به راستي ماهواره جز تنوع طلبي و عدم پايداري اصول زيباي زندگي و بهم ريختن سنگ بناي اوليه زندگي زوجهاي جوان چه به همراه دارد؟
۰
تاریخ انتشارپنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۹
کد مطلب : ۱۸۴۷۹
ماهواره استراتژي غرب براي مقابله با سبک زندگي اسلامي است
به گزارش جهانبین نیوز در يادداشت بام ايران خبر آمده است:
استفاده از ماهواره امروزه به عنوان يک منبع خبررساني و سرگرمي بين عوام امري رايج است، که متاسفانه روز به روز استفاده نا مناسب از اين وسيله بيشتر مي‌شود حال سوال پيش ميآيد واقعا استفاده از ماهواره چه لزومي دارد ، آيا زندگي بدون استفاده از ماهواره بهتر است يا نه؟
و به عبارت ساده تر زندگي بدون ماهواره امکان پذيرنيست؟ ماهواره چه نقشي در زندگي ما دارد؟ آيا مي تواند نقش مثبت نيز داشته باشد ؟
آيا بايد به طور مطلق ماهواره را از زندگي حذف کرد ؟
يا با استفاده ي درست و بجا از اثرات مخرب آن جلوگيري کرد و از روشهاي تبليغ ناسالم سازي آن در جامعه پيشگيري کرد ؟
يعني استفاده از ماهواره همراه با پيشگيري ! به عبارت ديگر استفاده ي درست ؟ نه صرفا حذف مطلق ماهواره ؟
عقلاً يک وسيله در کنار محاسنش ممکن است معايبي نيز داشته باشد، همانگونه که دارويي که پزشک براي يک بيمار تجويز مي کند ممکن است باعث رفع آن بيماري شود، در عوض ممکن است باعث ايجاد يک عيب ديگر در بدن شود چون بدن به طور طبيعي در تعادل کامل به سر مي برد. و همه ي اعضاي بدن در تعادل کامل آفريده شده اند که زيبايي بيش بي نظير است. اما وقتي فرد دچار بيماري و نقصان مي شود انرژي در قسمتي از بدن او کم شده، که نياز به تزريق انرژي و تجديد قوا براي تکميل شدن دارد، که همان بهبودي او را به دنبال دارد حال اين انرژي همان دارو با ورود به بدن فرد ممکن است باعث ايجاد عيبي در تعادل شود، مگر اينکه اين انرژي و دارو به گونه اي برنامه ريزي شود که خلاء فرد را متناسب با ديگر اعضاي بدن بيمار درمان کند به طوري که دارو بيشتر يا کمتر از توان بيمار مصرف نشود آن هنگام که وضعيت فرد نامطلوب مي شود.
ماهواره نيز ازحيث اين که با تنوع برنامه هاي خود انواع افکار را تبليغ مي کند و در انواع ضميرهاي خود آگاه و ناخود آگاه ما تاثير دارد. يک ورودي براي ذهن ماست اما يک ورودي که وجه تمايز آن با دارو اين است که نه تنها تعادل ايجاد نمي کند بلکه سراسر مخرب است. اما سوال بر مي آيد آيا همانند دارو مي تواند در کنار معايبش اثر مثبت نيز داشته باشد و يا با سازماندهي و استفاده ي بجا به طور مطلق مي توان اثرات مخرب آن را از بين برد؟
اين سوالات و وجود سوالات مشابه بنده را بر آن داشت تا تعداد افرادي را که از اين وسيله استفاده مي کنند را گلچين کرده و ويژگيهاي شخصيتي آنها را قبل از استفاده از ماهواره و بعد از آن و در کل رضايت آنها از زندگي خود بعد از استفاده و معايب و محاسن ماهواره و دليل استفاده از آن را از ديدگاه خودشان بيان کنم. ولي از آنجا که صرف بسنده کردن به اين مصاحبه ها وقت گير است گلچيني از مورد سخناني که مشترک بين اکثر اين افراد بود، را بيا ن ميکنم از جمله حرف هايي که بين اين افراد مشترک بود.
اين بود که غالب آنها در ابتدا از يک خلاء روحي و احساسي رنج مي بردند و از زبان خودشان : من احساس ميکنم درون خود خلاء احساسي دارم، از کاروان عقبم ! مي خواهم با ديدن ماهواره از فرهنگهاي ديگر کشورها مطلع شوم! و حس کنجکاوي خود را قانع کنم . آنها با گفتن اين استدلال ها و مشابه اينها خود را قانع مي کردند. آنهم با استفاده از ماهواره وتجربه ي ديدن انواع برنامه هاي مخرب اين وسيله .
گويا آنها در ابتدا جاهل بر معناي اين جمله بوده اند (که ممکن است بهاي بعضي از اين تجربه ها سقوط در وادي انحراف باشد) به گونه اي که بعد از اين تجربه ممکن است ديگر خبري از هنجارهاي مورد قبول خود در گذشته نباشد. و کاملا همرنگ برنامه هاي ماهواره اي شودند.
بله اينها اصل هايي بود که اين افراد با، باور کردن آنها براي خود اقدام به استفاده از ماهواره مي کردند، ولي به اين اکتفا نکردم و برايم جالب بود که آيا مطلقا همه ي آنها به اين خواسته ي خود رسيده اند ، و چقدر به ارزشهاي قبل و بعد اين کار مقيد هستند و چقدر اصول رفتاري آنها تغيير کرده، در اين تحقيق نظريات مختلفي شنيدم. البته بنده روانشناس نيستم، که بخواهم در جزييات آنها بصورت فيزيو لوژيک بپردازم ،ولي بعضي از اين ويژگي ها خود آنقدر ملموس بنظر مي آمد، که هر فرد عامي به اين تغيير ناشي از استفاده از ماهواره پي مي برد. آنهم به سادگي!
در کنار اين آنها گاه از استدلال هايي استفاده مي کردند که به جدل کشيده مي شد و من را با انواع استدلال ها قانع مي کردند اما بااستدلال هاي به ظاهر بسيار قوي و در لفاف منطق خودشان! و به عبارت ديگر مغالطه. ولي اصلي که در همه ي آنها مشترک بود و بهانه ي شروع استفاده از ماهواره براي آنها بوده اين است : که همه ي آنها احساس به دانستن چيزهاي باب روز و اطلاع از فرهنگ هاي آنچناني در خود را زمينه ي استفاده از اين وسيله مي دانستند . با اين استدلال که ما تغيير نمي کنيم، ما ثبات شخصيت داريم، تغيير که به اين سرعت با يک ماهواره صورت نمي گيرد، ديگر خوب و بد خود را مي دانيم، ماتنها هستيم مي خواهيم براي ما سر گرمي باشد، باين استدلال واهي که ماهواره باعث مي شود خانواده مان ديگر ما را محصور در حجاب نکنند زيرا با ديدن سريال هاي ماهواره اي ديگر به ما آزادي آنگونه که خودمان مي خواهيم مي‌دهند.
اين موارد از جمله مطالبي است که افراد بيننده برنامه هاي ماهوار ه اي قبل از استفاده از ماهواره قبول داشتند. اما جالب است بدانيد بعد از استفاده از ماهواره هر چند عده اي از آنها باز به عقايد خود پافشاري مي کردند، و اين نشان از همان عدم آگاهي آنها و ارزش شدن برنامه هاي ماهواره اي در عقايد آنهاست، (اما بعضي به وضوح با تجربه ي خود از ماهواره به شدت سر خورده و پشيمان بوده اند) که به وضوح شاهد تاثيرات نا مطلوب اين وسيله برخود اطرافيان وبچه هاي خود و (افراد کوچکتر) خانواده بوده اند. و به شدت عدم استفاده از ماهواره را براي بقيه گوشزد مي کردند.
در اين باب مسائل که اين دسته افراد بيان مي کردند واقعا من (حيث تجربه بسيار ارزشمند تر از آن است که ما نيز بخواهيم با يک تجربه بهاي به اين سنگيني بدهيم .) اين افراد بيشتر اظهار مي داشتند ماهواره مناسب نيست، وقتي از آنها مي خواستم بيشتر توضيح بدهند به نکته ي جالبي اشاره کردند، که در خور توجه است . و آن اين که به اين باور رسيده بودند که ماهواره به طور مطلق بد نيست، ولي خانواده ها از ان استفاده نکنند بهتر است. چون برنامه هاي آن براي هر گروه سني طراحي نشده و جالب اينجاست که خانواده ها با ترجيح يک کانال ماهواره اي آن رابه بقيه ترجيح مي دهند و همه ي افراد خانواده با هر گروه سني از پدر و مادر خانواده تا اعضاي ،کوچکتر پسر و دختر با افکار و عقايد متناسب با سن خود بيننده ي اين برنامه ها هستند و اين برنامه ها ممکن است خيلي چيز ها را تبليغ و ترويج کند که اصلا مناسب سن همه ي بيننده ها نباشد.بخصوص کودکان که اثار بسيار مخربي را در شخصيت آنها ايجاد مي کند.
و در اين ميان بعضي از اين افراد ماهواره را مناسب زوج هاي جوان مي دانستند . ولي به نظر بنده اين خود به مراتب خطرناک تر است ،چون درمورد بچه ها هر چند شالوده ي فکري آنها را خراب مي کند. و باعث بيش فعالي آنها و صدها مضرات ديگر مي شود. اما در هر صورت باز به قول پدر ومادرهايشان خودشان هستند که بر فرزندانشان کنترل کنند که فقط از برنامه هاي مجاز استفاده کنند ، اما در مورد خود پدر ومادر خانواد ه اي که خودشان بيننده برنامه هاي ماهوار ه اي هستند ،به راستي چه کسي بايد نظارت کند.
به راستي اينها مي خواهند اين جاهليت خود را چگونه توجيح کنند؟ ؟
به راستي ماهواره جز تنوع طلبي و عدم پايداري اصول زيباي زندگي و بهم ريختن سنگ بناي اوليه ي زندگي زوجهاي جوان چه به همراه دارد؟
و در پايان به اين نتيجه مي رسم ،که ماهواره خوب است براي کسي که کاشف هستند، براي بزرگاني که ثبات شخصيت دارند، و راه بيرون آمدن از چاهي که غرب در طراحي ان براي جامعه ي مسلمين است را مي دانند ، که با ديدن اين برنامه ها ي ماهواره اي و مشاهده ي ترفند ها و حيله هاي نرم دشمن که در انواع برنامه هاي ماهوار ه اي به صورت نمادين و پنهان طراحي شد ه است را دريابند ،و پيش از آن که اتاق هاي فکر ،فکر و اصول انديشيدن و منطق صحيح جامعه ي اسلامي راخاموش کنند، اين تهاجم فرهنگي و اين آلات شيطاني را از جامعه بيرون رانند يا راه درمان براي اين عقايد شيطاني پيدا کنند، که چراغ هدايت سالم زيستن را از مردم سرزمينمان نگيرند.
زندگي زيباست اگر در اين سرزمين خاکي هرکسي براين اعتقاد باشد که بايد از زندگي لذت کامل شرعي وقانوني راببرد، به شرط آن که ديگران را ازاين نعمت خدادادي بي بهر ه نکند يعني همه موافق قاعده ي (لا ضرر ولا ضرار في الاسلام) باشند .
به عبارت ديگر يعني با داشتن قوه واستعداد براي خوشبخت زيستن، استعدادهاي ديگران رابراي نابودي نشانه نگيرند .
اين دقيقا همان چيزي است که اسلام به دنبال آن است و غرب و فرهنگ غربي با آن بيگانه است و غرب با نقض حقوق بشر به وضوح بر عکس آن را عمل مي کند، و در اين راستا از ماهواره به عنوان يک وسيله بصورت استراتژيک استفاده مي کند، تا بدون اينکه دچار خرجهاي هنگفتي شود و صرفنظر از هر گونه سلاح سرد مسلمانان را از عقايد و ارزشهايشان دور کند. به اميد آن روز که با کم کردن چشم و چشمي ها وزنده و پايدار نگه داشتن سبک زندگي اسلامي تک تک ما ايرانيان فرهنگ مهاجم غرب را از سرزمينمان بيرون رانيم.
دلبر کياني- کارشناس حقوق
استفاده از ماهواره امروزه به عنوان يک منبع خبررساني و سرگرمي بين عوام امري رايج است، که متاسفانه روز به روز استفاده نا مناسب از اين وسيله بيشتر مي‌شود حال سوال پيش ميآيد واقعا استفاده از ماهواره چه لزومي دارد ، آيا زندگي بدون استفاده از ماهواره بهتر است يا نه؟
و به عبارت ساده تر زندگي بدون ماهواره امکان پذيرنيست؟ ماهواره چه نقشي در زندگي ما دارد؟ آيا مي تواند نقش مثبت نيز داشته باشد ؟
آيا بايد به طور مطلق ماهواره را از زندگي حذف کرد ؟
يا با استفاده ي درست و بجا از اثرات مخرب آن جلوگيري کرد و از روشهاي تبليغ ناسالم سازي آن در جامعه پيشگيري کرد ؟
يعني استفاده از ماهواره همراه با پيشگيري ! به عبارت ديگر استفاده ي درست ؟ نه صرفا حذف مطلق ماهواره ؟
عقلاً يک وسيله در کنار محاسنش ممکن است معايبي نيز داشته باشد، همانگونه که دارويي که پزشک براي يک بيمار تجويز مي کند ممکن است باعث رفع آن بيماري شود، در عوض ممکن است باعث ايجاد يک عيب ديگر در بدن شود چون بدن به طور طبيعي در تعادل کامل به سر مي برد. و همه ي اعضاي بدن در تعادل کامل آفريده شده اند که زيبايي بيش بي نظير است. اما وقتي فرد دچار بيماري و نقصان مي شود انرژي در قسمتي از بدن او کم شده، که نياز به تزريق انرژي و تجديد قوا براي تکميل شدن دارد، که همان بهبودي او را به دنبال دارد حال اين انرژي همان دارو با ورود به بدن فرد ممکن است باعث ايجاد عيبي در تعادل شود، مگر اينکه اين انرژي و دارو به گونه اي برنامه ريزي شود که خلاء فرد را متناسب با ديگر اعضاي بدن بيمار درمان کند به طوري که دارو بيشتر يا کمتر از توان بيمار مصرف نشود آن هنگام که وضعيت فرد نامطلوب مي شود.
ماهواره نيز ازحيث اين که با تنوع برنامه هاي خود انواع افکار را تبليغ مي کند و در انواع ضميرهاي خود آگاه و ناخود آگاه ما تاثير دارد. يک ورودي براي ذهن ماست اما يک ورودي که وجه تمايز آن با دارو اين است که نه تنها تعادل ايجاد نمي کند بلکه سراسر مخرب است. اما سوال بر مي آيد آيا همانند دارو مي تواند در کنار معايبش اثر مثبت نيز داشته باشد و يا با سازماندهي و استفاده ي بجا به طور مطلق مي توان اثرات مخرب آن را از بين برد؟
اين سوالات و وجود سوالات مشابه بنده را بر آن داشت تا تعداد افرادي را که از اين وسيله استفاده مي کنند را گلچين کرده و ويژگيهاي شخصيتي آنها را قبل از استفاده از ماهواره و بعد از آن و در کل رضايت آنها از زندگي خود بعد از استفاده و معايب و محاسن ماهواره و دليل استفاده از آن را از ديدگاه خودشان بيان کنم. ولي از آنجا که صرف بسنده کردن به اين مصاحبه ها وقت گير است گلچيني از مورد سخناني که مشترک بين اکثر اين افراد بود، را بيا ن ميکنم از جمله حرف هايي که بين اين افراد مشترک بود.
اين بود که غالب آنها در ابتدا از يک خلاء روحي و احساسي رنج مي بردند و از زبان خودشان : من احساس ميکنم درون خود خلاء احساسي دارم، از کاروان عقبم ! مي خواهم با ديدن ماهواره از فرهنگهاي ديگر کشورها مطلع شوم! و حس کنجکاوي خود را قانع کنم . آنها با گفتن اين استدلال ها و مشابه اينها خود را قانع مي کردند. آنهم با استفاده از ماهواره وتجربه ي ديدن انواع برنامه هاي مخرب اين وسيله .
گويا آنها در ابتدا جاهل بر معناي اين جمله بوده اند (که ممکن است بهاي بعضي از اين تجربه ها سقوط در وادي انحراف باشد) به گونه اي که بعد از اين تجربه ممکن است ديگر خبري از هنجارهاي مورد قبول خود در گذشته نباشد. و کاملا همرنگ برنامه هاي ماهواره اي شودند.
بله اينها اصل هايي بود که اين افراد با، باور کردن آنها براي خود اقدام به استفاده از ماهواره مي کردند، ولي به اين اکتفا نکردم و برايم جالب بود که آيا مطلقا همه ي آنها به اين خواسته ي خود رسيده اند ، و چقدر به ارزشهاي قبل و بعد اين کار مقيد هستند و چقدر اصول رفتاري آنها تغيير کرده، در اين تحقيق نظريات مختلفي شنيدم. البته بنده روانشناس نيستم، که بخواهم در جزييات آنها بصورت فيزيو لوژيک بپردازم ،ولي بعضي از اين ويژگي ها خود آنقدر ملموس بنظر مي آمد، که هر فرد عامي به اين تغيير ناشي از استفاده از ماهواره پي مي برد. آنهم به سادگي!
در کنار اين آنها گاه از استدلال هايي استفاده مي کردند که به جدل کشيده مي شد و من را با انواع استدلال ها قانع مي کردند اما بااستدلال هاي به ظاهر بسيار قوي و در لفاف منطق خودشان! و به عبارت ديگر مغالطه. ولي اصلي که در همه ي آنها مشترک بود و بهانه ي شروع استفاده از ماهواره براي آنها بوده اين است : که همه ي آنها احساس به دانستن چيزهاي باب روز و اطلاع از فرهنگ هاي آنچناني در خود را زمينه ي استفاده از اين وسيله مي دانستند . با اين استدلال که ما تغيير نمي کنيم، ما ثبات شخصيت داريم، تغيير که به اين سرعت با يک ماهواره صورت نمي گيرد، ديگر خوب و بد خود را مي دانيم، ماتنها هستيم مي خواهيم براي ما سر گرمي باشد، باين استدلال واهي که ماهواره باعث مي شود خانواده مان ديگر ما را محصور در حجاب نکنند زيرا با ديدن سريال هاي ماهواره اي ديگر به ما آزادي آنگونه که خودمان مي خواهيم مي‌دهند.
اين موارد از جمله مطالبي است که افراد بيننده برنامه هاي ماهوار ه اي قبل از استفاده از ماهواره قبول داشتند. اما جالب است بدانيد بعد از استفاده از ماهواره هر چند عده اي از آنها باز به عقايد خود پافشاري مي کردند، و اين نشان از همان عدم آگاهي آنها و ارزش شدن برنامه هاي ماهواره اي در عقايد آنهاست، (اما بعضي به وضوح با تجربه ي خود از ماهواره به شدت سر خورده و پشيمان بوده اند) که به وضوح شاهد تاثيرات نا مطلوب اين وسيله برخود اطرافيان وبچه هاي خود و (افراد کوچکتر) خانواده بوده اند. و به شدت عدم استفاده از ماهواره را براي بقيه گوشزد مي کردند.
در اين باب مسائل که اين دسته افراد بيان مي کردند واقعا من (حيث تجربه بسيار ارزشمند تر از آن است که ما نيز بخواهيم با يک تجربه بهاي به اين سنگيني بدهيم .) اين افراد بيشتر اظهار مي داشتند ماهواره مناسب نيست، وقتي از آنها مي خواستم بيشتر توضيح بدهند به نکته ي جالبي اشاره کردند، که در خور توجه است . و آن اين که به اين باور رسيده بودند که ماهواره به طور مطلق بد نيست، ولي خانواده ها از ان استفاده نکنند بهتر است. چون برنامه هاي آن براي هر گروه سني طراحي نشده و جالب اينجاست که خانواده ها با ترجيح يک کانال ماهواره اي آن رابه بقيه ترجيح مي دهند و همه ي افراد خانواده با هر گروه سني از پدر و مادر خانواده تا اعضاي ،کوچکتر پسر و دختر با افکار و عقايد متناسب با سن خود بيننده ي اين برنامه ها هستند و اين برنامه ها ممکن است خيلي چيز ها را تبليغ و ترويج کند که اصلا مناسب سن همه ي بيننده ها نباشد.بخصوص کودکان که اثار بسيار مخربي را در شخصيت آنها ايجاد مي کند.
و در اين ميان بعضي از اين افراد ماهواره را مناسب زوج هاي جوان مي دانستند . ولي به نظر بنده اين خود به مراتب خطرناک تر است ،چون درمورد بچه ها هر چند شالوده ي فکري آنها را خراب مي کند. و باعث بيش فعالي آنها و صدها مضرات ديگر مي شود. اما در هر صورت باز به قول پدر ومادرهايشان خودشان هستند که بر فرزندانشان کنترل کنند که فقط از برنامه هاي مجاز استفاده کنند ، اما در مورد خود پدر ومادر خانواد ه اي که خودشان بيننده برنامه هاي ماهوار ه اي هستند ،به راستي چه کسي بايد نظارت کند.
به راستي اينها مي خواهند اين جاهليت خود را چگونه توجيح کنند؟ ؟
به راستي ماهواره جز تنوع طلبي و عدم پايداري اصول زيباي زندگي و بهم ريختن سنگ بناي اوليه ي زندگي زوجهاي جوان چه به همراه دارد؟
و در پايان به اين نتيجه مي رسم ،که ماهواره خوب است براي کسي که کاشف هستند، براي بزرگاني که ثبات شخصيت دارند، و راه بيرون آمدن از چاهي که غرب در طراحي ان براي جامعه ي مسلمين است را مي دانند ، که با ديدن اين برنامه ها ي ماهواره اي و مشاهده ي ترفند ها و حيله هاي نرم دشمن که در انواع برنامه هاي ماهوار ه اي به صورت نمادين و پنهان طراحي شد ه است را دريابند ،و پيش از آن که اتاق هاي فکر ،فکر و اصول انديشيدن و منطق صحيح جامعه ي اسلامي راخاموش کنند، اين تهاجم فرهنگي و اين آلات شيطاني را از جامعه بيرون رانند يا راه درمان براي اين عقايد شيطاني پيدا کنند، که چراغ هدايت سالم زيستن را از مردم سرزمينمان نگيرند.
زندگي زيباست اگر در اين سرزمين خاکي هرکسي براين اعتقاد باشد که بايد از زندگي لذت کامل شرعي وقانوني راببرد، به شرط آن که ديگران را ازاين نعمت خدادادي بي بهر ه نکند يعني همه موافق قاعده ي (لا ضرر ولا ضرار في الاسلام) باشند .
به عبارت ديگر يعني با داشتن قوه واستعداد براي خوشبخت زيستن، استعدادهاي ديگران رابراي نابودي نشانه نگيرند .
اين دقيقا همان چيزي است که اسلام به دنبال آن است و غرب و فرهنگ غربي با آن بيگانه است و غرب با نقض حقوق بشر به وضوح بر عکس آن را عمل مي کند، و در اين راستا از ماهواره به عنوان يک وسيله بصورت استراتژيک استفاده مي کند، تا بدون اينکه دچار خرجهاي هنگفتي شود و صرفنظر از هر گونه سلاح سرد مسلمانان را از عقايد و ارزشهايشان دور کند. به اميد آن روز که با کم کردن چشم و چشمي ها وزنده و پايدار نگه داشتن سبک زندگي اسلامي تک تک ما ايرانيان فرهنگ مهاجم غرب را از سرزمينمان بيرون رانيم.
دلبر کياني- کارشناس حقوق