۰
plusresetminus
تاریخ انتشارچهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۷
کد مطلب : ۱۵۳۲۵

هویت شناسي مديريت جهادي در عرصه فرهنگ و اقتصاد

مديريت جهادي به عنوان يک الگو و مدل مطلوب و سازگار با الگوي اسلامي و ايراني پيشرفت مي تواند مورد توجه کارگزاران نظام در عرصه هاي تقنيني، اجرايي و قضايي قرار گيرد. الگويي که در آن اجتناب از سياست زدگي به معناي ارجحيت منافع و مصالح ملي بر منافع فردي و جناحي از ديگرشاخصه هاي آن است.
هویت شناسي مديريت جهادي در عرصه فرهنگ و اقتصاد
به گزارش جهانبین نیوز،  «اگر مديريت جهادي يا همان کار و تلاش با نيت الهي و مبتني بر علم و درايت حاکم باشد، مشکلات کشور، در شرايط کنونی فشارهاي خباثت آميزِ قدرتهاي جهاني و در شرايط ديگر، قابل حل است و کشور حرکت رو به جلو را ادامه خواهد داد.» اين جمله بخشي از فرمايشات مقام معظم رهبري در ارتباط با ضرورت نهادينه شدن نظام مديريت جهادي در کشور است. با توجه به اهميت موضوع و با عنايت به اينکه امسال به عنوان سال؛ «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي» نامگذاري گرديده است، ضرورت دارد مفهومِ عمومي مديريت جهادي و مفهوم اختصاصي آن در عرصه فرهنگ و اقتصاد به شرح زير مورد واکاوي قرار گيرد:

اول؛ مفهوم مديريت جهادي؛ مديريت جهادي در مقابل مديريت اداري و مديريت سنتي كه گرفتار بروكراسي زايد و درگير امور دست و پاگير شده است به كار برده مي شد، مديريت جهادي، يعني مديريت پويا، مديريت كارآمد، مديريت خلاق و نوآور، مديريت متعهد و دلسوز وسالم، مديريت صادقانه، مديريت اثربخش، مديريت مشاركت پذير، مديريت مبتني بر اعتماد، مديريت ريسك پذير، مديريت همراه با ايثار و فداكاري، مديريت بر مبناي اخلاص و به دور از هر گونه تشريفات، مديريت جهادي يعني مديريت انتقادپذير و ديگر ويژگي ها و ارزش هايي در همين راستا در مقابل مديريت براي خود، مديريت براي حقوق و مقام، مديريت متمركز، مديريت مستبدانه، مديريت مبتني بر تزوير، تملق و فريب، مديريت تعلل و محتاط، مديريت تشريفاتي، مديريت دچار كاغذبازي، مديريت مبتني بر سوءاستفاده و آميخته به فساد، مديريت مدرك ساز، مديريت مبتني بر سياسي كاري، مكر و حيله... مديريت مبتني بر دروغ و ارائه عملكردهاي نادرست.

حال سوال اين است كه مديريت جهادي با اين شاخص ها نيازمند چه فضايي، چه بستري يا چه پيش نيازها و الزاماتي است؟ آيا با سخنراني و مصاحبه و حرف هاي زيبا و تريبوني مي توان مديريت جهادي را در جامعه گسترش داد، آيا در فضاي فرصت طلبي و نان به نرخ روزخوري، گرايش به مال اندوزي در حوزه هاي مديران دولتي و وابسته به دولت، مديريت آلوده به فساد و رشوه و تخلف، مديريت مبتني بر روش هاي غيراخلاقي و استبدادي و فرصت طلب مي توان از مديريت جهادي سخن گفت؟ قطعا جواب يا منفي است يا اينكه بسيار سخت و دشوار است.


دوم؛ مديريت جهادي در عرصه فرهنگ؛ فرهنگ جهادي يک مفهوم کلي است که ازجمله مصاديق آن دين محوري، ولايت مداري، ايثار و ازخودگذشتگي، مردم گرايي، ارزش مداري، انعطاف پذيري، خودباوري، نوآوري، پويايي، ماموريت پذيري و... مي باشد.

مديريت جهادي در عرصه فرهنگ را مي توان عمل، فراگرد، پيامد يا حالتي دانست که براي تعالي انسان ها پديد مي آيد و اين به نوبه خود به معني پيش بردن، روان سازي رشد، متحول کردن فرصت ها،کامل کردن، برتري بخشيدن يا بالابردن امور انساني است.

بنا به تعبير مقام معظم رهبري عرصه فرهنگي، عرصه جهاد است، لذا کساني که در عرصه فرهنگي حضور داشته و مديريت مي نمايند بايد حق جهاد را بجا آورند و آن گونه که شايسته است به ترويج ارزش هاي ديني و واقعيات انقلاب اسلامي و دفاع مقدس بپردازند.

مديريت جهادي در عرصه فرهنگ مجاهدت، فداکاري و ازخود گذشتگي مي خواهد و با دستور و حُکم پيش نمي روند بلکه لازمه موفقيت در اين عرصه، انگيزه، ايمان و حضور فعال انسان هاي معتقد به ارزش هاي ديني و انقلاب اسلامي است. نظريه و عملکرد مديريت جهادي در عرصه فرهنگ نخست بر جنبه هاي انساني و اجتماعي سازمان توجه دارد. مديريت جهادي در اين عرصه براي بهتر کار کردن از رويکردهاي ديگري ياري مي گيرد، به ساختار و طرح سازماني نظرمي دوزد و فن شناسي و محيط سازماني را تحت بررسي قرارمي دهد.

سوم؛ مديريت جهادي در عرصه اقتصاد؛ مديريت جهادي در عرصه اقتصادي چيزي جدا از ساير مديريت ها نيست ولي تفاوت اصلي آن با ساير نظام هاي مديريت، پيش فرض ها و مباني فکري مديريت اسلامي است. بنابراين مديريت جهادي را نبايد درمقابل ساير نظام هاي مديريت قرارداد، بلکه مديريت جهادي در چارچوب مباني فکري انديشه اسلامي از ساير نظريه هاي مديريت بهره مي گيرد.

مديريت جهادي در عرصه اقتصادي با مصرف گرايي، اشرافي گري و شيوه هاي تکنوکراتي که مولود فرهنگ سرمايه داري است مغايرت داشته و به بيت المال به عنوان امانت مي نگرد. تفکرسرمايه داري جامعه را به سمت مصرف گرايي و انحراف ازمسير آرمان هاي انقلاب و عدالت سوق مي دهد. اين نکته اي است که وفاداران مديريت جهادي از آن دوري جسته و درتمام مدت تلاش کرده تا جامعه را به سمت تفکر جهادي سوق دهند.

مديريت جهادي در عرصه اقتصاد شاهد رويارويي با گفتماني جديد در حوزه اقتصادي با عنوان «اقتصاد مقاومتي» است. به بيان ديگر مديريت جهادي يکي از مصداق هاي بارز اقتصاد مقاومتي است. در واقع بعد از اصلاح الگوي مصرف، دومين گام مهم در تحقق اقتصاد مقاومتي، مديريت جهادي يا همان جهاد اقتصادي است. اکنون اقتصاد کشورمان هم از فضاي جهاني تأثير مي پذيرد و هم به دليل قدرتي که در حوزه هاي مختلف علمي، سياسي و انرژي به دست آورده يا از قبل داشته است، بر آن اثر مي گذارد. با توسعه تحريم اقتصادي عليه ايران، يک ضرورت بيش از پيش نمايان شده و آن دستيابي به يک الگوي مقاومتي از اقتصاد است؛ الگويي که در برابر بحران هاي اقتصادي رويکردي فعالانه دارد و مي تواند در شرايط بحراني موانع را برطرف کند.

اقتصاد مقاومتي چشم اندازي کلان در جريان اقتصاد ايران اسلامي است و اقدامي بلندمدت را در راستاي اين چشم انداز شامل مي شود. مديريت جهادي با درون‌زايي و تکيه بر توانمندي ها و ظرفيت هاي داخل کشور از طريق پيگيري سياست هاي اقتصاد مقاومتي در پي مقاوم سازي، بحران زدايي و ترميم ساختارها و نهادهاي فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادي خواهد بود. مفهومي که با واژگاني از قبيل؛ حمايت از توليد ملي، کارآفريني، اتخاذ سياست هاي پولي و ارزي متناسب، اصلاح الگوي مصرف، اجراي اصل ۴۴، تصحيح سياست هاي بازرگاني، توجه به نخبگان، توليد دانش کاربردي و استفاده از فن آوري نوين که از محورهاي مهم تحقق آن هستند، معناي عملياتي مي يابد. براساس اين رويکرد جهش درآمدي و مديريت بر هزينه ها از مهم ترين شاخصه هاي حاصل از مديريت جهادي در عرصه اقتصادي است.

سخن پاياني اين که مديريت جهادي همتي مردانه مي طلبد و داستان پرفراز و فرودي دارد. بي شک مهم ترين روش براي پياده سازي و معرفي اين سبک به جامعه، عمل به آن و حمايت توسط مديران و اخلاص و دلسوزي صاحبان تصميم است که بايد تک تک براي رسيدن به اين مهم برنامه ريزي کنند و نيازي به نيروي کنترل کننده نداشته باشند. براي اجرايي شدن سبک مديريت جهادي در عرصه هاي فرهنگ و اقتصاد، بايد به دنبال اين باشيم که ابتدا روح جهاد را در جامعه پرورش دهيم. اگر در کشور از الگوي اسلامي ايراني پيشرفت سخن مي گوييم اين الگو ناگزير بايد متکي و مبتني بر مفاهيم و چارچوب هاي بومي و ارزشي باشد از اين رو مديريت جهادي به عنوان يک الگو و مدل مطلوب و سازگار با الگوي اسلامي و ايراني پيشرفت مي تواند مورد توجه کارگزاران نظام در عرصه هاي تقنيني، اجرايي و قضايي قرار گيرد. الگويي که در آن اجتناب از سياست زدگي به معناي ارجحيت منافع و مصالح ملي بر منافع فردي و جناحي از ديگرشاخصه هاي آن است. «مديريت جهادي» غايت خود را اثبات «کارآمدي دين در اداره جامعه» مي بيند و کارگزار اجرايي تحقق «الگوي اسلامي ايراني پيشرفت» است. در اين راستا نقش رسانه ملي و سايت ها و مطبوعات در نظارت اجتماعي و جلوگيري از انحراف موضوع تعيين كننده وسازنده است.


طهمورث فتاحي/مدیر صنایع تبدیلی و تکمیلی جهاد کشاورزی استان
مرجع : بام ایران خبر
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۸

ساعت:

۱۱:۰۳:۲۲

6 Jan 2020