۰
plusresetminus
تاریخ انتشارپنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۱
کد مطلب : ۳۵۸۲۸
به بهانه سالروز ورود آزادگان به کشور

آزاده بروجني: عراقي ها معترف بودند اراده ايراني قادر به فتح آمريکاست

آزاده بروجني ضمن بيان اين که عراقي ها به شجاعت و بي باکي اسراي ايراني اعتراف داشتند، گفت: ما در زمان اسارت راديو نداشتيم اما بدترين خبر هنگامي بود که از رحلت حضرت امام (ره) با خبر شديم.
آزاده بروجني: عراقي ها معترف بودند اراده ايراني قادر به فتح آمريکاست
به گزارش جهانبین نیوز، آنچه در ادامه مي آيد گفت و گوي تفصيلي پايگاه خبري تحليلي کلار با بهرام عظيمي آزاده بروجني است که مي گويد شجاعت و بي باکي اسراي ايراني عامل ترس و واهمه نيروهاي عراقي بود به گونه اي که معترف بودند اراده ايراني مي تواند آمريکا را هم فتح کند.

کلار: لطفا در بتدا خودتان را معرفي کنيد؟

عظيمي: بهرام عظيمي متولد سال ۱۳۴۵ در سن ۲۲ سالگي و در تاريخ بيست و يکم تيرماه ۶۷ در منطقه فکه به دست نيروهاي عراقي اسير شدم.

کلار: در چه تاريخي به جبهه اعزام شديد؟

عظيمي: در تاريخ هيجدهم دي ماه سال ۱۳۶۶ به جبهه اعزام شديم.

کلار: مدت اسارت شما چقدر طول کشيد؟

عظيمي: ۲ سال و ۴۸ روز اسير بودم؛ در تاريخ نهم شهريور ۷۹ از اسارت بازگشتم.

کلار: چگونه اسير شديد؟

عظيمي: من راننده آمبولانس بودم براي تحويل چند مجروح و شهيد از خط به گردان در حرکت بودم که بين راه آمبولانس را زدند؛ چون تمام تانک ها و نفربرهاي عراقي پرچم ايران را نصب کرده بودند ابتدا نفهميدم که عراقي هستند. تيربار را به سمت آمبولانس گرفتند پياده که شدم من را اسير کردند و آمبولانس را که پنج شهيد و مجروح داشت با خمپاره آتش زدند. پلاکم را هم در آوردند و در ميان آتش انداختند همرزمانم با پيدا کردن پلاک گمان مي کردند من شهيد شده ام.

کلار: در کدام اردوگاه اسير بوديد؟


عظيمي: در اردوگاه ۱۲ تکريت عراق زادگاه صدام اسير بوديم

کلار: بزرگترين آرزويي که در زمان اسارت داشتيد؟


عظيمي: من نمي توانستم قرآن بخوانم اما زمان اسارت توانستم کامل قرآن را ياد بگيريم و با اسرا هميشه قرآن مي خوانديم. هميشه به اين فکر مي کرديم آيا زماني هم مي رسد به ايران بازگرديم، رهبر عزيزمان را ببينيم و به خانواده مان برسيم.

کلار: لحظه‌اي كه اسير شديد چه احساسي داشتيد؟


عظيمي: وقتي که اسير شديم گمان نميکرديم که ديگر بتوانيم جان سالم به در ببريم و به کشور بازگرديم؛ شهادتين را گفتيم چون مي گفتيم کار ما ديگر تمام است.

کلار: واژه اسارت را براي کساني که طعم آن را نچشيده‌اند چگونه توصيف مي کنيد؟


عظيمي:
کسي که اسارت را نکشيده باشد متأسفانه درک درستي از اين قضيه نخواهد داشت. زجرها و سختي هايي بسيار زيادي کشيديم تا زماني که آزاد نشده بودم همه فکر مي کردند شهيد شده ام. اسارت را تنها آنهايي که اسير بودند درک مي‌کنند.

کلار: مي دانيم سختي کشيده ايد آيا خاطره اي از زمان اسارت تعريف مي کنيد؟


عظيمي: در اردوگاهي که اسير بوديم عزاداري، تجمع و قرآن خواندن ممنوع بود؛ محرم که مي شد شب ها دور هم جمع مي شديم و عزاداري مي کرديم؛ روزي که نوحه خوانده بودم مرا شناسايي کردند به همراه سه نفر ديگر دست هايمان را بستند و در "سپتينگ توالت" انداختند اگر هم تلاش مي کرديم روي آب بمانيم با چوب فشار مي دادند تا فرو برويم.

کلار: سخت ترين شکنجه اي که در زمان اسارت کشيديد؟


عظيمي: يک روز صبح زود زمستان ما را از اردوگاه بيرون آوردند آب سرد به بدنمان ريختند و ما را به شلاق بستند طوري که بچه ها از شدت شکنجه به نوبت مي افتادند. در زمان اسارت يک بار حمام نرفتيم بدنمان زخمي و پر از شپش شده بود.

کلار: عراقي‌ها از چه چيزي واهمه داشتند؟

عظيمي: عراقي ها مي گفتند اگر ما تعدادي نيرو به شجاعت و بي باکي شما داشتيم ايران که هيچ آمريکا را هم فتح مي کرديم؛ در واقع از اراده ايراني ها وحشت داشتند.

کلار: چه صحبتي با جوانان و خوانندگان داريد؟

عظيمي: ما به‌ راحتي اين انقلاب را به‌دست نياورديم خون هاي زيادي براي آن ريخته شده است. سعي کنند به گونه اي رفتار کنند تا خون شهدا پايمال نشود.

کلار: بدترين خبر زمان اسارت براي شما چه بود؟

عظيمي: ما در زمان اسارت راديو نداشتيم اما بدترين خبر زماني بود که ما از برادرهايي که عراقي ها از آنها بيگاري مي کشيدند شنديديم رهبرمان رحلت کرده است.

کلار: نحوه آزادي خود را بگوييد؟

عظيمي:
روز پنجشنبه و جمعه بود که براي ما لباس و کفش آوردند گمان کرديم که مي خواهيم زير نظر صليب سرخ قرار بگيريم؛ لباس ها را اندازه کرديم و پوشيديم بعد از آن با لحن برادر که تعجب ما را برانگيخته بود خطاب مي کردند ما را به صف کردند پنج نيرو از صليب سرخ براي ما صحبت کردند و گفتند که شما را مي خواهيم بفرستيم ايران. اول گمان کرديم که دروغ مي گويند بعد از آن ما را با اتوبوس سر مرز آوردند و در حالي که هنوز هم باور نداشتيم توانستيم به وطن بازگرديم.

کلار: بسیار متشکریم بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادید.

عظیمی: سپاس از شما موفق باشید.

انتهاي پيام1026ج /۵۴۰ ک
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۸

ساعت:

۲۱:۳۸:۰۸

15 Jan 2020