفس خویش واگذاشت تا به سرش آمد آن بلائى كه آمد «یا امّ سلمة ما یُؤمّننى و انّما و كل اللّه یونس بن متى الى نفسه طرفة عین فكان منه ما كان»
سیره نبوی ؛
حتی پیامبر هم ایمن از نفس خود نبود
9 دی 1392 ساعت 19:53
خداوند یونس بن متى را فقط به اندازه چشم بهم زدن به نفس خویش واگذاشت تا به سرش آمد آن بلائى كه آمد «یا امّ سلمة ما یُؤمّننى و انّما و كل اللّه یونس بن متى الى نفسه طرفة عین فكان منه ما كان»
عبدالله بن سیار از امام صادق (ع) نقل مىكند: رسول خدا (ص) شبى در منزل ام سلمه بود، او در اثناى شب بیدار شد، آن حضرت را در بستر نیافت، فكر كرد كه به منزل بعضى از زنانش رفته است. لذا به جستجوى آن حضرت برخاست، حضرت را در گوشهاى از منزل یافت كه ایستاده و دست به آسمان برداشته و گریه مىكرد و مىگفت :
خدایا نعمتهاى خوبى كه بمن دادهاى از من مگیر. و مرا بخودم ولو بقدر چشم بهم زدن وامگذار. خدایا هیچ وقت مرا به شماتت دشمن و آدم بدخواه مبتلا مكن. خدایا هیچ وقت مرا به آن بدبختى كه از آن نجاتم دادهاى بر مگردان .
«اللهم لا تنزع عنى صالح ما اعطیتنى ابداً، ولا تكلنى الى نفسى طرفة عین ابداً، اللهم لا تشمت بى عدواً ولا حاسداً ابدا اللهم لا تردنى فى سوء استنقذتنى منه ابداً»
ام سلمه با شنیدن این سخنان به گریه افتاد و برگشت و به شدت مىگریست بطورى كه رسول خدا با شنیدن گریه او برگشت و فرمود: اى ام سلمه علت گریهات چیست؟
گفت: پدر و مادرم بفدایت یا رسول الله، چرا گریه نكنم در حالى كه تو با آن مقامى كه از خدا دارى و خدا گناه قدیم و جدید تو را آمرزیده (۱)از او مىخواهى كه به شماتت دشمن مبتلایت نكند و تو را به نفس خودت ولو به قدر چشم بهم زدن وامگذارد و تو را ببدى كه از آن نجاتت داده بر نگرداند و از تو هیچ وقت نعمت خوبى كه داده نگیرد!!!
رسول خدا (ص) در جواب فرمود:
اى ام سلمه چه چیز مرا خاطر جمع مىكند، خداوند یونس بن متى را فقط به اندازه چشم بهم زدن به نفس خویش واگذاشت تا به سرش آمد آن بلائى كه آمد «یا امّ سلمة ما یُؤمّننى و انّما و كل اللّه یونس بن متى الى نفسه طرفة عین فكان منه ما كان»(۲).
کد مطلب: 11399